«جمعیت عظیمی از کارگران در این سال ها به سمت شهرهای حاشیه تهران سرازیر شدهاند. قیمت مسکن رشد صعودی داشته است؛ تا جایی که به ویژه از سال ۹۵ رشد قیمت مسکن باعث شد که بخش عمدهای از مستاجران از نقاط شمالی شهرهای بزرگ به نقاط میانی و از نقاط میانی به نقاط جنوب شهر مهاجرت کنند؛ حتی مستاجران جنوب شهر هم مجبور به مهاجرت به حاشیه شهرهای بزرگ شدند. طرح مسکن دولتی که با نام مسکن مهر کلید زده شد نیز عملاً مسیری بود برای حاشیهنشین کردنِ جمعیت بیکار، بیثباتکاران و کارگران.
نائبرئیس اتحادیه صنف مشاوران املاک گفته بود که رشد اجارهبها در سال ۹۷ بیشتر از دو ماهه سال ۹۸ بود. در واقع درصد بیشتری از مهاجرتهای دو سال اخیر مربوط به سال ۹۷ بوده است؛ به طوری که خرید املاک مسکونی در سه شهر حومهای تهران شامل پرند، پردیس و ورامین طی نیمه اول سال گذشته ۳۰ درصد افزایش یافته است. آغاز مهاجرت ملکی از کلان شهر تهران به اطراف، با حرکت اجارهنشینهای مناطق جنوبی پایتخت رقم خورد. در ابتدای سال ۹۷ عمده مهاجرتها در مورد خانههای ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی پردیس، پرند و ورامین بود.
کارگران، بیثباتکاران که عملاً جمعیت بیکار هستند که به مشاغل کاذب رو میآورند، با افزایش قیمت اجارهبها و مسکن و افزایش هزینههای زندگی به طور غیر مستقیم با سیاستهایی مثل مسکن مهر عملاً به حاشیهها رانده میشدند. آمارها در خصوص تعداد حاشیهنشینان همیشه ضد و نقیض است. در مهر ماه سال ۹۵ رحمانی فضلی، وزیر کشور اعلام کرده بود که حدود ۱۱ میلیون حاشیهنشین داریم که در حدود ۷۷ هزار هکتار شامل ۲ هزار و ۸۰۰ محله ساکن هستند. فرشاد مومنی، اقتصاددان اما اخیرا گفته است که جمعیت حاشیهنشین بیش از ۱۹ میلیون نفر در ایران است که حدود ۲۰ درصد جمعیت شهری را شامل میشود. با احتساب آمار ارائه شده از سوی وزارت مسکن و شهرسازی در ایران در طی کمتر از سه سال حدود ۸ میلیون نفر به جمعیت حاشیهنشینان شهری اضافه شده است. این جمعیت کارگرانی هستند که طی سالهای گذشته به دلیل مشکلات معیشتی و عدم توانایی برای تامین هزینههای زندگی و پرداخت اجارهبها نهایتاً تصمیم گرفتند که تهران را ترک کنند.
پرند، هزینههای بالای حمل و نقل یا به جان خریدن سفر با اتوبوسهای فرسوده
مسافت پرند دو برابر مسافت پردیس به تهران است. پرند هنوز مترویی تا تهران ندارد؛ تنها یک منو ریل در این مسیر وجود دارد که طی ساعات صبح ۶ قطار در زمانهای مشخص و طی ساعات بعد از ظهر فقط ۸ قطار در آن وجود دارد. نمای برخی خانههای پرند همچنان بیابانی است. خیلی از سیاستهای دولت برای مسکندار کردن کارگران و دهکهای پایین جامعه خانوادهها را به پرند کشانده است. از پرند تا تهران در ساعات صبح حدود یک ساعت و نیم راه است؛ در زمانهای ترافیک زیاد این مسیر طولانیتر هم میشود.
