به مناسبت یکم سپتامبر، روز جهانی داور، پای صحبتهای البرز حاجیپور داور بازنشسته خوزستانی نشستیم که در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
*آقای حاجیپور چند ساله بودید که وارد عرصه قضاوت شدید؟
به صورت غیر رسمی از ۱۷ سالگی و در حالی که هنوز فوتبال بازی میکردم، قضاوت هم داشتم. من در ابتدا یک فوتبالیست بودم و در تیم جوانان خوزستان و تیمملی دانشجویان بازی میکردم اما به داوری هم علاقهمند بودم. در بازیهای استانی که داوری برای قضاوت نبود، من این امر را انجام میدادم. زمانی که برای ادامه تحصیلات به تهران رفتم، همزمان نیز فوتبال بازی میکردم. در همانجا یک دوره داوری در حال برگزاری بود و در آن دوره شرکت کردم و موفق به کسب داوری درجه ۳ زیر نظر استاد نصیری، پدر داوری ایران شدم.
*مطمئنا داوری در آن دوران، شرایط سختتری نسبت به الان داشت.
دوران داوری ما سخت بود و علاوه بر سختی که برای تمام داوران کشور داشت، من سختیهای بیشتری را متحمل شدم، چرا که در شهرستان کوچکی به نام لالی زندگی میکردم و دسترسی به جاده و ماشین برای رفت و آمد به مرکز استان و استفاده از اطلاعات روز داوری سخت بود. در حالی که اکنون با توجه به امکانات پیشرفته ارتباطات، دسترسی آسان و اطلاعات داوران کاملا بهروز است. آنچه ۵۰ درصد انرژی من در دوران داوری را گرفت، رفت و آمد در آن زمان به مرکز استان برای کسب اطلاعات جدید بود.حتی زمانی که میخواستم برای قضاوتی به شهرستانهای دیگر استان بروم، باید ۵ صبح از شهرستان لالی به سمت دیگر شهرستان استان حرکت میکردم تا بتوانم به طور مثال ساعت ۱۴ در آن شهرستان قضاوت کنم، اما اکنون شرایط داوران بهتر شده است.
*چه شد که فوتبال را کنار گذاشتید و رسما وارد عرصه داوری شدید؟
آن زمان در فوتبال پول نبود و تنها بر اساس عشق و علاقه فوتبال بازی میکردیم و تنها عده کمی از این راه پول دریافت میکردند. من هم با خودم کنار آمدم که با توجه به شرایط کاری و زندگیام، دیگر نمیتوانم فوتبال را ادامه دهم و تصمیم گرفتم، فوتبال را کنار بگذارم و کار در عرصه داوری را آغاز کنم. زمانی که در اهواز مشغول به تحصیل بودم، به کمیته داوران هیات فوتبال استان مراجعه و اعلام کردم که دارای داوری درجه ۳ هستم که به من گفتند از کدام شهرستان هستی و وقتی متوجه شدند از لالی هستم، با حالت طنزگونهای گفتند، مگر لالی هم داور دارد؟ در هر صورت یک بازی از سری مسابقات جوانان خوزستان را برای قضاوت به من دادند که وقتی ناظر بازی کار من را دید، بعد از مسابقه به من گفت تا حالا کجا بودی؟
چطور شد که شما برای قضاوت در لیگ برتر کشور انتخاب شدید؟
در لیگ یک کشور، بازی بین تیمهای پاسارگارد و اکباتان که داربی فوتبال تهران بود را قضاوت کردم و بعد به شهرستان لالی برگشتم. آن زمان ارتباطات ما با دنیای بیرون از طریق تلتکس بود. من دبیر ورزش و در حالیکه در حیاط مدرسه کنار دانشآموزان بودم، سرایدار مدرسه که بازیهایی را که من قضاوت میکردم، دنبال میکرد، به سمتم آمد و گفت آیا تلتکس تلویزیون را دیدهای؟ گفتم نه. به من گفت که قضاوتت در دیدار داربی تهران جنجال به پا کرده است.آن موقع با توجه به اینکه آقای نبی، مدیرعامل یکی از این باشگاههای تهرانی در فدراسیون نیز سمت داشت، دیگر تیم تهرانی اعتراض کرده بود که آقای نبی در قضاوت بازی تاثیرگذار بوده است، در حالیکه اصلا به این صورت نبود و هیچ کسی از فدراسیون پیش از بازی با من تماس نگرفته بود. به هر حال من آن موقع به همکارانم گفتم اگر تلویزیون صحنههای این بازی را نشان بدهد، من میتوانم پلههای ترقی را طی کنم، در غیر اینصورت باید با داوری خداحافظی کنم. خدا را شکر اخبار نیمروزی آن سال، صحنههایی از بازی را نشان داد و آقای غیاثی هم اعلام کرد که حاجیپور یک داور تحصیلکرده و از شهر لالی است که داوری بینقصی در این بازی داشت و از هفته بعد نیز به او قضاوت در لیگ برتر را میدهم. همین بازی هم پله پرتاب من برای قضاوت در لیگ برتر شد.
