گروه اقتصادی: چرا به رغم شکست بسیاری از طرحهای اشتغال همچنان روشهای قدیمی در این زمینه امتحان میشود. ایجاد یک کسبوکار چه شرایط و ملاحظاتی دارد و در سال جدید باید چه بازنگریهایی در سیاستهای حوزه اشتغال داشت؟
به گزارش ایلنا، با وجود اینکه بررسی گفتههای مسئولان اجرایی در چند سال اخیر نشان میدهد آنها در حوزه ایجاد اشتغال سعی در پشت سر گذاشتن روشهای سنتی و آزمایش شدهای دارند که در بسیاری موارد جواب نداده است، اما در عمل باز هم شاهد طرحهایی مشابه آنچه بودهایم که در چند دهه اخیر اجرا شده است.تقریبا همه کارشناسان حوزه کار، نمایندگان مجلس و حتی مسئولان اجرایی متفقالقولند که بیکاری یکی از معضلات اصلی در جامعه ایران است. کم و کیف بیکاری به گونهای است که از آن با عنوان ابرچالش یاد میشود. واقعیت امر این است که دههها برنامهریزی برای کاستن از بیکاری نتوانسته منجر به تک رقمی شدن نرخ بیکاری شود. مسئولان گاه ناامیدانه میگویند هر قدر کار ایجاد میکنیم باز بیکاری بیشتر میشود. آنها تقصیر را گردن ساخت جمعیتی میاندازند و عنوان میکنند ورودی بازار کار هر ساله افزایش مییابد، به گونهای که اقتصاد ایران ظرفیت ایجاد شغل برای ورودیها را ندارد. این دلیل میتواند توجیه کننده نرخ بالای بیکاری در ایران باشد، اما نباید فراموش کرد که هیچ جای جهان وجود نیروی کار جوان و آماده به کار را تهدید تلقی نمیکنند، بلکه با برنامهریزی دقیق و درست آن را به فرصتی برای توسعه تبدیل میکنند.
بیکاری چطور کم میشود؟
جواب این سوال به نحو اعجاب انگیزی ساده و سخت است. ساده به این معنا که از هر اقتصاددان یا کارشناس روابط کار این سوال را بپرسیم بی هیچ مکثی میگوید: برای رفع بیکاری باید اقتصاد یک کشور بزرگ شود. کیک اقتصاد بزرگ نمیشود مگر اینکه سرمایهگذاری صورت گیرد. به اینجا که میرسیم در واقع به جواب سخت سوال رسیدهایم. چطور باید جذب سرمایه کرد و چرا با وجود اینکه دهههاست دولتهای مختلف مشکل اصلی جامعه را بیکاری میدانند جذب سرمایه و ایجاد شغل محقق نشده است؟مسئولان وظیفه دارند زمینه ایجاد شغل را فراهم کنند، اما وقتی شرایط به گونهای است که کار زیربنایی یعنی جذب سرمایه مشکل است، احیانا برای دادن بیلان کاری راههای میانبر را انتخاب میکنند؛ راههای میانبری که سالهاست باعث از دست رفتن منابع کشور میشود.روش سنتی و اغلب شکست خورده در شکستن شاخ غول بیکاری چیزی نیست جز اعطای تسهیلات اشتغالزایی؛ وامهایی که گاه خرج کارهای دیگری میشود، گاه باعث میشود کسی بنگاهی ایجاد کند اما به سال نکشیده ورشکست شود و اغلب هم اینطور است که علاوه بر هدر رفتن منابع، شهروندان مقروض میشود. این حرف البته به معنای این نیست که تاکنون هر چه طرح اشتغالزایی مبتنی بر اعطای تسهیلات اجرا شده باعث هدر رفتن منابع بوده و شغلی هم ایجاد نشده است. عبور کردن از روشهای سنتی به معنای این است که ایجاد اشتغال تنها در دادن وام خلاصه نشود.
