✍ احسان محمدی
خبر: شورای اسلامی شهر تهران، نام خیابان فردوس غربی را به «ناصر حجازی» و نام میدان پیروزان را به «پرسپولیس» تغییر داد.
واکنش: «الان چه فایدهای داره دیگه؟! اینا هم شو انتخاباتیه. آخرای کارشونه میخوان اینجوری دل هواداران فوتبال رو به دست بیارن که بیان پای صندوق رأی! وگرنه براشون اصلاً فوتبال مهم نیست. اگه راست میگین، بگید تا وقتی ناصرخان زنده بود، براش چکار کردید؟ دستشو گرفتید؟ پول دوا درمونش رو دادید؟ حمایتش کردید یه تیم بهش بدن سرمربیگری کنه؟ اصلاً همه همنسلاش سرمربی تیم ملی شدن، چرا هیچکی به ناصرخان فرصت نداد؟ اصلاً این هیچی! میدان پرسپولیس دیگه چه صیغهایه؟
پرسپولیس الان حمایت میخواد نه میدان! اگه راست میگید جلوی فدراسیون رو بگیرید که هر روز به یه بهانه بازیکنان و مربیان این تیم رو محروم نکنه! آخه پرسپولیس میدان میخواد چکار؟ ها؟ بگید دیگه»!
چند ماه قبل: «این همه شورای شهر وقت گذاشته کوچه به اسم این و اون کرده، خیابون عوض کرده، خب چی میشد دو تاش رو هم به اسم فوتبالیستا میکردین؟ بالاخره اینا برای این کشور افتخار آفریدن. عرق ریختن. اگه بازیگر و شاعر مهمه اینا هم پرچم ایران رو بردن بالا. اسمشون تو آسیا و جهان شناخته میشه بعد زشت نیست یه کوچه به اسمشون نمیکنید؟ همین ناصرخان حجازی کم گلری بود؟ وقتی مربیگری تو کشورهای دیگه مد نبود، ناصرخان تو بنگلادش تیم داشت. شماها با ناصرخان مشکل دارید، چرا؟ چون رک و راست حرف میزد.
شما از کسی که اینطور باشه خوشتون نمیاد! مثل پرسپولیس. اصلاً از این اسم هم خوشتون نمیاد وگرنه یه میدانی به اسمش ثبت میکردید. این همه اسم اجغ وجغ هست، خب یه میدان هم بزنید به نام پرسپولیس. هم اسم تاریخیه و تمدن مون رو نشون میده، هم بالاخره پرسپولیس ارتش سرخ آسیاست اما نمیکنید. یعنی نمیخواید. براتون مهم نیست. راضی نیستید بچههای ما چیزی از گذشته تاریخیشون بدونن!»
عموم ما گرفتار همین نگاه صفر و صد هستیم. ذهن سیاه و سفید. مغز مطلق انگار. یا با ما یا بر ما. هیچ حد میانهای انگار وجود ندارد. دیگران یا بیخیال و دشمنند یا اگر کاری میکنند ترفندی در پس آن است.
رشد کردن این تفکر یک روزه نیست. آنقدر تلخی دیدهایم که حتی دست نوازش هم طعم فریب میدهد انگار. مار گزیدههایی هستیم که از هر ریسمانی میترسیم.
این اقدام شورای شهر تهران قابل تحسین است. گرچه باز هم به عادت همیشگی همه ارکان این جامعه برای اینکه از حمله مصون بمانند به هر دو طرف قرمز و آبی امتیاز مساوی دادهاند. یک خیابان به این یکی، یک میدان به آن یکی.
چرا؟ چون عدهای چنان حمله میکنند و میتازند و متهم میکنند به رنگی بودن که همه اعضای شورا از خیرش میگذرند و میگویند: سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند!
این نگاههای صفر و صدی کار را برای همه سخت کرده است. زندگی را به جهنم تبدیل کرده است.