کرایه تاکسیها و شخصیهایی که از پایانه حرکت میکنند، بهشدت کنترل میشود و هنوز افزایش کرایهای نداشته است. کرایه این مسیر از پرند تا میدان آزادی حدود ۸ هزار تومان است که با مسیرهای اضافه تقریباً یک کارگر در پرند باید ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان بابت حمل و نقل بپردازد. البته این مسیرها اتوبوس هم دارند که هر مسیر نیز حدوداً ۳ هزار تومان است که با پرداخت کرایه حدوداً نصف هزینه رفت آمد با تاکسی خواهد شد. در عین حال رفت و آمد با ماشین شخصی هزینهبرتر است. در محاسباتی که در ادامه میآید فرض گرفتیم که هر خودرو بابت هر ۱۰۰ کیلومتر ۹ لیتر بنزین مصرف کند. مسیر حدوداً ۶۵ کیلومتری از پرند تا تهران نزدیک به ۵ لیتر بنزین مصرف میکند که حدود ۶۷۰ هزار تومان در ماه فقط باید بابت پول بنزین رفت و آمد با ماشین شخصی پرداخت کند که حدود ۴۴۰ هزار تومان اختلاف هزینه با قبل از گرانی بنزین را نشان میدهد.
اندیشه و شهریار مترو و منوریل ندارد
اندیشه نیز یکی از مناطق حاشیهای است که از سال ١٣۶٧ به بعد، واگذاری قطعات زمینهای آن به فرهنگیان شاغل در آموزش و پرورش آغاز شد؛ فرهنگیانی که اغلب در تهران تدریس میکردند. کارگران زیادی نیز این مطقه را برای سکونت برگزیدند. شهر جدید اندیشه در قالب مسکن مهر بسیاری از جمعیت کارگران مهاجر به اطراف تهران را در خود جای داده است. البته افزایش قیمت در این نواحی نیز مشاهده شد. مثلاً مسکن مهر اندیشه با افزایش قیمت ۵۰ درصدی از سال گذشته مواجه بوده است. اندیشه به نسبت پرند به تهران نزدیکتر است.
در این منطقه نیز اغلب رفت و آمدها با اتوبوس و تاکسی به تهران صورت میگیرد. کرایه تاکسی در این شهر ۶۵۰۰ تومان است که با احتساب مسیرهای اضافه موجب میشود تا کارگران حدوداً ۴۰۰ هزار تومان در ماه بابت کرایه ماشین بپردازند. اگر کارگران اندیشه و شهریار از خودرو شخصی استفاده کنند، فاصله حدوداً ۴۰ کیلومتری اندیشه تا مرکز شهر را باید با مبلغ حدود ۴۵۰ هزار تومان در ماه طی کرد. اندیشه هم هیچ مترویی تا تهران ندارد و کارگران راههای معدودی برای رفت و آمد دارند که ۳۰۰ هزار تومان نسبت به قبل از گران شدن بنزین افزایش یافته است.
یکی از ساکنین شهریار نیز تصریح میکند: محل کار من میدان فردوسی تهران است. اگر ترافیک نباشد همیشه ۱ تا ۲ ساعت از جاده شهریار به تهران و اگر ترافیک باشد، ۳ تا ۴ ساعت این مسیر طول میکشد یعنی از ۵ صبح باید حرکت کنیم.
بیش از یک چهارم حداقل دستمزد به هزینه حمل و نقل کارگران هشتگرد اضافه شد
رفت و آمد از هشتگرد در صورتی که منو ریل را در نظر نگیریم، فاجعه است. یعنی آن قدر مبلغ بالایی خواهد بود که احتمالاً کارگران زیادی قید کار در تهران را بزنند و شغلشان را از دست بدهند. هشتگرد لااقل منوریل به سمت تهران دارد که هزینه رفت و آمد به تهران را کاهش میدهد. البته منوریل هشتگرد با قیمت ۴ هزار تومانی در هر مسیر بیش از بقیه مسیرها است. منوریل برای شهرهای هشتگرد، پردیس و پرند برقرار است. اما اگر یک کارگر که در این محلات زندگی میکند، بخواهد از خودرو شخصی استفاده کند با افزایش قیمت بنزین حدوداً ۸۵۰ هزار تومان در ماه بابت یک رفت و برگشت به محل کارش باید بپردازد. این در حالی است که قبل از گرانی بنزین این کارگران ۲۸۰ هزار تومان در ماه بابت رفت و برگشت به محل کار خود میپرداختند. یعنی حدود ۵۷۰ هزار تومان هزینه اضافه به دلیل افزایش قیمت بنزین پرداخت میشود. البته بماند که کارگران هشتگرد در کمهزینهترین شرایط رفت آمدشان باید ۲۵۰ هزار تومان بدهند.
