مسعود که چهار دهه سابقه فعالیت در روزنامههای «جمهوری اسلامی»، «کیهان» و «جامجم» را در کارنامه حرفهای خود دارد، به شرایط، ویژگیها و الزامات حرفه خبرنگاری اشاره میکند و میگوید: تسلط به فنون خبرنگاری، تیزهوشی، داشتن شم بالای خبری، شجاعت، خلاقیت، کنجکاوی، پایبندی به اخلاق، مسئولیتپذیری، پرهیز از تعصب، رعایت اصل بیطرفی، توانایی تجزیه و تحلیل مسائل از جمله شرایط و الزامات شاغلان این حرفه است. او ادامه میدهد: افرادی با این خصوصیات و با رعایت عدالت و انصاف و انعکاس صادقانه، صریح و دقیق رویدادها و مسائل مبتلابه جامعه قادر خواهند بود نقش دیدگان بیدار ملت و پیشقراولان جبهه آگاهی، روشنگری و شفافیت را ایفا کنند و به مقابله با ناراستیها و اصلاح کجرویها برخیزند. بدیهی است چنین افرادی همیشه بر سر اصول و پیمان حرفهای باقی مانده و هرگز تحت تاثیر تهدیدها و یا تطمیعها قرار نخواهند گرفت.
چرا خبرنگاران موارد مفاسد اقتصادی را افشا نکردند؟
این روزنامهنگار پیشکسوت با تاکید بر اینکه هوشیاری خبرنگاران حرفهای منجر به کشف بسیاری از مفاسد اقتصادی و حل مسائل جامعه میشود، اظهار میکند: در صورتی که رسانههای بالنده نقش خود را در جامعه بیابند، هیچگاه مشعلداران روشنگری و حقیقت در برابر انواع مفاسد اقتصادی از جمله رانتخواریها، اختلاسهای چند هزار میلیاردی، پولشوییها، رشوههای کلان دانهدرشتها، زد و بندها، زمینخواریها و موارد متعددی از چپاول و غارت اموال مردم و یا بیت المال به دست «یقه سفیدان» ساکت نمیمانند. مردم حق دارند که بپرسند چرا رسانهها از حجم گسترده مفاسد مطلع نبوده و یا در صورت آگاه بودن، چرا نسبت به افشای آن اقدام لازم نکردهاند؟او ادامه میدهد: چرا در این سالها حتی یک نفر از «نوکیسهها» که در اوایل انقلاب حتی به نان شب خود محتاج بودند و طی دو دهه اخیر با ارتکاب به انواع مفاسد اقتصادی به ثروتهای بادآورده دست یافته و به جرگه باشگاههای هزار میلیاردی پیوستهاند به مردم معرفی نشدند؟ یا وقتی بارها گفته شده است که بیش از ۷۰ درصد کالاهای قاچاق از مبادی رسمی وارد کشور میشوند، چرا خبرنگاران و رسانهها رد پای قاچاقچیان بانفوذ را نگرفته و یا حداقل مسوولان مربوطه را زیر فشار افکار عمومی برای پاسخگویی قرار ندادند؟
مسعود با اشاره به جلسات محاکمه مفسدان اقتصادی و رانتخواران میگوید: رسانهها در مورد غارتگران بیتالمال که با تبانی و زد و بند ارز تخصیصی را به یغما بردهاند یا بدهکاران بزرگ بانکی که وامهای بدون بهره یا کمبهره برای تولید و اشتغالزایی گرفته و این منابع را در کارهای دلالی و واسطهگری بهکار برده که بدهی آنان به مرز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است یا درباره پروندههای مودیان بزرگ مالیاتی که فرار مالیاتی آنان سالانه حدود ۱۲۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود، کدام روشنگری برای کشف و افشای این مفاسد داشتهاند؟او دسترسی آزادانه به اطلاعات و پشتوانه قانونی قوی برای حمایت از رسانههای روشنگر و افشاکننده مفاسد را ضروری دانسته و معتقد است که هر دو مورد جزو حقوق شهرندی و حقوق رسانه است که باید آن را از نظام مطالبه کرد.
«آقازادهها» خط قرمز برخی رسانهها!
