گروه فرهنگی: در نوروز ۹۹ سریال تلویزیونی پایتخت۶ عنوان پربینندهترین برنامه را در میان تمامی شبکههای صداوسیما بهدست آورد؛ عنوانی که پایتختیها به آن عادت کردهاند و در فصلهای یک تا ۵ نیز به نام این سریال و سازندگان خلاق آن سند خورده بود.
در پایتخت ۶، اما پای یکی از شخصیتهای مجموعه به باشگاههای لیگ برتری ایران باز و باعث شد بخشهایی از این مجموعه در ارتباط تنگاتنگ با فوتبال قرار بگیرد؛ ارتباطی که به جذابیتهای سریال افزود، اما در عین حال با کاستیها و گافهایی هم در اجرا همراه بود. البته این نخستین بار نیست که پای مسابقات ورزشی به سریال پایتخت باز میشود. در پایتخت ۳ نیز بخشهای زیادی از داستان به حضور نقی معمولی در مسابقات کشتی پیشکسوتان اختصاص داشت که با وجود محدودیتها و سختیهایی که در راه ضبط تصاویر کشتی وجود داشت، پایتختیها بهخوبی از پس این کار برآمدند و مسابقات کشتی شکلی باورپذیر پیدا کرده بود. در پایتخت ۶، اما کار کمی دشوارتر بود؛ چراکه سازندگان سریال تصمیم گرفتند یک مسابقه فوتبال کاملا جدی در ورزشگاه آزادی را پوشش داده و با استفاده از جلوههای ویژه رایانهای شخصیت بهتاش فریبا را در دل این مسابقه جا بدهند.سازندگان پایتخت با استفاده از ظرفیتهای فنی و تبحر تکنیسینهای این حوزه تلاش کرده بودند تا صحنههای مسابقه هرچه باورپذیرتر از آب دربیاید، اما در زمینه اطلاعات داستانی و حاشیههای فوتبالی این قسمتها کمی سهلانگاری رخ داده بود که باعث میشد بینندههای آشنا به فوتبال بتوانند گافهای زیادی از این بخشها بگیرند. در پایتخت ۶ میبینیم که بهتاش فریبا همراه با تیم نساجی در یک تورنمنت چهارجانبه در ترکیه شرکت میکند و بلافاصله برای بازی با پرسپولیس راهی ورزشگاه آزادی میشود؛ اتفاقی که در دنیای واقعی فوتبال غیر ممکن است. تورنمنتهای دوستانه و چهارجانبه معمولا در تعطیلات بین ۲ فصل و ایام آمادهسازی پیشفصل برگزار میشوند. از این گذشته، تیم نساجی که تازه از سفر ترکیه بازگشته چگونه بلافاصله از فرودگاه راهی ورزشگاه آزادی میشود و یک بازی مهم را در لیگ برتر برگزار میکند؟ نویسندگان پایتخت به راحتی میتوانستند بازی پرسپولیس و نساجی را یکی - دو روز بعد از بازگشت نساجیچیها از ترکیه بگذارند تا این بخشها برای اهالی فوتبال کمی باورپذیرتر باشد.
نکته دیگر این که حین بازی ۲تیم میبینیم که تمام فرصتهای گلزنی پرسپولیس توسط بهتاش فریبا دفع میشود. حتی سانتر علی علیپور و ضربه سر وحید امیری که در موقعیت واقعی به تکگل این مسابقه تبدیل شده بود نیز در سریال توسط بهتاش فریبا دفع میشود. تا اینجای ماجرا هیچ اشکالی وجود ندارد. اما وقتی در مسابقه هیچ گلی به ثبت نرسیده و نتیجه مسابقه - ظاهرا - بدون گل مساوی است، چرا پرسپولیسیها در پایان بازی روی سر کالدرون میریزند و شادی میکنند؟! آیا سازندگان پایتخت که برد پرسپولیس مقابل نساجی را در این سریال به نتیجه تساوی تغییر دادند، نمیتوانستند صحنه شادی پرسپولیسیها را هم در تدوین حذف کنند؟ آیا منطقی است که پرسپولیسیها بعد از توقف خانگی مقابل نساجی این طور به شادی بپردازند؟پایتخت ۶ از این گافهای کوچک و بزرگ در بخشهای فوتبالی خود کم نداشت؛ گافهایی که بدون آنها داستان پدیده شدن بهتاش فریبا در بازی با پرسپولیس هم میتوانست باورپذیرتر و جذابتر به نمایش دربیاید. کمااینکه اگر جواد خیابانی تا این حد در تعریف و تمجید از بهتاش، اغراق نمیکرد، گزارش او در این مسابقه و حضورش به عنوان بازیگر میهمان در سریال پایتخت ۶ هم میتوانست قابل قبولتر از این باشد. در مجموع، بازی بهتاش فریبا در نساجی و حضور جدی فوتبال در پایتخت ۶ از اتفاقات جذاب این سریال بود که لحظات جذابی را برای بینندگان این سریال محبوب خلق کرد. فراموش نکنیم که در فصلهای گذشته پایتخت نیز رگههای کمرنگی از بحثهای هواداری فوتبال دیده شده بود. در پایتخت یک وقتی نقی و ارسطو تلاش میکردند مهمانهای ناخوانده را از خانه بیرون کنند، بحثهای فوتبالی را پیش کشیدند تا هوادار متعصب نساجی را از این طریق عصبانی کنند. در آن زمان نساجی در لیگ یک بازی میکرد و نقی به فامیل متعصبش اصرار میکرد نساجی هرگز رنگ لیگ برتر را نخواهد دید.»