«گناه سعدی چیست که هر بار به واسطه یک ندانمکاری، سوژه شبکههای اجتماعی میشود؟ جز این بوده است که گلستان سعدی و هشت باب آن، از قدیمالایام پای ثابت مکتبخانهها بوده؟ اشعار بوستانش یکتنه به مصاف تحریمها رفته و حتی بزرگان ادبیات غرب و آمریکا را تحت تأثیر خود قرار داده است. حقیقت این است که سعدی در کنج آرامگاه خود آرام گرفته و شوربختانه باید بعد از حضور عجیب بدلش در ویژه برنامه تحویل سال شبکه ۴ و مراسم بزرگداشت پرحاشیه چند ماه اخیرش در سعدیه، چشمش به جمال سکانسی از سریال گاندو روشن شود که یک شخصیت منفی آمریکایی، گلستان را بزرگترین نقشه راه برای تقابل با ایرانیها میخواند!
ماجرا چیست؟
دود سیگار، نگاههای مرموز و تعقیبکننده چند جاسوس و گلستان سعدی؛ این شاید ناهمگونترین سکانس از همنشینهای سعدی در ذهنمان باشد اما این سکانس در دقایق ابتدایی قسمت بیستوششم سریال «گاندو» ساخته و از آنتن شبکه ۳ به نمایش گذاشته شد. در این سکانس که ویدئوی آن در شبکههای اجتماعی واکنشهای زیادی را به همراه داشت، یکی از شخصیتهای منفی آمریکایی به آیدین ستوده (جاسوس) رو میکند و با نشان دادن نسخهای از گلستان سعدی میگوید: «ممکنه باورت نشه این قدر که این کتاب در تقابل با ایران به من کمک کرده، منابع مالی آمریکا و قدرت دولت آمریکا نکرده. این کتاب شاهکار بشره. توصیه میکنم شما هم بخونیش.»
چرا سکانس گاندو، سعدیستیزانه است؟
شاید در نگاه اول این طور به نظر برسد که قصد نویسنده از این جمله، نشان دادن عظمت گلستان سعدی و تأثیرگذاری او بر شخصیت آمریکایی سریال باشد اما این گفتمان، شبیه افعال معکوس «دیبی»، عروسک سریال کلاهقرمزی عمل میکند و گلستان سعدی را ابزاری بزرگتر از قدرت و ثروت آمریکا در دست آمریکاییها در تقابل با ایران میداند. این یعنی نهایت سعدیستیزی روی آنتن عمومیترین رسانه همه مردم ایران و کاشتن بذر بدبینی در مخاطبهای کوچک و بزرگ، درباره شاعری که ادیبان او را خداوندگار سخن میدانند و استاد شفیعی کدکنی در یکی از کلاسهای درس خود، درباره او میگوید: «فرض کنید یک روزنامهنویس بیسوادی که نه فرانسه میدونه و نه فارسی، بگه: بودلر (شاعر فرانسوی) خیلی بزرگه، سعدی از آن هنرسازههای بودلری ندارد. ما کاری نداریم. صد میلیون از این حشراتُالارض که بیان، بر دامنِ کبریاییِ سعدی گردی نمینشینه؛ او اَفصحُ المتکلّمینِ تاریخِ زبانِ فارسی است.»