گروه اقتصادی: در ادامهی نامگذاری اقتصادی سالها در یک دهه اخیر، امسال نیز با شعاری اقتصادی آغاز شد: «جهش تولید» مسئولان امر بر این عقیده هستند که در سال گذشته رونق تولید رخ داده است و حالا زمان جهش شاخصهای اقتصادی مرتبط با تولید است. در مقابل این ارزیابی مسئولان دولتی اما کارشناسان و فعالان اقتصادی نیز هستند که معتقدند با توجه آنچه از شاخصهای اعلامی حوزه اقتصاد همچون نرخ رشد اقتصادی و میزان بیکاری مشخص است فاصله اقتصاد ایران تا رونق، فاصلهای قابل توجه است.
فارغ از داوری درباره این دو دیدگاه، پرسش اساسی آن است که مهمترین موانع رونق تولید و یا جهش تولید چیست و چرا اقتصاد ایران چندین دهه است که با نرخ رشد اقتصادی اندک و در سالهای اخیر اغلب منفی روبرو بوده است؟
به نظر میآید یافتن پاسخ این پرسش مهمترین اقدام برای برنامهریزی جهت تحقق شعار سال خواهد بود. موضوعی که کمتر در دستور کار مسئولان دولت و مجلس قرار میگیرد و شاهد هستیم که مسئولان بیشتر از آن که در پی یافتن موانع رونق اقتصادی و برطرف ساختن آنها باشند، به دنبال تکرار شعار سال هستند! برای پاسخ به پرسش «چرا رونق از اقتصاد ایران رخت بر بسته است؟» و «چرا تولید مورد توجه مسئولان نیست؟» میباید دو نکته را مورد توجه قرار داد:
۱ـ نخستین مسئله به اشکالات ساختاری اقتصاد ملی و مسئله حکمرانی بازمیگردد. واقعیت این است که ساختار اقتصاد ایران در چندین و چند دهه اخیر از برخی مشکلات مزمن رنج میبرد که حکمرانی بد سبب آن شده که نه تنها درمان نیابد، بلکه روز به روز نیز بر حجم و گستردگی آن افزوده شود.
به نظر میآید که از مهمترین گامها برای عبور از رکود و حرکت به سمت رونق اقتصادی بازگرداندن ریل اقتصاد کشور و تصمیمگیریهای مربوط به این حوزه به مسیر علم اقتصاد است. مادامی که هر مسئول بنا بر تجربه شخصی خود و یا تصمیمات حلقه بسته مشاوران اطرافش برنامهای را بدون توجه به دیدگاههای تخصصی و تجارب سایر کشورها در دستور کار قرار میدهد نمیتوان انتظار معجزهای را برای رونق تولید داشت.
۲ـ نکته دوم به موضوع تحریمها بازمیگردد که در یک دهه اخیر، به استثناء دو سال ابتدای اجرای توافق هستهای، اقتصاد ایران را به سمت فلج شدن در همه ابعاد برده است. بر خلاف تبلیغات پر حجم دولتی مبنی بر بی اثر بودن تحریمها از این واقعیت گریزی نیست که مانع تحریم علاوه بر آن که حجم بالایی از منابع مالی کشور را کاهش داده، فعالیت اقتصادی و گاهی تصمیمگیری در بخشهای اقتصادی را هم تحت تاثیر جدی قرار داده است.
کوتاه سخن آن که زمانی میتوان نسبت به حرکت به سوی رونق و جهش تولید امیدوار بود که به شکل همزمان شاهد به وجود آمدن عزمی جدی در سطوح عالی مدیریتی برای اصلاحات واقعی ساختاری باشیم و از طرف دیگر رویکرد حاکم بر سیاست خارجی کشور نیز در خدمت اقتصاد ملی قرار بگیرد.