کسبوکار؛ از ایجاد تا ماندگاری
یکی از مشکلات اصلی در بازار کار ایران ماندگار نبودن مشاغل و کسبوکارهاست. این مشکل در مورد بنگاههایی که با وام اشتغالزایی ایجاد میشوند هم وجود دارد.گشواد منشیزاده (کارشناس روابط کار) میگوید: اگر بنا باشد مشکلات و موانعی را که منجر به نرخ بالای بیکاری در ایران میشود فهرست کنیم، به انبوهی از مشکلات بر میخوریم. بخش عمده این مشکلات تابع شرایط اقتصادی ایران و شاخصهای بی کیفیت اقتصادی است. در واقع انتظار عبثی است که ما رشد منفی داشته باشیم، اما بیکاری رشد نکند. به نظر میرسد در مواردی جای پرداختن به علت، معلول هدف قرار گرفته و نتیجه آن این شده که در کاهش نرخ بیکاری موفق نبودهایم.او با اشاره به وامهای اشتغالزایی عنوان میکند: در چند دهه اخیر تقریبا همه دولتها طرحهایی را مبتنی بر دادن وام برای ایجاد اشتغال اجرا کردهاند. ما سابقه اعطای این تسهیلات در سطح وسیع را در زمان آقای جهرمی در دولت احمدینژاد داشتیم. آن همه پول خرج شده کجا رفت و نتیجه چه شد؟ آیا باید پذیرفت که اشتغال ایجاد شده، اما بیکاری هم بیشتر شده است؟این کارشناس روابط کار ادامه میدهد: بررسی آمار اشتغال در سالهای اخیر گویای همه چیز است. دولتمردان وعده میدهند یک میلیون شغل ایجاد میکنند، اما در نهایت ۴۰۰ یا ۵۰۰ هزار شغل در سال ایجاد میشود. بخش زیادی از مشکل این است که شغل ایجاد میشود و در مقابل بیکاری هم ایجاد میشود. منظور این است که ما با ریزش نیروی شدیدی مواجه هستیم که سالانه باعث بیکاری شدن شمار زیادی از افراد شده است.او با بیان اینکه نیروی کار ایرانی به اخراج شدن و رفتن سر کار جدید عادت کرده است، میگوید: یک فرد شاغل گاه در یک سال چند بار شغل یا محل کارش را عوض میکند. از طرف دیگر بنگاههای اقتصادی ورشکست میشوند و کار را تعطیل میکنند. در مقابل بنگاههای جدید با کمک وام ایجاد میشوند. این روند، روند مناسبی نیست.منشیزاده ادامه میدهد: وقتی به کسی وام میدهیم تا تولیدی بزند باید بدانیم که آیا جنسی که تولید میکند مشتری دارد؟ این سادهترین کار است که وام بگیری، چند تا ماشین صنعتی بخری، کارگر استخدام کنی و محصولی تولید کنی. مشکل زمانی است که محصول به فروش نمیرسد. وقتی مشتری نباشد تامین نقدینگی ممکن نیست و کارگاه تعطیل میشود.او با بیان اینکه باید در اجرای برنامههای کارآفرینی با دقت بیشتری عمل کرد، میگوید: برنامهریزان برای سال جدید و سالهای بعد نکاتی را در نظر بگیرند. نوسانات اقتصادی دشمن تولید و کار است. باید این نوسانات کنترل شود. بوروکراسی چه وقت آغاز کار و چه در حین کار مشکل آفرین است. باید کاغذبازی را کنار گذاشت و در نهایت هم اینکه فقط وام دادن کفایت نمیکند، بلکه کارآفرینان به حمایتهای متعددی نیاز دارند که از بحث مالیاتها گرفته تا اتصال به بازار و ... گسترده است.
وام هدفمند و پیگیری وضعیت کسبوکار ایجاد شده
در بحث وامهای اشتغال حداقل دو مشکل عمده وجود دارد. مشکل اول غیر هدفمند بودن وامهای اعطایی است که گاه به این شکل بروز میکند که وام در جایی غیر حوزه اشتغال خرج میشود و گاهی به این صورت است که ارزیابی دقیق و درستی از طرحهای اشتغال صورت نمیگیرد. از طرف دیگر باید دانست دادن وام و راه انداختن یک کار قدم اول است. باید بعد از این پیگیری شود که وضعیت بنگاه ایجاد شده چگونه است. آیا فردی که کسب و کاری ایجاد کرده در پیدا کردن مشتری مشکلی ندارد؟ مواد اولیهاش را چطور تهیه میکند و در مقابل نوسانات اقتصادی نظیر بالا و پایین شدن نرخ ارز چقدر مقاوم است؟ و ...در سال جدید که به نظر میرسد باید مرهمی بر زخمهایی گذاشت که بحرانهای مختلف سال ۹۸ ایجاد کردهاند، باید گوشه چشمی نیز به ایجاد اشتغال جدید داشت. در این بین نباید فقط به فکر وام دادن بود. لازم است حمایتهای همه جانبهای از کسب و کارها صورت گیرد.