گروه فرهنگی: شب گذشته مهران مدیری میزبان ژیلا صادقی مجری تلویزیون بود.
در ابتدا مدیری درباره شروع فعالیت صادقی سوال کرد و او گفت: من در دوران دانشجویی علاقه مند به بازیگری بودم، اما به دلایلی احساس کردم با روحیات من سازگار نیست. با توجه به نوع تربیت خانوادگی و سفارشهایی که پدر و مادر به من برای حضور در اجتماع داشتند و همچنین آسیبهایی که ممکن بود به سمت من بیاید، خود را قوی ندیدم و ترجیح دادم شیوه کارم را تغییر دهم.وی افزود: به خانواده قول داده بودم کاری کنم که از من راضی باشند؛ برای همین با دنیای بازیگری بعد از کارهایی همچون «هزاران چشم»، «بی همتا» و «روزهای زندگی» خداحافظی کردم. بعدها هم با پیشنهاد آقای میرکریمی برای بازی در فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» دعوت شدم که البته چون در جایگاه مجری بودم، پذیرفتم. در فیلم «من سالوادور نیستم» منوچهر هادی هم همین طور.
صادقی درباره چگونگی شکلگیری فعالیت خود در عرصه اجرا اظهار کرد: بعد از اینکه از بازیگری خداحافظی کردم، در واحد دوبلاژ روی صدای خودم کار کردم؛ وارد فضای گویندگی شدم و نریشن خواندم. حتی گویندگی خبر انجام دادم که با روحیات من سازگار نبود. تا اینکه در سال ۸۳ تصمیم گرفتم خودم را به دنیای کودکان نزدیک کنم؛ خوشبختانه با سبکی نو «بیدار شو آفتاب شد» را اجرا کردم که برنامه خوبی از آب در آمد. بعد از آن هم در زمینه اجتماعی کار اجرا را ادامه دادم.
وقتی ژیلا صادقی نمیگذارد مدیری حرف بزند!
مهمان شب گذشته دورهمی آن قدر سریع و کامل همه چیز را توضیح داد که جای هیچ سوالی را برای مدیری باقی نگذاشت! تا جایی که مجری دورهمی گفت: «با توجه به توضیحات کامل خانم صادقی برنامه را تموم میکنم و به رسم همیشه سوال پایانی را میپرسم «احساس خوشبختی میکنید عمیقاً؟» . همه چیز را گفتی و اصلاً اجازه ندادی من سوال کنم! میذاری منم سوال بپرسم؟ من اینجا پوسیدم.
برای ازدواج دنبال مردتر از خودم بودم
در بخش دیگر برنامه، صادقی درباره ازدواجش گفت: من برای ازدواج دنبال کسی بودم که از خودم مردتر باشد! همسرم اولین بار در سال ۹۴ لطیفه ای را برای من ارسال کرد و من با توجه به اینکه در روابطم مراقبتهایی دارم، بهم برخورد و پاسخ ندادم. این پیامها ادامه داشت تا اینکه یک بار پیام داد و گفت خانم صادقی لطفاً جواب بدهید؛ خواهرم مریض است و ما از کدام مسیر به تهران برگردیم بهتر است. من هم گفتم مگر من پلیس راهور هستم . نهایتاً در سال سال ۹۵ از من خواستگاری کردند و ازدواج کردیم. صادقی درباره اینکه در دوران قرنطینه کرونا با همسرش اختلاف داشته یا نه، گفت: اگر به شما بگویم نه دروغ بزرگی گفته ام. به هر حال الان زمان بیشتری کنار هم هستیم و کلافگی کرونا روح همه را آزرده کرده و خشم طبیعت دامن گیر همه شده است و همین امور باعث شده یک جاهایی با هم اختلاف نظر داشته باشیم اما من آدم صبوری هستم.صادقی در ادامه از همکاری خود با تهیهکنندههای کاربلد گفت و اظهار کرد: اگر حمل بر خودستایی نباشد و نگویند چقدر از خودراضی هستم، من کارم را بلدم؛ برای آن زحمت کشیدم و برای یک ساعت اجرا ساعتها مطالعه کردم و از افراد کاربلد مشورت گرفتم. تهیهکنندگان و کارگردانانی که با من کار کردند هم وقتی از من راضی بودند، خیلی با احترام رفتار میکردند. من با آقای محمد هاشمی اصل کار کردم که همه میدانند کاربلد است؛ میگفتند ایشان بداخلاق هستند، اما من هیچ وقت بداخلاقی او را ندیدم. چون به کارم تسلط داشتم و چیزی که میخواستند اجرا کردم.او در ادامه در پاسخ به سوال مدیری درباره سواد رسانه ای گفت: سواد رسانهای شامل یک یا دو آیتم نیست؛ خیلی چیزها را شامل میشود. صفر تا صد اجرا از رفتار مجری، هویت فردی او، اینکه اصلاً کیست و از کجا آمده، چقدر کارش را بلد است، آیا جسارت تسلیم شدن دارد یا نه و ... را در برمی گیرد.