*از چه سالی به امر قضاوت در لیگ برتر پرداختید؟
سال ۸۲ قضاوت در لیگ برتر را شروع کردم. من در سال ۷۴ مدرک داوری درجه سه را گرفتم و در سال ۸۱ نیز موفق به کسب داوری درجه ۲ شدم. علت این همه فاصله این بود که من اصلا تصمیم نداشتم داور باشم و همچنان به فکر فوتبال بازی کردن بودم. در حالی که اگر زودتر از این برای گرفتن داوری درجه ۲ اقدام میکردم، میتوانستم در دو جام جهانی فوتبال نیز سوت بزنم. اگر من یک مدیر برنامه داشتم و میتوانست استعداد من را زودتر از اینها در داوری فوتبال کشف کند، میتوانستم زودتر در این مسیر قرار بگیرم. به هر حال من هفت سال طلایی را از دست دادم.
*فکر میکرید که در داوری موفقتر از دوران فوتبال کار کنید؟
باتوجه به شرایط روحی روانی که از خودم سراغ داشتم، میدانستم که میتوانم در داوری کار کنم. وقتی قضاوت میکردم، هر کسی کار من را میدید، اعلام میکرد که من باید زودتر از اینها وارد این عرصه میشدم. هر وقت در دورههای داوری شرکت میکردم نیز مسوولان مربوطه گزارش میدادند که یک استعداد داوری پیدا شده است.
*اولین قضاوت در لیگ برتر فوتبال را به یاد دارید؟
سال ۸۲ و دیدار بین دو تیم سایپا و سپاهان بود که نتیجه به سود تیم سایپا به پایان رسید. من بعد از چندین سال، اولین داور جوان تزریق شده به لیگ برتر بودم. در شب مسابقه، شب سختی داشتم و نتوانستم به راحتی بخوابم زیرا پای سرنوشتم در میان بود و اگر بد قضاوت میکردم، مجددا باید یک دورانی را برای اثبات خودم پشتسر میگذاشتم.آن زمان آقای عنایت، رئیس کمیته داوران، ناظر همین بازی بود. در مسیر ورزشگاه با من صحبت میکرد و به من روحیه میداد. برای این دیدار آقایان فلاح و نجاتی، دو داور بینالمللی کمکهای من بودند. بعدها کسانی که وارد عرصه داوری شدند، به من گفتند که برای این بازی دیدیم یکی از داوران خیلی با روحیه در حال عوض کردن لباسهایش برای حضور در زمین است و اصلا فکر نمیکردیم که او قرار است بازی را سوت بزند.
*واکنشها بعد از این بازی چطور بود؟
بعد از بازی آقای عنایت از آقای مرادی که از داوران خوب کشور است، پرسیده بود که نظرت درباره قضاوت حاجیپور چه بود؟ او هم گفته بود که من ۲۰ دقیقه از بازی را دیدم ولی برایم جالب بود در حالیکه دو تیم دارای بازیکنان مطرح تیمملی بودند، وقتی این داور جوان سوت میزد، آنها میپذیرفتند. یعنی مدیریت او را قبول داشتند. این بازی یک پله پرتاب برای من به سمت پیشرفت بیشتر بود و من توانستم بازیهای دیگری را هم به قضاوت بپردازم و بعد از آن پای ثابت داوری لیگ برتر ایران شدم. من ۱۴ سال در لیگ برتر قضاوت کردم و در این سالها ۱۷۵ مسابقه را سوت زدم.
*چند دیدار از بازیهای پرسپولیس و استقلال مقابل حریفان را سوت زدید؟
بیش از ۳۰ بازی از این دو تیم را قضاوت کردم. اگر یک داور برای قضاوت مهیا باشد، برایش مهم نیست که یک طرف میدان تیم استقلال باشد یا پرسپولیس. ولی اصحاب رسانه کمی بیشتر، حواشی و خبرهای این دو تیم را بیشتر دنبال میکنند. در هر صورت اگر یک داور از نظر روحی روانی خود را آماده کند، جو بازی این دو تیم نمیتواند بر او تاثیر بگذارد. هر چقدر یک داور برای قضاوت در دیدارهای این دو تیم تیتر شود، مطمئن باشید از عمر داوریاش کاسته میشود و این یک واقعیت است.
*بازیهای بینالمللی را هم سوت زدهاید؟
با توجه به شرایط سنی که به من خورد، تنها توانستم در دو دورهای که جام بینالمللی زیر ۱۵ سال در ایران برگزار شد، سوت بزنم. در این جام توانستم دیدار تیمهای زیر ۱۵ سال ژاپن و عربستان و همچنین ایران و برزیل را سوت بزنم.
