محمد توکلی
حدود شش ماه تا انتخابات مجلس باقی مانده است و احزاب و جناحهای سیاسی اندک اندک در حال آماده کردن خود برای حضور در این رقابت سیاسی هستند. جناح اصولگرا همچون همیشه درگیر یافتن راهی برای «وحدت» و تهیه فهرستی واحد است و اصلاحطلبان نیز در پاسخ به پرسش چگونگی حضور یا عدم حضور در انتخابات سرگردان هستند.
با نگاهی به تحلیلهای گوناگون که حول محور انتخابات مجلس مطرح میشود شاهد آن هستیم که اغلب مطالب منتشرشده در این ارتباط معطوف به احزاب و چهرههای سیاسی است و جای بررسی مواجهه مردم با این انتخابات تقریباً خالی است.
با نگاهی به آنچه در جامعه میگذرد شاهد آن هستیم که اقشار مختلف مردم در مواجهه با انتخابات به سه گروه کلی تقسیمبندی شدهاند. گروه نخست ۲۰تا۳۰ درصدی از واجدان شرایط شرکت در انتخابات هستند که عدم مشارکت در انتخابات را گزینهای ممنوعه تصور میکنند و در هر انتخاباتی با هر شرایطی شرکت خواهند کرد. این درصد همان درصد ثابتی است که رای آنان همواره در سبد جریان اصولگرا ریخته میشود.
گروه دوم که سر دیگر این طیف را تشکیل میدهند اقشاری از مردم هستند که اساساً تمایلی به مشارکت سیاسی، حتی در حد رای دادن هم ندارند و حتی در انتخابات پر شوری همچون انتخابات۸۸ نیز علاقهای به بروز و ظهور انتخاباتی نداشتند اما شاید بتوان گفت تاثیرگذارترین بخش جامعه گروههای مختلف و متفاوتی از مردم هستند که میان این دو سر طیف حضور دارند. پرسش اساسی این است که مواجهه این گروه با انتخابات مجلس چگونه خواهد بود؟
کسر قابل توجهی از این گروه جایگاه خود در انتخابات را در نقطه مقابل اصولگرایان تعریف میکنند؛ گاهی با رای به اصلاحطلبان و یا نامزدهای مورد حمایت آنان و گاهی نیز با عدم مشارکت در انتخابات. به نظر میآید با توجه به عملکرد دولت و مجلس و همینطور شرایط بحرانی اقتصادی موجود که تمایل جامعه به مسائل سیاسی را کاهش داده است احتمال تکرار انتخاباتی سرد همچون انتخابات مجلس هفتم بالا باشد.
مطلب آخر آن که آنچه این معادله را تغییر خواهد داد عملکرد شورای نگهبان است. اگر آنان موانع موجود برای برگزاری انتخابات آزاد را رفع کرده و اجازه حضور همه افرادی که به نوعی مورد توجه جامعه هستند را صادر کنند «شاید» مردم نیز مواجههای خلاف پیشبینیهای كنونی با انتخابات داشته باشند.