به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۰۸:۳۳
 
۱۸
تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۰ ساعت ۰۸:۴۲
کد مطلب : ۱۹۵۵۶

بررسی کتاب جنجالی الكس فرگوسن

گروه ورزشی: الكس فرگوسن سرمربي سابق منچستر يونايتد با انتشار كتاب اتوبيوگرافي خود جنجال گسترده‌اي را در محافل ورزشي سراسر جهان ايجاد كرد. با خوب‌ها، بدها، زشت‌ها و عجيب‌ها كتاب آشنا شويد.
بررسی کتاب جنجالی الكس فرگوسن
خوب‌ها
كريس رونالدو
الكس فرگوسن با تفسير تغيير رونالدو از يك بازيكن فانتزي به يكي از بهترين بازيكنان دنيا او را با عبارت «با استعدادترين بازيكني كه تا به حال مربي گري‌اش را بر عهده داشتم» خطاب مي‌كند.

اسكولز و گيگز
دو كهنه سرباز وفادار الكس فرگوسن.او در كتابش با جمله «افتحار مي‌كنم مربي آن ها بودم» در مورد اين دو بازيكن صحبت مي‌كند و مي‌نويسد كه هرگز از دستورات من سرپيچي نكردند.

بد ها
هارگريوز
فرگوسن در كتابش اعتراف مي‌كند عدم علاقه عجيبي همواره بين آن ها جاري بوده و جذب او را به عنوان يكي از بدترين تصميم هاي دوران كاري اش محسوب مي‌كند. «وقتي با او قرارداد بستم به يك چيز بسيار حس بدي داشتم. غريزه و حس تشخيص، شاخصه اي است كه هر رهبر خوبي بايد از آن بهره ببرد.حس دروني من مي‌گفت كه از او خوشش نمي آيد.حتي وقتي براي انجام تست هاي پزشكي به اولدترافورد آمد هنوز هم شك غير قابل توصيفي داشتم.»

جرارد
گرچه اعتراف مي‌كند در سال 2005 تا پاي امضاي قرارداد با او پيش رفته است اما او را يك بازيكن سطح بالا نمي داند.فرگوسن جرارد را در مقايسه با هافبك هايي چون اسكولز بازيكن ضعيفي توصيف مي‌كند.

مارك بوسنيچ
فرگوسن او را از لحاظ حرفه اي فاجعه توصيف مي‌كند.«علاقه او به غذاهاي حاضري چيني به يك مريضي بدل شده بود.»

فرانك لمپارد
فرگوسن ضمن تاييد عملكرد خوب لمپارد در چلسي،نمايش او را در تيم ملي زير سوال مي‌برد.«او هرگز آن نخبه اي نيست كه مي‌گويند.»

ديويد بكهام
او از پرتاب كفش به سمت چشم بكهام پشيمان نبوده و اكنون نيز نيست.بكهام در مهار ويلتورد روي گل دوم آرسنال اهمال كرده بود و فرگوسن از اين اتفاق بسيار عصباني بود.پس از برخورد كفش، او از جايش بلند شد تا به سمت من بيايد اما بايكنان نگذاشتند.من گفتم : بشين سر جات!.فرگوسن سپس آن مصاحبه معروف را انجام مي‌دهد و زخم بالاي چشم او را به ..... منتسب مي‌كند.

زشت ها
روي كين
هيچ كس انتظار نداشت فرگوسن در كتابش اينگونه به كاپيتان سابقش حمله كند و شايد بسياري منتظر بودند تا تعريف و تمجيد هاي مربي اسكاتلندي را بخوانند اما الكس فرگوسن بيش از هر كس ديگري به او تاخت و حتي سلامت رواني او را در آن روز معروف در رختكن زير سوال برد. «رنگ چشم هايش رفته بود و داد مي‌زد. همه بازيكنان را جمع كرده بود و فرياد مي‌كشيد. از همه بازيكنان فقط نيسترروي جرات داشت در مقابل او بايستد. او داشت تاثير ويران كننده اش را حتي در زندگي شخصي ما اعمال مي‌كرد. به كي روش نگاه كردم و گفتم بايد او را كنار بگذارم و كارلوس گفت از شرش خلاص شو.»

رافا بنيتز
فرگوسن مربي اسپانيايي را انسان نچسبي توصيف مي‌كند كه بازيكنانش معني حرف هايش را در كنار خط متوجه نمي شوند.او همچنين مي‌نويسد او تمام فكرش را صرف مي‌كرد تا تاكتيك هايي را اتخاذ كنذ و بازي را نابود كند،نه آنكه در آن پيروز شود.«بزرگترين اشتباه او آن بود كه رقابت را شخصي كرد. وقتي قضيه را شخصي مي‌كنيد ديگر شانسي نخواهيد داشت.چرا كه من مي‌توانم صبر كنم و پيروزي با من است.»

عجيب ها
ويديچ و ارتش صربستان
«در سال 2009 متوجه شدم ويديچ صربي مغرور،لجوج و عجيب است.او پيش من آمد و گفت ممكن است فراخوانده شوم.گفتم منظورت چيست؟ و او گفت كوزوو.اين وظيفه من است!»