گروه سیاسی_ رسانه ها: روزنامه شرق در مصاحبه با محمدمهاجری فعال سیاسی و رسانه ای اصولگرا دیدگاههای او درباره انتخابات اتی مجلس،وزن گروههای سیاسی و دلیل حمله اصلاحطلبان به دولت روحانی را منتشر کرده است.بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
با توجه به اینکه اکنون شعار و خواسته جامعه تحقق عدالت است، آیا شرایط در آینده به گونهای خواهد بود که مردم به سمت افرادی که شعار عدالتخواهی و نه اصلاح و اعتدال سر میدهند، گرایش پیدا کنند؟
معمولا بهویژه در دورانی که مشکلات اقتصادی گسترش پیدا میکند، زمینه برای پذیرش و تحقق شعارهای پوپولیستی فراهمتر خواهد بود. بنابراین اصلا جای تعجب نخواهد بود که رئیسجمهور بعدی با شعار پوپولیستی بر سر کار بیاید. نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان شعارهای پوپولیستی همچنان مشتری دارد.ترامپ نیز با شعار پوپولیستی که از اقتدارگرایی آمریکا و خروج خارجیها از ایالات متحده دم میزد، روی کار آمد. شعار پوپولیستی به این دلیل که ناشی از غلیان احساسات است، بخش قابل توجهی از جامعه را تسلیم میکند. حتی در انتخابات ریاستجمهوری گذشته هم نامزدهای حاضر در صحنه بخشی از شعارهایشان پوپولیستی بود. اسمش را هرچه میخواهند بگذارند؛ پوپولیست، پوپولیست است.
دولت روحانی باید با مردم دلخور و نگران نسبت به اصلاح امور چه کار کند؟
بشخصه از اصلاحطلبانی که تحت هر شرایطی فکر میکنند باید به دولت فحش بدهند، عصبانی میشوم. باید تا پایان راه پای دولت روحانی بایستند.
درحالیکه این جریان از همان ابتدا میدانست روحانی هیچگاه اصلاحطلب نبوده و اکنون هم نیست. اگر امروز انتخابات برگزار شود، اصلاحطلبان به روحانی رأی میدهند یا رئیسی؟ اگر به رئیسی رأی میدهند سال 96 اشتباه کردند که به روحانی رأی دادند. حالا هم بیایند بگویند ببخشید که به رئیسی رأی ندادیم. اما وقتی روشن است به رئیسی رأی نمیدهند، علت این همه حمله به روحانی از طرف بخشهایی از اصلاحطلبان را درک نمیکنم.
بهعلاوه، افکارعمومی نسبت به رفیق نیمهراه عکسالعمل مثبت ندارد. فکر میکنید اصولگرایانی که خودشان را برای احمدینژاد میکشتند، بعدا که به او حمله کردند، افکارعمومی باور کرد؟
یا برای ناسزاگویان به او هورا کشید؟ به نظرم دولت با مجموع رخدادها و با توجه به خاستگاه و تفکرات شخصی خود روحانی ناموفق نبوده.رئیسجمهور در دولت اول و دوم شعارش روابط با جهان و بهبود معیشت عمومی از راه رفع تحریمها بود. اساسا جریان اصلاحات و جامعه به روحانی رأی دادند که روابط ایران با جهان و به تبع آن وضعیت معیشت بهبود یابد؛ اکنون هم باید به دولت در جهت تحقق آن فشار وارد کنند.امروز خالیکردن پشت دولت گامی در جهت خواسته اصولگرایان تندرو است.بهجای اینکه به مخالفان دولت که به دنبال فشلکردن آن هستند فشار بیاوریم، به خود دولت فشار میآوریم. تندروها اساسا به دنبال هلدادن دولت به سرازیری سقوط هستند. در این شرایط اصلاحطلبان با توجه به فشارهایی که به دولت وارد میشود، همچنان باید پشتوانه سیاسی دولت باشند. انتقاد هم بکنند اما بدانند خالیکردن پشت دولت، عملا دادن بازی به دست تندروهاست.
برخی از اصلاحطلبان در هفتههای اخیر به دلیل فشارهای موجود علیه روحانی و عدم تحقق مطالبات عموم معتقد به استعفای دولت بودند اما چرا تندروها که تا قبل از این همه توان خود را در استیضاح دولت و ایجاد مزاحمت علیه روحانی به کار بردند، اکنون میگویند دولت باید تا پایان راه بماند؟!
اصولگرایان تندرو قبل از دیگران این موضوع را مطرح کردند. بعد هم کل جریان اصولگرایی متوجه شد که این پیشنهاد، ناپخته است. چراکه متوجه شدند اگر روحانی استعفا دهد، قهرمان خواهد رفت و دست آنها برای حمله به دولت خالی خواهد ماند. بالاخره روحانی اگر قرار بود کنار برود، عواملی که او را به این تصمیم رسانده بازگو میکرد و مزاحمان برجام و مخالفان پرنفوذ مذاکرات را بیان میکرد و این اصلا به نفع اصولگرایان نیست. علاوه بر این، اصولگرایان تندرو در صورت استعفای دولت تا تشکیل دولت آتی، فرصت چندانی برای نشاندن کاندیدای متبوع خود بر کرسی ریاستجمهوری در اختیار ندارند.تندروها گمانشان بر این است که در صورت استعفای دولت، فضای مغشوشی در جامعه ایجاد خواهد شد که به نفع آنهاست اما قاطبه اصولگرایان فهمیدند که چنین فضایی به هیچ روی به نفع اصولگرایان نیست.
زیرا در چنین فضایی افراد بیشناسنامه و بیهویت رشد خواهند کرد. به همین دلیل اصولگرایان، سخن قبلیشان را درباره استعفای دولت پس گرفتند. علاوه بر این، اگرچه عباس عبدی پیشنهاد استعفای رئیسجمهور را مطرح کرد اما با توضیحاتی که داد، مقصود او این بود که در هیچ مقطعی تا این اندازه برخورد بین ارکان قدرت در نظام وجود نداشت. البته بشخصه معتقدم چنین برخوردهایی در زمان خاتمی، احمدینژاد، بنیصدر و دیگران هم وجود داشته است.عبدی هدفش از یادداشت اخیر این بود که بگوید فضای موجود با برخورد فزاینده دیگر قابل تحمل نیست و شاید در صورت استعفای دولت و برگزاری انتخابات زودرس، قدری فضا بهبود پیدا کند. اما موضوعات مهمی هست که باید به آنها پاسخ گفت. مثلا اینکه حتی اگر روحانی استعفا هم دهد با تحریمها چه خواهیم کرد؟ مگر مشکل اساسی کشور روحانی و دیگران است؟ اگر تصور بر این باشد که اکنون با استعفای روحانی و رویکارآمدن شخص دیگر باب مذاکره با آمریکا باز و «FATF» امضا میشود در این صورت استعفای روحانی میتواند کارساز باشد. اما بهطورقطع با استعفای روحانی و با رویکارآمدن هر رئیسجمهور دیگری اعتماد اجتماعی بازنمیگردد.