یکی از ساکنین هشتگرد میگوید که اخیراً مجبور به ترک شغلش شده است. او میافزاید: خیلی از هممحلهایهای ما که قبلاً در تهران زندگی میکردند، بهدلیل اجارههای بالا به این مناطق آمدند. شغلشان در تهران بود اما به علت گران بودن کرایه ماشین مجبور شدند کارشان را رها کنند و مجددا دنبال کار بگردند.
کارگران در منطقه بهارستان استان تهران (در فاصله بین اسلامشهر و رباط کریم) نیز حدود ۳۷۰ هزار تومان در ماه هزینه بنزین خودروی شخصیشان میکنند. کارگران این منطقه اگر از تاکسی استفاده کنند، نیز باید نزدیک به ۴۵۰ هزار تومان هزینه کنند. در عین حال در این مناطق هیچ مترویی ساخته نشده تا شرایط رفت و آمد آنان را کمی آسانتر کند.
کار در تهران برای ورامینیها غیر ممکن شده
رفت و آمد به ورامین نیز برای کارگرانی که در تهران کار میکنند، سخت و عملاً غیر ممکن است. شاید اگر هزینههای حمل و نقل آن قدر نبود، کارگران بیشتری از هشتگرد و ورامین برای کار در تهران میآمدند اما الان این مسئله بسیار سخت شده است. آنها با خودروی شخصی ماهیانه نزدیک به ۶۳۰ هزار تومان باید بابت حمل و نقل بپردازند. یعنی ۴۲۰ هزار تومان بیشتر از زمانی که بنزین گران شود. این رقم نسبت به معیشت کارگران آن قدر بالاست که عملاً بخش زیادی از کارگران ورامینی بیکار شدهاند.
رباطکریم، حاشیهنشینی به برکت مسکن مهر
رباطکریم که با ساخت چندین واحد مسکن مهر تبدیل به محل زندگی خیلی از کارگرانی شده که توانایی تامین معیشت در تهران را نداشتند، هزینههای حمل و نقل بالایی برای کارگران دارد. آنها نیز در ماه حدود ۵۸۰ هزار تومان باید خرج رفت و آمد خود با خودروی شخصی کنند. پردیس نیز تقریباً همین شرایط را دارد و برای کارگران نزدیک به ۵۲۵ هزار تومان هزینه دربردارد. تنها وسیله حمل و نقل در رباط کریم و پردیس تاکسی و اتوبوس است و هزینه تاکسی نیز کمی کمتر از این مقدار خواهد بود.
اسلامشهریها هزینههای زیادی دارند
حاشیهنشینی در اسلامشهر از سال ۵۵ شکل گرفت. این محله در سال ۱۳۸۵ نزدیک به ۲۴ هزار نفر جمعیت داشته و در پایان سال ۱۳۸۶ و ابتدای سال ۱۳۸۷، حدود ۴۵ هزار نفر در میان آباد زندگی میکردند. مهمترین محله از محلات شهر اسلامشهر از نظر دارا بودن مسئله اسکان غیر رسمی است. از ابتدا، روستایی کوچک بوده که به دلیل مهاجرتهای گسترد در دهههای قبل، به صورت سکونتگاه نسبتاً بزرگی درآمده است و از زمان الحاق آن به محدوده شهر اسلامشهر، اهمیت فزایندهای در میان محلات شهر پیدا کرده است. اسلامشهریها اگر از خودروی شخصی استفاده کنند، نزدیک به۲۶۵ هزار تومان باید هزینه کنند.
