عشق و جدایی یکی از عناصر ثابت داستان در بیشتر فیلمهای هندی، عاشق شدن تنها با یک نگاه است. حکایت عشق «کاوه» و «همتا» هم همین قصه عشق در یک نگاه و اولین برخورد است. در یکی از قسمتهای سریال «کاوه» راجع به آشنایی خود و «همتا» میگوید روزی از کنار او در پارک گذر میکرده که ناگهان خودش را در چشمهای او پیدا میکند! البته «مانکن» در این زمینه روی فیلمهای هندی را سفید کرده و حتی در همان فیلمهای هندی هم بالاخره در همان برخورد اول یک اتفاق یا مسئلهای هرچند جزئی سرآغاز عشق و آشنایی میشود.
حالا چه اتفاقی بهتر از قصه تکراری جدایی اجباری آن هم به خاطر پول و مادیات، میتواند این عشق را دچار چالش کند؟ پس چاشنی ترک عشق برای پول و از روی اجبار، به قصه اضافه میشود و رویارویی سخت عشق و ثروت اتفاق میافتد. «کاوه» به دستور «کتی» حاضر میشود برای آزادی پدرش از زندان و دادن بدهی هفت میلیارد تومانی او، رابطهاش را با «همتا» به هم بزند و در ازای گرفتن این پول با «کتی» ازدواج کند. بلاهای بعدی هم که به دلیل این جدایی بر سر «همتا» میآید مانند تنهایی، آوارگی و بیپناهی، بیشتر ماجرا را هندی میکند.
طرد شدن از سوی خانواده یکی دیگر از اتفاقاتی که تا دلتان بخواهد در فیلمهای هندی دیدهایم و در سریال «مانکن» هم شاهد آن هستیم، طرد شدن از سوی خانواده به خاطر ازدواج با شخصی است که مورد پسند خانواده نیست. پس از این که پدر «کاوه» متوجه میشود او با «کتی» ازدواج کرده، «کاوه» را از خانه بیرون میاندازد. منتها علت این مخالفت در فیلمهای هندی، بیشتر اختلاف طبقاتی است، اما پدر «کاوه» در «مانکن» بیشتر به دلیل حلال نبودن ثروت «کتی» و کینهای قدیمی که میان او و دخترعمویش «کتی» وجود دارد، از این ازدواج ناراضی است.
فیلمهای هندی معروفی مانند «گاهی خوشی، گاهی غم» و «از نسل آفتاب» از نمونههای طرد شدن از طرف خانواده است.دیدار کاملا اتفاقی اما در فیلمهای هندی، معمولاً ماجرای قصه عشقی شخصیت اصلی به همان ترک اجباری ختم نمیشود و با دیدار کاملا اتفاقی عشق قدیمی به زندگی آن دختر یا پسر، فصل جدیدی در داستان شروع میشود، یعنی دقیقا همان اتفاقی که در سریال «مانکن» افتاده است. «کاوه» و «همتا» به واسطه «کتی» و «اخگر» به یک مهمانی میروند و «کاوه» خیلی اتفاقی «همتا» را که در میان مهمانان میبیند، تعقیب میکند و مثل یک قهرمان، عشق قدیمیاش را از دست افرادی که قصد دارند او را آزار بدهند، نجات میدهد.