حسین زمان، خواننده موسیقی پاپ، یکی از همین هنرمندان است. او در حالی که فقط چند سال از حضورش در فضای حرفهای گذشته بود از سوی مسئولان وقت ممنوعالفعالیت شد و این اتفاق شانزده سال به درازا کشید و باعث شد که او یکی از ممنوعالکاران رکورددار باشد.حسین زمان درباره دلایل این اتفاق میگوید: نخستین بار سازمان صداوسیما به حکم رسمی و کتبی آقای لاریجانی، پخش آثار مرا از شبکههای مختلف تلویزیونی و رادیویی ممنوع کرد. هیچگاه دلیل این اتفاق را نفهمیدم. شاید یکی از دلایلش این بود که من خیلی به سفارشات و فرمایشها توجه نمیکردم و آنها نیز به دنبال اشخاصی بودند که به سفارشها و فرمایشها احترام بگذراند و انجامشان دهند که چنین مواردی برای من قابل قبول نبود. از آن مقطع تاکنون آثار من غیرقابل پخش شد، حتی دوستان به من گفتند که پیشتر، برخی از آثارم سهوا روی آنتن تلویزیون رفتهاند و باعث شدهاند مدیر مربوطه توبیخ شود.
شما سال گذشته پس از 16 سال ممنوعالکاری، بالاخره مجوز تولید چند قطعه موسیقایی را از وزارت ارشاد دریافت کردهاید. طی چه روندی این اتفاق افتاد؟
شاید باخبر باشید که کسب مجوز در عرصه موسیقی راههای مختلفی دارد. گاه به یک نفر اجازه میدهند که فقط آلبوم منتشر کند و برخی مواقع نیز صرفأ اجازه تولید و ارائه تکآهنگ به هنرمند داده میشود. گاهی نیز مجوز مربوطه فقط جوازی برای برگزاری کنسرت است. تنها اجازهای که به من دادهاند این بود که چند تکآهنگ تولید کنم و اجازه نشر آنها را بگیرم. من نیز به اضافه چند قطعهای که از قبل داشتم، چند اثر دیگر نیز تولید کردم که تعدادشان مجموعأ به شش، هفت آهنگ رسید و وزارت ارشاد مجوز آنها را به عنوان تکآهنگ به من داد.
گویا قرار است به زودی کنسرتی برگزار کنید. درست است؟
بله به شدت پیگیر دریافت مجوزهای کنسرتم هستم و حتی سالن نیز رزرو کردهام، اما با این حال نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد و تکلیفم در ارتباط با آن تا این لحظه مشخص نیست؛ زیرا برای دریافت مجوز باید هفتخوان را بگذرانیم. به این دلیل که ارائه مجوز فقط در اختیار وزارت ارشاد نیست و اجازه اداره اماکن، شورای تامین و دادستانی نیز لازم است. با همه اینها تلاشم را میکنم و امیدوارم اتفاقات خوبی در این زمینه رخ دهد.
شما دقیقأ در مقطعی ممنوعالکار شدید که مخاطب شما را پذیرفته بود و از آثارتان استقبال میکرد، با این حال پس از شانزده سال دوری از عرصه حرفهای، هنوز فراموش نشدهاید. راز ماندگاری شما و آثارتان چیست؟
یک دلیلش لطف دوستان بوده که با وجود غیبتم و گذشت سالها، من و آثارم را فراموش نکردهاند، اما دلیل اصلیتر این است که مردم ما، همواره به نوعی پاسخِ رفتار غلط را دادهاند و من در عرصه موسیقی مظلوم واقع شدم و این از نگاه مردم دور نمانده است. میتوان این قضیه را اینگونه تفسیر کرد که این همراهی و همدلی مردم به دلیل فشار نابجا و ناعادلانهای است که طی سالهای طولانی به من وارد شده است و مردم نسبت به آن بیتفاوت نبودهاند. حال نیز نزدیک به هفده سال است که از عرصه موسیقی دور بودهام.
در نهایت مسئولان برای این همه سال ممنوعالکاری چه توضیحی دادند؟
سال هشتاد بود که این اتفاق افتاد، یعنی زمانی که حدودا چهار پنج سال از فعالیت حرفهایام گذشته بود. نخستین بار سازمان صداوسیما به حکم رسمی و کتبی آقای لاریجانی، پخش آثار مرا از شبکههای مختلف تلویزیونی و رادیویی ممنوع کرد. هیچگاه دلیل این اتفاق را نفهمیدم. شاید یکی از دلایلش این بود که من خیلی به سفارشات و فرمایشها توجه نمیکردم و آنها نیز به دنبال اشخاصی بودند که به سفارشات و فرمایش آنها احترام بگذراند و انجامشان دهند که چنین مواردی برای من قابل قبول نبود.از آن مقطع تاکنون آثارم غیرقابل پخش است، حتی دوستان به من گفتند که پیشتر برخی از آثارم سهوا روی آنتن تلویزیون رفتهاند و باعث شدهاند مدیر مربوطه توبیخ شود. از سال هشتاد و یک تاکنون نیز هر گاه برای برگزاری کنسرت اقدام کردم، مانعتراشی کردهاند. به طور مثال قرار بود در آبادان کنسرت برگزار کنیم که آن را برهم زدند. کنسرت اصفهان نیز با مشکلاتی مواجه شد و روی صحنه نرفت.در نهایت این مشکلات باعث شد به این نتیجه برسم که در اینباره ارادهای وجود دارد که نمیگذارد کارهایم به نتیجه برسد. از طرفی رسما به من نمیگفتند که ماجرا از چه قرار است تا اینکه چند سال پیش زمانی که به وزارت ارشاد مراجعه کردم به من گفتند این دستور از بیرون و خارج از وزارتخانه صادر شده و من نیز هیچگاه نفهمیدم از سوی چه مرجعی صادر شده و کماکان منتظرم تا این طلسم شکسته شود.
