گروه فرهنگی: دلم برای آداب و رسومهای دیارم تنگ شده، آنهایی که شاید هیچ وقت به ذهنم نمیرسید روزی به اجبار از آن دور شوم، دیار من قلبی به بزرگی جنگلهایش دارد، جنگلهایی که شاید در فردایی نه چندان دور تنها به یک خاطره تبدیل شوند، مهربانی و صفای استان من زبانزد تمام ایران است.
به گزارش ایسنا، امروز همه ما دوریم از روزمرگیهایی که روزی، زیباییهای آن به چشممان نمیآمد، از روبوسیها و بغلکردنهای پر مهر مادر، در آغوش کشیدنهای فرزندانمان و نوازشهای پدر.کوچه و خیابانهای سرزمین سرسبزم امروز حال و هوایی دیگر دارد، دلهای همشهریانم پر از درد و غصه دوریست، آیا واقعا اینجا مازندران است؟دلم برای حال و هوای عید، خانهتکانی، نگاه کردن به فرشهای شسته شده مادر که از دیوار حیاط آویزان بود تنگ شده، شاید فکرش را هم نمیکردم که روزی دلم برای همین خاطرات تکراری خستهکننده پر بکشد.این روزها بازارهای محلی و هفتگی و بازار ماهی مازندران که در ایران معروف بود، بیرونق شده و انگار درب هر مغازه با پلاکی بنام "فعلا تعطیلیم" پلمب شده است.مازنیهای عزیزی که مهماننوازیشان در ایران برای همه آشنا بود، امروز مهمان نمیخواهند و درهای خانهها را بسته تا خود به درد خود بسوزند و بنالند از برخی تصمیمهای غیرمسئولانه که برایش رقم زده و میزنند.هر چه بیشتر میاندیشم بیشتر به ذهنم میرسد که چرا غفلت برخی از هموطنان امروز سایه شوم و بختکوار این بیماری را به دل و جان همشهریانم انداخته و آیا میشد کاری کرد که نکردند؟دریغ از انجام ابتداییترین کارها، توان حرکتمان سلب شده، دل زنده بودن مردمم، دردی به دلم میاندازد که میسوزم، در مسیر راهی که صبحگاه باید مرا به محل کارم برساند، خلوتی خیابانها و سکوت و تنها صدای گنجشکها درد دارد، آری، درد دارد، بسان اینکه که درد را از هر طرف بخوانی درد است.
شرایط بد و افزایش شیوع حداکثری کرونا ویروس که این روزها گریبان خانوادهها را در مازندران گرفته و یا سر کار رفتنهایی که مدام دورکاری و دوباره لغو میشود و همه و همه از یک طرف، قیمتهای بالای مواد اولیه خوراکی که هر مازنی در باغچه خانهاش یا باغ خود میکاشته از طرفی دیگر همان نمک روی زخم است.چند روزیست با انتشار اخباری مبنی بر افزایش این بیماری در مازندران به همشهریانم هشدار مقابله و پیشگیری را میدهم و امیدوار روزهای خوب هستم که با تیتری که پر از امید است بنویسم "تو را شکست دادهایم". تمام یک استان بسیج شده تا راههای پیشگیری را برای همشهریانش بازگو کند تا شاید جانهای بیشتری خریده شود و داغی کمتر بر دل نشیند، الحق که مسئولینم و مردمم اینگونه کنار هم ایستادهاند برای نشاندن طعم لبخند بر روی لبان مازندرانیها و مادرانی که چادر همت به بلندای قامت پدرانمان گره زدهاند و صدای چرخ خیاطیهایشان در کوچهها میپیچد تا لباسی برای سربازان رزم امروز آماده شود. هرچند گفتند مدتی بمانید در خانه و مسافرت نکنید اما مردم دوست داشتنی وطنم انگار گوششان بدهکار نیست، شاید مسافر و یا نه مالک خانههایی در این دیار سبز باشید اما امروز زمانش نیست، سرزمین سرسبز مازندران آغوشش همیشه برای همه باز بوده و هست اما نه امروز، لطفا به خودتان رحم کنید و در خانه بمانید، قرار است در کنار هم بجنگیم و با شکستش، پیروز شویم.هر چه از حال و هوای استانم بگویم جزء دلتنگی و دوری از آداب و رسومم چیز دیگری نیست، مازندران امروز زخم بسیار به تن دارد بیاید نمک بر این زخمها نپاشیم و در کنار هم و با هم برای پیروزی بجنگیم.