البته به مبالغ بالا باید هزینه استهلاک خودرو را نیز افزود. ارقام بین ۴۰۰ تا ۸۵۰ هزار تومانی که کارگران حاشیههای تهران باید بپردازند تا بتوانند با خودروی شخصی به تهران بیایند و ساعاتی از عمر خود را در تهران مشغول به کار شوند، برای کارگری که حدود ۲ میلیون تومان دستمزد دارد (بدون احتساب حق اولاد و حق سنوات)، رقم واقعاً بالایی است. کارگران هشتگرد بیش از ۴۳ درصد، کارگران پرند بیش از ۳۴ درصد، کارگران رباط کریم بیش از ۳۰ درصد و کارگران منطقه بهارستان استان تهران ۱۹ درصد، کارگران شهر جدید اندیشه و شهریار بیش از ۲۳ درصد و کارگران اسلامشهر بیش از ۱۴ درصد دستمزدشان را بابت حمل و نقل با خودروی شخصی باید هزینه کنند که کاملاً غیر معقول است. در عین حال اختلاف هزینهای که کارگران به دلیل گرانی بنزین باید بپردازند، برای کارگران پرند ۲۲ درصد، کارگران هشتگرد ۲۹ درصد، کارگران ورامین ۲۱ درصد، کارگران اندیشه ۱۵ درصد از کل حداقل دستمزد ۲ میلیونی کارگران بوده است.
مکافات ترافیک جادههای به سمت تهران
در بسیاری از این شهرهای حاشیهای مترویی مشاهده نمیشود. منوریل موجود نیز جوابگوی تعداد زیاد کارگران نیست. قطارها در ساعتهای مشخصی حرکت میکنند و این است که جا ماندن از این قطارها تبدیل به کابوسی جدی برای کارگران میشود. کرایه تاکسیها کمی کمتر از رفت و آمد با خودروی شخصی است. کرایه اتوبوسها قطعاً کمتر است اما مدت آن طولانی است و در عین حال بسیاری از این اتوبوسها بسیار فرسوده هستند و در وضعیت خطرناکی جمعیت عظیم کارگران حاشیه شهرها را به تهران میرسانند.
یکی از کارگران ساکن در شهریار میگوید: ترافیک هم یک بهانه دیگر برای افزودن به بدبختی کارگران حاشیهنشین است. روزانه چندین نفر از کارگران از شهریار، اندیشه، اسلامشهر،هشتگرد، پردیس، بهارستان و.... برای حضور در محل کارشان به تهران میآیند و مسیر نیم ساعته را روزانه شاید تا ۴ ساعت در ترافیک هستند و این واقعا ظلم به مردم است چون با احداث یک خط مترو واقعا این مردم از این مشکل که همه مردم این مناطق با آن درگیر هستند نجات پیدا میکنند. ما که ساکن اندیشه و شهریار هستیم روزی دو تا سه ساعت در ترافیک میمانیم. الان هم که بنزین گران شده است، استفاده از ماشین شخصی بسیار سخت شده است. آن قدر ساعات طولانی در ترافیک هستیم که عملاً خانه برای ما حکم خوابگاه را دارد. ساعتهای طولانی فرصت بودن با خانواده را از دست میدهیم. در عین حال ترافیک اندیشه کشنده است؛ چندی پیش پلی برای حل مشکل ترافیک زدند اما جوابگو نیست.
کارگران حاشیهنشین، بیکاران و جمعیت کثیر کارگرانی که احتمالاً در راسته بازار و جمهوری و خیلی از نقاط تهران کارهایی با دستمزدی کمتر از حداقل دستمزد دارند، پایتخت برایشان مملو از خاطرات ساعتها در راه ماندن و عذاب و رنج راه را دارد. کارگرانی که هیچ تشکلی ندارند تا اعتراضشان را بابت افزایش هزینههای حمل و نقل ابراز کنند. کارگران صنایع طی این مدت راههایی برای بیان اعتراضشان داشتند و اعتراض کردند اما کارگران حاشیهنشین و به ویژه بیثباتکاران و بیکاران که برای حمل و نقل شرایط سختی پیدا کردهاند، هیچ نمیتوانند بگویند.»