چه مجریانی که آمدند و رفتند!
مدیری درباره شباهت اجرای برخی مجریان به یکدیگر سوال کرد و صادقی پاسخ داد: این موضوع هم به سواد رسانهای بستگی دارد؛ زمانی که شما از کسی تقلید میکنید، مخاطب میفهمد. من همیشه در مصاحبهها میگویم که با شین و سین کردن، رنگ مقنعه و شال را با سر آستین ست کردن نمیتوان مجری خوبی شد. ما مجریان زیادی را دیدیم که آمدند و رفتند؛ یا گذاشتنشان کنار و یا خودشان تشریف بردند. کسانی که پریشان کردند و خواندند و زدند!
فلسفه دست شدن در دوران کرونا از نگاه مجری تلویزیون
صادقی در بخشی از برنامه از روزهای کرونایی حرف زد و درباره فلسفه شستن دست ها گفت: این دست شستن برای من فلسفه جالبی دارد؛ باید ببینیم با این دست ها چه کرده ایم. چه درخت ها که قطع نشد؛ چه نان ها که از سفره کسی بریده نشد؛ چه دستها که الکی برای کسی زده شد.
مجریانی که خودشان زحمت شهرتشان را میکشند
صادقی در ادامه درباره مجریان رسانه ملی هم گفت: در یکی از مصاحبه هایم گفتم ما سه گروه مجری داریم؛ یک گروه که کارشان را بلد هستند و همه میدانند و نیازی نیست نام ببرم. یک گروه هم خودشان زحمت شهرت خود را میکشند و می گویند که طلاق گرفتم، شوهر کردم، رفتم و آمدم، این حجاب را دوست دارم و آن حجاب را دوست ندارم. در واقع موج سواری میکنند. گروه سوم هم که همه جا هستند و آش نذری میدهند.وی افزود: حتی از من پرسیدند که آقای مدیری مجری است و من گفتم نه ایشان مجری نیستند؛ بلکه یک بازیگر کاربلد هستند که مردم دوستشان دارند و خیلی خوب میتوانند یک برنامه را مدیریت کنند. ما مجریان کاربلد داریم؛ اگر تفکر شما این است که یک بازیگر میتواند یک برنامه را موفق کند، تجربه نشان داده که این طور نبوده است. اجرا واقعاً تخصصی است و من خواهش میکنم آن را شوخی نگیرید.
خاطره تماشاگر دورهمی از پدر مهران مدیری
در بخشی از برنامه دورهمی دو تماشاگر روی صحنه حضور پیدا کردند. یکی از آنها خاطرهای تعریف کرد و گفت: زمانی که بچه بودیم، در کوچه ما خانهای بود که درخت شاتوت داشت. ما میرفتیم روی دیوار و از شاتوتها میخوردیم. یک روز که داشتیم این کار را میکردیم، صاحب خانه به ما یک سطل پر از شاتوت داد و گفت: خطرناک است که روی دیوار میآیید و این مرد کسی نبود جز پدر آقای مدیری.