این روزنامهنگار قدیمی در ادامه به خلافکاری و سوءاستفادههای مالی، موقعیتی و شغلی برخی آقازادهها اشاره میکند و میگوید: با اینکه وقوع جرایم عدهای از «یقه سفیدان» و سوءاستفادهها و رابطهبازیهای برخی «آقازادهها» به مدد شبکههای اجتماعی برملا شده است، اما در این مدت کمتر رسانه و خبرنگاری سراغ موارد اتهامی رفته و گویا پیگیری عملکرد «آقازادههای متخلف» خطقرمز برخی رسانههاست! مسعود یادآور میشود: وقتی یک استاد دلسوز دانشگاه تهران از تحصیل بیش از ۴ هزار آقازاده در انگلیس و سایر کشورهای اروپایی خبر و هشدار میدهد که عدهای از آنان پس از بازگشت به کشور سهمخواهی کرده و حضور پُررنگشان در مراکز تصمیمگیری بحرانساز میشود، کدام خبرنگار و رسانهای این موضوع مهم را پیگیری کرده و از مسوولان ذیربط پرسیده که آنان با استفاده از چه منابعی به خارج رفته و چنانچه از بورسیه بهره بردهاند، آیا شرایط لازم را داشتهاند؟ بنده مقالهای در این مورد نوشتم و به چند خبرگزاری و رسانه مهم ارسال کردم که متاسفانه از انعکاس آن خودداری کردند و سرانجام پس از یک ماه، یکی از خبرگزاریها با تغییر تیتر مقاله، آن را روی سایت خود گذاشت.
مقایسه وضعیت خبرنگاری امروز با دیروز
مسعود با بیان اینکه امروزه وجدان حرفهای، مسئولیت اجتماعی و خطرپذیری خبرنگاران نسبت به گذشته ضعیفتر شده است، به مقایسه وضعیت خبرنگاری در چند دهه قبل با شرایط کنونی پرداخته و میگوید: برای خبرنگاران در گذشتههای نه چندان دور، کشف حقیقت و گشودن گرهای از مشکلات مردم از هر چیزی مهمتر بود و در این راه از خطرها و تهدیدها نمیهراسیدند. آنان با مردم بیشتر مأنوس بودند و به همین دلیل به هزار توی مشکلات جامعه پی برده و زمانی که با پشتوانه پژوهش و پرسشگری و از عمق جان از مشکلات و معضلات مردم مینوشتند، بر دلها مینشست و بسیار تاثیرگذار بود.این روزنامهنگار پیشکسوت برای نمونه به پیدایش و عملکرد «شرکتهای مضاربهای» در دهه ۶۰ که با درج آگهیهای وسوسهکننده جذب شریک سرمایهگذار با سودهای ۳۰ تا ۴۰ درصدی در روزنامهها، میلیاردها ثروت مردم را به جیب زدند، اشاره میکند و میافزاید: صاحبان این شرکتها با پوشش مضاربه و جلب نظر عدهای از مسوولان ارگانهای مختلف، میلیاردها تومان نقدینگی جذب شده را به کارهای دلالی زمین و مسکن، ارز و طلا اختصاص دادند و ضربه بزرگی به اقتصاد کشور زدند. در آن زمان فقط روزنامه «کیهان» کمر همت به قلع و قمع این شرکتها بست و تسلیم تهدیدها و تطمیعها نشد و با بسیج خبرنگاران خود توانست در مدت کوتاهی بساط این شرکتها را برچیند و پس از آن قوای قضائیه و مجریه وارد گود شدند که متاسفانه هنوز پس از گذشت دو دهه سرمایهگذاران به پول خود نرسیدهاند. به جرأت میتوان گفت که قدرت و نفوذ شرکتهای مضاربهای به مراتب بیشتر از موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز سالهای اخیر بود، ولی قدرت واقعی رسانه آنها را رسوا و به پای میز محاکمه کشاند. سوال من از خبرنگاران و رسانهها این است که چرا این سالها در قبال این موسسات که پول مردم را به یغما بردند، سکوت کرده بودند و فقط وقتی به آن پرداختند که تشت رسوایی این موسسات به سبب برخورد حکومت بر زمین افتاده بود؟
نمونههایی از اثرگذاری حرفه خبرنگاری