به نظرتان هنر و سیاست تا چه حد با یکدیگر ارتباط دارند و در این میان وظیفه هنرمند چیست و تا چه حد باید فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را مدنظر قرار دهد؟
معتقدم که هنر زبانِ زیبا بیان کردن واقعیتهای جامعه است. یعنی اگر بخواهیم واقعیات جامعه را به شکلی زیبا و جذاب و تاثیرگذار بیان کنیم، میتوانیم در قالبی هنری به آنها بپردازیم. حال این هنر میتواند سینما، تئاتر یا موسیقی باشد. در این میان وظیفه هنرمند این است که واقعیات جامعهاش را به خوبی بشناسد و براساس این شناخت به تولید آثار هنری بپردازد.هرگاه هنرمندان ما زبان به اعتراض میگشایند نباید انگیزه آنها را سیاسی بدانیم زیرا در واقع اینگونه نیست، اما از آنجا که اتفاقات و واقعیتهای جامعه ما خواسته یا ناخواسته درگیر مسائل سیاسی است، طبعا فعالیتهای هنری هنرمندان نیز به نوعی با مسائل سیاسی گره میخورد. به طور مثال هرگاه هنرمند از فقر بگوید به او برچسب سیاسی میزنند؛ زیرا این اتفاق حداقل به چند نفر بر خواهد خورد. اگر هنرمندان به وظیفه و رسالت هنریشان عمل کنند، آنها چه بخواهند چه نخواهند درگیر مسائل سیاسی خواهند شد. اما اگر هنرمندان بخواهند از گل و بلبل و چمن بگویند و درباره چنین مسائلی بخوانند و همه چیز را خوب و دلچسب نشان دهند که سیاسی به حساب نمیآیند و سیاسی هم نخواهند شد.
به نظرتان دوران طلایی موسیقی پاپ کدام مقطع است و تا چه حد به آن پرداخته شده است؟
به نظرم دوران طلایی موسیقی پاپ ما دهه پنجاه است و زیباترین، تاثیرگذارترین، با وجاهتترین و بامفهومترین آثار تولید شده، مربوط به این دهه است. تلاش نسل اول موسیقی پاپ پس از انقلاب که من نیز جزوشان هستم، این بود که آن موسیقی جامانده در دهه پنجاه را ادامه دهیم؛ زیرا از هر نظر قابل دفاع بوده، هرچند کم و کاستیهایی نیز داشته است.هدف نسل ما در سالهای پس از انقلاب این بود که آن موسیقی را ادامه دهیم و بهروزش کنیم و زنده نگاهش داریم و از آن بهره بگیریم. اوائل اتفاقات خوبی هم افتاد و آثار خوبی در دهه هفتاد تولید شدند، اما پس از آن به ندرت از کنترل خارج شد زیرا پای واسطهها و دلالها به میان آمد و فضای موسیقی به کلی تغییر کرد. در حال حاضر موسیقی پاپ ما سوپرمارکتی است و نمیتوان نام هنر بر آن نهاد.
به دلیل تولید انبوه آثار ضعیف؛ سلیقه مخاطب طی این سالها تنزل یافته است؛ با توجه به این موضوع، اگر خوانندگان موسیقی پاپ دهه هفتاد و هشتاد به تولید آثاری با همان سبک و سیاق ادامه دهند، آن آثار بازهم طرفدار خواهد داشت؟
سلیقه مخاطبان را ما میسازیم. ذائقه آنها را برخی اهالی موسیقی تغییر دادهاند و آن را به سلایقی غیرموجه تبدیل کردهاند که امروزه با آن مواجهیم. مردم ما تقصیری ندارند. زمانی که همه راههای درک و فهم و موسیقی اصولی را به روی مردم بستهایم و زمانی که در مدارسمان موسیقی تدریس نمیشود و زمانی که موسیقی خوب را به جوانان ارائه نمیکنیم، چه توقعی داریم؟ از طرفی صداوسیما و رادیو در اشاعه موسیقی خوب و سالم هیچ نقشی ندارند.زمانی که موسیقی در دست دلالانی است که صرفا به جیب و سودشان فکر میکنند و در کمال پررویی پشت میکروفن قرار میگیرند و میگویند اگر کسی میخواهد کار فرهنگی کند به دنبال موسیقی نرود، از مردم چه انتظاری میتوان داشت.در چنین شرایطی مردم از کجا تغذیه شوند؟ شما در کدام کنسرت امروزی طعم موسیقی را میچشید؟ آنهم با بلیتهای صدونود هزارتومانی و کیفیت نازل آثار. همه اینها در حالی است که اغلب گروههای موسیقی فعلی سه، چهار نوازنده دارند و آثاری را از کامپیوتر پخش میکنند و نام آن را کنسرت میگذارند. بیشک هیچکدام از این اتفاقات ذائقه مخاطب را ارتقا نخواهد داد.
کنسرت خودتان که قرار است به زودی برگزار شود چند نوازنده دارد و در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
برای برگزاری کنسرتم از چند ماه پیش فعالیتهای مرتبط را آغاز کردهام و در حال تقویت سی نوازنده هستم تا کنسرت را با همراهی گروهی کامل، بدون استفاده از کامپیوتر و به صورت کاملا زنده روی صحنه ببرم. در حال حاضر همه تلاشم این است که سوم مرداد روی صحنه بروم و همانطور که گفتم رزرو و کارهای مربوط به وزارت ارشاد را انجام دادهام و منتظرم تا باقی ارگانها و مراجع مجوزهای لازم را به من بدهند و امیدوارم این اتفاق رخ دهد.