گروه سیاسی: سایت امتداد نوشت: روزنامه فرهیختگان یک پرونده ویژه در ارتباط با علی اکبر رائفیپور منتشر کرده است که بی اغراق میتوان گفت کمتر چیزی را در مورد او از قلم انداخته است. این پرونده علی القاعده باید در حمایت از او منتشر میشد اما اینگونه نیست.
نویسندگان (و طبیعتا گردانندگان این پروژه) قصد دارند تا او را که اخیرا از چارچوب خود خارج شده، به حالت اول بازگردانده و به او حالی کنند، به اندازه پروبالش باید بپرد. برای فهم این زاویه باید به زمان انتخابات بازگشت. آنجا که رائفیپور مدعی میشود که از او خواهش کردند که لیست انتخاباتی ارائه نکند. این ادعا آنقدر بزرگ هست که بزرگان پشتپرده سیاست اصولگرایان تلنگری به او بزنند تا بفهمد اگر تا امروز یکهتازی میکرد، برای این بود که آنها اجازه دادند. در این پرونده مطالب زیادی در مورد او میخوانیم. فرهیختگان معتقد است که او با وجود ادعای خواندن درس حوزوی اما مقدمات آن را هم نمیداند.
در جای دیگری میگوید او حتی مشخص نیست مدرک تحصیلیاش از کجاست و در نهایت در چه سالی فارغ التحصیل شده است. این روزنامه این بخش را با عنوان «استاد در هالهای از ابهام» منتشر می کند. این روزنامه ادعاهای او در مورد انحصار کانون وکلا را «ادعای کذب» میخواند.
این روزنامه همچنین به سخنرانی او در شب عاشورا پرداخته. سخنرانیای که در مورد ازدواج دختر خردسال و مردی جوان بود که فیلم آن تابستان 98 منتشر شد و بحثهای زیادی برانگیخت. نویسندگان این دروژه معتقدند که او همه چیز را به حوزه خیر و شر کشیده و همه چیز را سادهسازی میکند.
فرهیختگان تعمدا نامه رائفیپور به تتلو را به یادش می آورد که نوشته بود: «به حالت غبطه میخورم نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شدهای، بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشتهای!» رائفیپور قبلا در یک سخنرانی گفته بود که به عنوان یک سرباز نگاه میکند ببیند فرماندهاش (رهبری) چه میگوید، در همان راستا «شمشیر» بزند در ادامه معتقد بود که مخالفانش «یا حسود هستند یا نفهم.» فرهیختگان این روش را خلاف مشی رهبری میداند و مینویسد: «این رویه خلاف مشی و مرام رهبری است که فردی، با وجود فقدان تخصص در حوزههای مختلف، در جایگاه استادی بنشیند و برای مخاطبان، اظهارفضل کند.»
در بخش دیگری از این مقاله نشانه شناسیهای ظهور توسط او را به یادش آورده. نویسنده این مطلب با اشاره به حرفهای او درباره موی سر دختران تا خلوت شدن کعبه؛ در نهایت ورود او را به حوزه مهدویت خطرناک میداند: «به نظر رویکرد رائفیپور در مساله مهدویت که صاحب تریبون رسمی آن است، اگر خطرناکتر از ورودش به دیگر مباحث نباشد کمخطرتر نیست.»
در بخش پیشبینی داعش نیز مقاله فرهیختگان پنبه استاد را به بدترین شکل ممکن زده و مینویسد: «اگر آیندهپژوهی به این سادگی و بیقاعدگی باشد که براساس فیلم هالیوودی یا گفتههای سایتهای وهابی تهدیدهای آینده را پیشبینی کنیم که دیگر انتخاب زمین بازی را کاملا به حریف سپردهایم و با هزینه ساخت یک فیلم میتوانند هزینه هنگفت سیاستهای اشتباه را بر ما تحمیل کنند!»
اما مهمترین بخش این مقاله به نظر میرسد جایی است که به نهادهای امنیتی یادآور میشود که او چگونه وارد حوزه پروندههای فعالان محیط زیستی شده و ایمیلهای کاوه مدنی را منتشر می کند. در این بخش فرهیختگان مینویسد: «نکته دیگر در مورد رائفیپور اینجاست که اخیرا باز هم نقشهای جدیدی برای خود تعریف کرده است. او در یک سخنرانی جزئیات فیلم خودکشی کاووس سیدامامی را تشریح و در چند توئیت متن ایمیلهای کاوه مدنی را افشا میکند.اینها دیگر چیزهایی نیستند که در حوزه صلاحیت و اختیارات یک پژوهشگر، یک سخنران یا مدیر یک موسسه خصوصی و غیرانتفاعی باشد! ورود به این مباحث، یعنی وارد شدن در بازی امنیتی و نقش کارگزار اطلاعاتی برای خود تعریف کردن. اگر قرار است چنین اطلاعاتی افشا شود، کانال آن مقامات رسمی قضایی یا امنیتی است. افشای این موارد از سوی یک سخنران، یا باید از سوی دستگاههای رسمی تکذیب شود یا اینکه آن سخنران را در جایگاهی قرار دادهایم که دیگر کمتر کسی جرات معارضه فکری با او را دارد.»
در این بخش از مقاله نیز دست آخر او را «مروج ادبیات تهاجمی و خشن» معرفی میکند که به اقرار خودش با سازماندهی افراد پای مطالب دیگران کامنتهای «پرت و پلا» میگذارند.