این روزنامهنگار در ادامه مقایسه کار خبرنگاران و گزارشگران دهههای گذشته با وضعیت امروز به چند مورد از گزارشهای خود در آن دوران اشاره میکند و میگوید: در نیمه اول شهریور سال ۷۴ معاون درمان وزارت بهداشت پیشنهاد حذف ۳۰۰ قلم دارو از لیست بیمه را به شورایعالی بیمه ارائه داده و مصوبه آن را میگیرد. در آن زمان بنده خبرنگار حوزه وزارت بهداشت بودم و بلافاصله در مورد عوارض و پیامدهای حذف این داروها اقدام به تهیه گزارش کردم که از ۱۸ تا ۲۰ شهریور ۷۴، در صفحه گزارش روز «کیهان» به چاپ رسید. این گزارشها که از زبان بیماران خاص از جمله سرطانیها درج شده بود، چنان بازخورد و تاثیری در جامعه داشت که هیأت دولت دو روز بعد بازگشت این داروها را به لیست بیمه تصویب کرد و یک روز پس از آن نیز معاون درمان وزارت بهداشت برکنار شد که اخبار مربوطه در آرشیو روزنامهها موجود است.مسعود به گزارش دیگر خود در مورد رواج غیربهداشتی و خطرناک حجامت در مرداد سال ۷۰ اشاره و اظهار میکند: درمجاورت موسسه «کیهان»، مرکز حجامت دایر شده بود که از صبح زود عدهای برای انجام حجامت صف میکشیدند. بنده نیز برای اطلاع از چگونگی کار آنها در پوشش دانشجوی پزشکی و به بهانه تکمیل طرح پایاننامه وارد این مرکز شدم و با وضعیت وخیم و وحشتناک خونگیری حجامتگران مواجه شدم. گزارش مربوطه طی روزهای ۱۴ و ۱۵ مرداد در صفحه گزارش روز به چاپ رسید و رئیسجمهوری وقت، ۲۱ مرداد ماه به وزارت بهداشت دستور پیگیری و تحقیق در مورد مساله حجامت را صادر کرد. پس از بررسی کارشناسان این وزارتخانه در ۲۲ آبان، مراکز حجامت، خطرناک و عامل بیماریهای مسری اعلام و تعطیل شد. صاحب این مرکز حجامت که به اصطلاح رکب خورده و محل کارش پلمپ شده بود، تا چند هفته مقابل در اصلی «کیهان» با چاقو کمین کرده بود که با همکاری دوستان نگهبان از در دیگر «کیهان» رفت و آمد میکردم!
او با اشاره به دو گزارش دیگر خود در شهریور و آبان ۷۰ در مورد تجملگرایی و وعدههای عمل نشده مسوولان، خاطرنشان میکند: در گزارش تحقیقی ۷ شمارهای درباره تجملگرایی برخی مسئولان، موارد مختلفی از جمله خودروها و خانههای لوکس، سفرهای تشریفاتی و وامهای اختصاصی و کلان آنان مطرح شد. در گزارش ۱۰ قسمتی «وعدههای عملنشده» نیز به مواردی همچون تحصیل رایگان، تامین بهداشت و درمان برای همه، صاحبخانه شدن خانوادههای محروم، واگذاری تلفن به ثبتنامکنندگان، وعدههای مکرر مبارزه با گرانی و تورم و اجرای پروژههای مختلف عمرانی و زیرساختی در استانهای مختلف اشاره شده بود که هر دو گزارش بازخورد گستردهای در افکار عمومی داشت و بسیاری از مسئولان مربوطه را وادار به پاسخگویی کرد.
سمهای مهلک، بلای جان خبرنگاران!
او همچنین با بیان اینکه در گذشته دریافت هدیه و یا تقدیرنامه برای خبرنگاران ضدارزش تلقی میشد و اعتقاد بر این بود که این کار باعث کندی تیغ انتقادی آنان میشود، از نادیده گرفتن دانش، تجربه و پیشکسوتی در این حرفه به عنوان نقطه ضعف دیگر یاد و خاطرنشان کرد: در دهههای گذشته افرادی که موهای خود را در تحریریهها سپید کرده بودند از احترام خاصی برخوردار بوده و دبیر و سردبیر از میان افرادی که دانش، تجربه و مهارت بالاتری داشتند برگزیده میشدند؛ در حالی که امروزه در برخی رسانهها افرادی با اتکا به قدرت لایزال «پارتی» یا فقط با مدرک دانشگاهی بدون برخورداری از تجربه عملی لازم جایگاه مدیریتی را اشغال میکنند که کاهش انگیزه نیروهای خبره، تقلیل اعتماد عمومی و مخاطب از پیامدهای آن است.