*شما به یک داور بیحاشیه نیز معروف بودید.
داور بیحاشیهای بودم و این را بر اساس تعریفی که از من داشتند، میگویم. به صورتی که برنامه ۹۰ هیچ وقت نتوانست از قضاوت و تصمیمات من چالشی درست کند و کارم را زیر سوال ببرد. کسانی که کار من را زیر نظر داشتند، میگفتند که طی دوران داوریام بدون اشتباه بودم و اشتباه تاثیرگذاری نداشتم و این مهم به خاطر این بود که من ذهن راحتی داشتم.همین ذهن راحت هم باعث شد که اسیر حواشی و زرق و برق لیگ برتر نشوم. حتی آن زمان تیترهایی مثل "آرام و بیهیاهو" برای من میزدند. من در طول دوران قضاوتم مصاحبهای انجام ندادم زیرا میدانستم مصاحبه برای داور سم است و یک داور نباید مصاحبه کند. اکنون هم رییس کمیته داوران هیات فوتبال خوزستان هستم و به داوران هم میگویم که شما از قشری هستید که موظف به خوب قضاوت کردن هستید و البته همیشه نیز به شما اعتراض میکنند و باید این را بپذیرید. پس اگر وارد عرصه داوری شدید باید شرایط و محدودیتهای آن را بپذیرید. داوران باید آنقدر خودشان را قوی کنند که ظرفیت هر چیزی را داشته باشند و نیازی به واکنش برابر حواشی و مصاحبهها نباشد.
*چه چیزهایی میتواند از عمر داوری کم کند؟
تماشاگران هیچ وقت طرفدار ما داوران نیستند و طرفدار ستارهها و مربیانشان هستند و اگر ما به موضوعی واکنش نشان دهیم، قطعا واکنش هواداران علیه ما خواهد بود و همین عمر داوری را کم میکند. اینها موارد حرفهای هستند که متاسفانه برخی داوران رعایت نمیکند و میبینیم خیلی از داوران با وجود اینکه توانمند هستند، اسیر حواشی میشوند و خیلی زود داوری را کنار میگذارند.
*در روزگاری که برخی فوتبالیستها میلیاردی پول میگیرند، همچنان داوران چندان خوب دیده نمیشوند.
این یک واقعیت است که داوران تنها عنصری هستند که در ورزش پیدا نیستند. در حالیکه بازی بدون داور معنا پیدا نمیکند. از همان ابتدا حقوق داوران کم بوده است ولی آنها واقعا عاشق کارشان هستند. پول خیلی برای داوران معنا ندارد، البته اکنون شرایط داوری بهتر از قبل شده است ولی مشکلاتی هنوز وجود دارد.
*چه سالی داوری را کنار گذاشتید؟
سال ۹۵ و در حالی که یک سال دیگر هم میتوانستم به قضاوت بپردازم، از این عرصه خداحافظی کردم. من به دلیل مصدومیت و مسوولیتی که در اداره ورزش و جوانان شهرستان لالی داشتم، ذهن راحتی برای قضاوت در داوری نداشتم و تصمیم به خداحافظی گرفتم. با خودم فکر کردم ۱۴ سال را به خوبی در این عرصه طی کردم و بهتر است، حالا که دیگر از شرایط لازم برخوردار نیستم این کار را کنار بگذارم تا خدای ناکرده به یکباره داشتههایی که جمع کرده بودم را از دست ندهم. اگر در ورزش تصمیم بگیری در اوج کنار بکشی، یک تصمیم ارزشمند و حرفهای است زیرا خیلیها نمیتوانند این تصمیم را به موقع بگیرند و متضرر میشوند.
*قضاوت در کدام بازیهای برای شما خاطرهانگیز بود؟
اولین قضاوتم در لیگ برتر بین دو تیم سپاهان و سایپا و همچنین بازی بین دو تیم اکباتان و پاسارگاد در لیگ یک برایم خاطرهانگیز است.
*چه پیشنهادی برای داوران جوان برای ماندگاری بیشتر در این عرصه دارید؟
داوری مساوی با محدودیت است و در حالیکه داوران عالیجناب مستطیل سبز هستند، اما در بیرون از این مستطیل بسیار آسیبپذیر و محدود هستند و باید خیلی از رفتارهایشان را کنترل کنند، چرا که یک الگو هستند و خیلی از کارهایی که مردم عادی میتوانند انجام دهند را آن ها نمیتوانند انجام دهند. اگر یک داور یک شخصیت خاص نباشد، کارش در قضاوت سخت میشود و همین میتواند از عمر داوریاش بکاهد. پس داوری یعنی محدودیت و کنترل رفتار. ورزش، حرفهای شده است و داوران هم باید حرفهای تمرین کنند و تغذیه حرفهای داشته باشند. یک داور اگر نتواند هم راستا با بازیکنان پیش برود، قطعا نمیتواند در یک پیکار با موفقیت سوت بزند.