گروه حوادث: این دختر جوان گفت: من قاتل نیستم من با مادرم درگیر میشدم، ولی هرگز قصد کشتن او را نداشتم وقتی من از خانه بیرون رفتم مادرم زنده وسالم بود. او به خاطر داروهایی که مصرف میکرد شرایط عادی نداشت. خودش زمین خورد و جان باخت.
دختری جوان که متهم است مادرش را به قتل رسانده، ادعا کرد اعترافات قبلیاش دروغ است و مادرش بر اثر بیماری جانش را از دست داده است.دختر جوان به نام نگار فروردین سال جاری با مأموران تماس گرفت و درخواست کمک کرد. این دختر به مأموران گفت: در خانه قفل شده و مادرش در را باز نمیکند.درِ خانه با حضور مأموران پلیس و آتشنشانی گشوده شد و سپس پلیس جسم بیهوش زنی میانسال را پیدا کرد. بعد از اینکه زن به بیمارستان منتقل شد بهدلیل شدت ضربهای که به سرش وارد شده بود، جان خود را از دست داد.وقتی دختر جوان مورد پرسش مأموران قرار گرفت، دچار تناقضگویی شد و در نهایت به قتل مادرش اعتراف کرد. او گفت: من و مادرم با هم درگیر شدیم او خیلی عصبی و پرخاشگر بود و زمان حادثه با چاقو به من حمله کرد و میخواست مرا بزند من هم هلش دادم و سرش به پله برخورد کرد و بعد هم از ترس از خانه بیرون آمدم و پلیس را خبر کردم.در نهایت کیفرخواست علیه این دختر صادر و پرونده با شکایت اولیایدم برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران شعبه ۱۲ ارسال شد.
بر اساس سوابقی که در شعبه ۱۲ وجود داشت، مشخص شد این دختر یک سال قبل از کشتن مادرش علیه پسر جوانی شکایت و او را متهم به تجاوز کرده بود. آن زمان بررسیهای دادگاه نشان داد دختر مورد تعرض پسر جوان قرار گرفته است و در نهایت دادگاه پسر جوان را به شلاق و تبعید محکوم کرد.روز گذشته جلسه رسیدگی به اتهام قتل دختر جوان برگزار شد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند. پدربزرگ و مادربزرگ و برادر متهم برای او درخواست قصاص کردند و پدرش هم شکایت خود را مطرح کرد.
او گفت: همسرم و دخترم هر دو بسیار پرخاشگر بودند و دخترم خیلی دعوا و درگیری ایجاد و من را از خانه بیرون میکرد. احتمال اینکه او مرتکب قتل مادرش شده باشد، بسیار زیاد است.وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من و مادرم با هم زندگی میکردیم و پدرم سالها بود ما را ترک کرده بود و اصلا به ما سر نمیزد. وقتی من مورد تعرض پسر همسایه قرار گرفتم مادرم کمک کرد شکایت کنم البته من با پسر جوان رابطه داشتم، اما او یک روز به بهانه اینکه کارم دارد من را به خانه کشاند و تجاوز کرد و من هم شکایت کردم.بعد از شکایت من او به دو سال تبعید و شلاق محکوم شد. در رفتوآمدهایی که به دادگاه برای پیگیری پرونده داشتیم، یک روز مادرم در خیابان پایش به شیلنگ آب گیر کرد و به زمین افتاد و سرش آسیب دید.
بعد از آن مادرم دچار فراموشی و حالش بد میشد و افسردگی گرفته بود حتی یک بار هم خودکشی کرد و من او را به بیمارستان بردم. این موضوع را به پدرم نگفتم تا برای طلاق از مادرم سوءاستفاده نکند، اما به برادرم و خالههایم گفتم. مادرم دارو استفاده میکرد.مدتی قبل از حادثه من به ارومیه رفته بودم و آنجا زندگی میکردم. مادرم با من تماس گرفت و خواست برگردم. گفت: حالش خوب نیست. برادرم هم خانه نبود. گفتم اگر میخواهی، به خاله زنگ بزنم. گفت: آنها کمکمان نمیکنند من هم به تهران برگشتم. مادرم از همیشه بدتر بود، چون فراموشی داشت، یکدفعه درگیری ایجاد میکرد. روز حادثه به من حمله کرد و مرا زد.متهم گفت: او با چاقو به من حمله کرد و من بالش را مقابل خودم گرفتم چاقو به بالش برخورد کرد. بعد دوباره ضربهای به پایم زد و شلوارم را پاره کرد. من مادرم را هل دادم و برای اینکه بتوانم جلوی ضرباتش را بگیرم، ضربهای به صورتش زدم بعد به آشپزخانه رفتم تا برای خودم قلیان درست کنم. دوباره پشت سرم آمد و به من حمله کرد. دستم را گاز گرفت جوری که دچار خونریزی شدید شد.
متوجه شدم داروهایش را نخورده است وقتی سراغ داروها رفتم، دیدم تمام شده است. لباس پوشیدم و بیرون رفتم تا هم از مادرم دور باشم هم داروهایش را بخرم. وقتی برگشتم، چون کلید درِ ورودی را نداشتم، به مادرم زنگ زدم گفت: در را باز میکند، اما باز نکرد چند دقیقه بعد زنگ زدم جواب نداد هشتم فروردینماه بود و همسایهها هیچکدام خانه نبودند.مجبور شدم به آتشنشانی زنگ بزنم. آنها هم گفتند در حضور پلیس درِ خانه را بازمیکنند. با ۱۱۰ تماس گرفتم و مأموران آمدند. وقتی آتشنشانی در را باز کرد، با جسم بیجان مادرم که زیر صندوق پست افتاده بود، روبهرو شدیم.او را به بیمارستان رساندیم و مادرم در بیمارستان جانش را از دست داد.متهم گفت:، چون سابقهدار بودم مرا بازداشت کردند و تحت فشار گذاشتند و من هم اعتراف کردم، اما وقتی که به دادسرا برگشتم، گفتم قتل کار من نبوده است. حالا هم میگویم من مرتکب این قتل نشدهام.با پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.