مسعود از تعیین ساعت کار و یا محاسبه حقوق و دستمزد بر اساس تعداد اخبار در برخی رسانهها و بهخصوص خبرگزاریها به عنوان سم مهلک نام میبرد و میگوید: وقتی افرادی بدون شایستگی و طی مدارج لازم فقط براساس وابستگیهای نسبی، سببی یا جناحی به مدیریت برخی رسانهها منصوب میشوند، طبعا خبرنگاران را کارمندانی تلقی میکنند که باید کارت ورود و خروج داشته باشند و بر اساس تعداد اخبار ارائه شده دستمزد بگیرند. بدیهی است در چنین رسانههایی خبرنگاران برای امرار معاش و دریافت حقوق بیشتر ناچارند وقت خود را بیشتر پشت میز بگذرانند و برخی هم به انجام مصاحبهها و گزارشهای سطحی و یا به اصطلاح کپی پیست روی میآورند. در حالی که ساعت کار برای خبرنگاران بیمعناست و آنان باید برای پیگیری رویدادها و کشف حقایق، بیشتر وقتشان را بین مردم و بیرون رسانه بگذرانند.
نگاهی به برخی محدودیتهای برون سازمانی
به اعتقاد این پیشکسوت مطبوعاتی، موانعی در قانون فعلی مطبوعات و برخی قوانین مرتبط دیگر سد راه خبرنگاران حرفهای و منتقد است و حدود بیشتر از حقوق برای خبرنگاران تعیین شده است.او با این باور که مسایلی همچون احساس کمبود امنیت شغلی، مشکلات معیشتی، برخی فشارها، سختگیریها، اتهامزنی و برخی فشارهای درون رسانهای تا اندازهای مانع فعالیت حرفهای و ایفای نقش دیدبانی خبرنگاران میشود، معتقد است در شرایط کنونی نیز شاغلان این حرفه میتوانند به وظایف خود در قبال جامعه عمل کنند و منشا اثر زیادی باشند.
خبرنگار شهیدی که هرگز تسلیم تهدیدها و تطمیعها نشد
مسعود که از مهر ۸۳ تا دیماه ۸۵ دبیر هشت ویژهنامه استانی جامجم و از آن زمان تا آبان ۹۳ مدیر تحریریه و سردبیر این نشریات بوده است، بزرگترین افتخار چهار دهه فعالیت رسانهای خود را آشنایی و همکاری با شماری از خبرنگاران پاکدست، شجاع و درستکار و در رأس آنان شهید سید عباس رضوی، خبرنگار جانباز مازندران (سرخرود) میداند و میگوید: این خبرنگار و شهید بزرگوار که سابقه همکاری با روزنامه «ایران» را نیز داشت، در پیگیری مشکلات مردم و همچنین مبارزه با زمینخواران نترس و خستگیناپذیر بود و هیچگاه در مقابل تهدیدها و تطمیعها تسلیم نشد.او یادآور میشود: مرحوم رضوی در پاسخ به پیشنهاد رشوه کلان چند جنگلخوار و زمینخوار بزرگ منطقه گفته بود که :«اگر دریای مازندران را پر از پول کنید، من جانبازی هستم که تا پای مرگ رفته بودم و هیچ طمعی به زرق و برق این دنیا ندارم». شهید سید عباس رضوی گزارشهای متعددی در مقابله با زمینخواری، سوءاستفاده از اموال بنیاد مستضعفان و نابودی شالیزارها به بهانه ویلا سازی تهیه کرده بود که سرآمد آنها گزارش «شالیکاران دیروز، بنز سواران امروز» بود و در این راه حتی بازداشت شد؛ اما پای روی اصول و اعتقادش نگذاشت و سرانجام این جانباز شیمیایی نیمههای سال ۸۴ به یاران شهیدش پیوست که روحش شاد و یادش همواره گرامی باد.