گروه فرهنگی:اعتماددر گزارشی به موضوع دستمزدهاي نجومي مجريهاي تلويزيون پرداخته است.قصه از يك توييت شروع شد. رضا رشيدپور اواسط فروردين مطلبي را توييت كرد با اين مضمون: «به اندازه توانمان مبلغي را به سوپرماركت مورد اعتمادمان پرداخت كنيم تا به تشخيص خودش از نيازمندها پول نگيرد يا تخفيف بدهد.»اكبر نبوي منتقد سينما كه سابقه اجراي برنامههاي تلويزيوني در شبكه دو و چهار را دارد معتقد است مباحث مربوط به رقم دستمزد مجريان تلويزيون جو رسانهاي سنگيني را ايجاد كرده كه طرح اين مباحث در شرايط فعلي براي افكار عمومي اصلا مناسب نيست.با اين حال او در ارزيابياش از اين رقمهاي نجومي ميگويد: «اين عددهايي كه در شبكههاي اجتماعي مطرح ميشود از ديد من از دو زاويه قابل بررسي و اهميت است. زاويه اول اينكه اگر اين مباحث بتواند به عدالت در پرداخت دستمزدها كمك كند، بهره و نتايج مثبت آن هم براي افكار عمومي است و هم براي مجموعه كساني كه فعال و دست اندركار رسانه هستند.»نبوي در بخش ديگري از صحبت خود به ضرورت آگاهي بخشي اجتماعي اشاره ميكند و ميگويد بسيار بجاست وقتي در جايي پرداختهاي خاص صورت ميگيرد و از شكل معمولي آن خارج ميشود دلايل آن كاملا روشن شود. او به اصرار از كلمه «شفاف» استفاده نميكند چون از نظر او اين كلمه اهميت خود را از دست داده. بعد ميگويد: «از نظر من آشكارسازي دستمزد آقاي الف يا ب بسيار شايسته و سازگار است اما به اين نكته هم بايد توجه كرد كه ببينيم آيا پرداخت اين مبالغ به آقاي مجري آوردهاي براي سازمان دارد يا نه بلكه صرفا اين دستمزدهاي كلان به خانم و آقاي مجري پرداخت ميشود.»
به باور اكبر نبوي منطق و عقل حكم ميكند جز دستمزد آورده اقتصادي حامي مالي را هم آشكار كنند ولي طبيعتا وقتي چيزي در اين زمينه اعلام نميشود و انواع و اقسام حدس وگمانها و تحليلها و اظهارنظرها در فضاي مجازي مطرح ميشود، فضا هم متاثر از اين بههم ريختگي، مغشوش ميشود. خصوصا اينكه دوست عزيزي از خارج كشور رقمهاي نجومي اعلام ميكند كه با واكنش روابط عمومي تلويزيون مواجه شده و آن رقم را تكذيب ميكند و مشخص ميشود با آنچه دوست رسانهاي از خارج از كشور گفته فاصله بسيار زياد دارد. تمام اين مسائل باعث ميشود فضاي رسانه تير و تار شود و سره از ناسره مشخص نشود.
نبوي به دستمزد خودش در برنامه «چشم شب روشن» اشاره ميكند كه سال گذشته از شبكه چهار پخش ميشد: «شبي يك ميليون تومان براي اين برنامه دريافت ميكردم. اين برنامه هفتهاي يك بار پخش داشت، ضمن اينكه دعوت از مهمانان هم بر عهده من بود.» نبوي در اينجا نكته ديگري را مطرح ميكند مبني بر اينكه اگر اسپانسري از جانب يك مجري حامي مالي برنامهاي شد و به آن مجري جداگانه رقمي را پرداخت كرد، اين از نظر او خارج از عدالت نيست چون شخص مجري حتما آوردهاي براي تلويزيون داشته كه اسپانسر از اين برنامه حمايت كرده است.در ادامه اين صحبتها نظر رضا درستكار منتقد سينما را هم جويا شديم. او معتقد است صدا وسيما براي حفظ كيان و شاكله خود ناچار است كه منابع مالي خود را به هر نحوي كه شده تامين كند، پس در اين مسير با هر اسپانسري دست همكاري ميدهد. درستكار رقمهاي نجومي فاش شده دستمزدهاي مجريان تلويزيون را عادلانه نميداند و معتقد است فاصله طبقاتي كه در حال شكلگيري است بيعدالتي محض است: «بايد درباره شيوع چنين رويهاي حساس بود چون در درازمدت ممكن است ساختار جامعه را هدف قرار دهد و باعث يك نوع تلاطم شود.»اين منتقد سينما در بخش ديگري از صحبت خود با بيان اينكه همواره در تمام اظهارنظرها و نوشتههايش به شيوه اجراي رضا رشيد پور، محمدرضا گلزار ومهران مديري نقدهاي جدي داشته و دارد، چون معتقد است آنها اجرايشان به گونهاي است كه نوليبراليسم را تشويق و تقويت ميكنند، ميگويد: «از نوع لباس پوشيدن آنها گرفته تا دستمزدهايشان مصداق فاصله طبقاتي آشكار است ولي با اين حال بياييم اشكال را از گلزار و رشيدپور نبينيم و به جاي كنترل جريان رودخانه پل را بالا ببريم و دانه درشتها را پيدا كنيم. مهران مديري و رضا رشيد پورها تعداد افراد محدودي هستند، بياييم واقعيترها را ببينيم وكار را از ريشه درست كنيم و به فكر وضعيت معيشت قاطبه مردم باشيم. جلوي گلزار را كه بگيريم چه ميشود؟»
از نظر درستكار وقتي اين ارقام فاش ميشود براي جامعه خوب است چون اين مباحث پيش درآمدي ميشود تا اتفاقات پشت پرده روشنتر شوند. طرح اين مباحث در رسانهها بهانهاي است كه وضعيت دانه درشتها مشخص شود.اگرچه همه چيز از يك توييت شروع شد ولي جنجال به وجود آمده پيرامون دستمزد مجريان مشهور تلويزيوني يا بازيگران سينما و تلويزيون به امروز و ديروز خلاصه نميشود، تقريبا هر از گاهي در مورد رقمي كه اين افراد بابت دستمزد دريافت ميكنند بحثهايي شكل ميگيرد و درنهايت خبر اين مجادلهها تيتر رسانهها ميشود.
جنجالي را كه اواخر تير ماه سال گذشته بر سر دريافت رقمهاي ميلياردي احسان عليخاني از يك موسسه اعتباري به راه افتاده بود، خاطرتان هست؟ يا اواخر مرداد سال گذشته، پيش از اينكه مسابقه «برنده باش» از تلويزيون پخش شود، ماجراي دستمزد پنجاه ميليون توماني محمدرضا گلزار را كه در رسانهها دست به دست شده بود، به ياد ميآوريد؟ چرا راه دور برويم؟ جريان نامه براي آزادي امامي چه بود؟ در روزهاي گذشته نيز سلسه مطالبي در رسانهها پيرامون رقم غيرمتعارف دستمزد رضا رشيدپور به راه افتاد و دامنهاش به جاهاي ديگر كشيده شد. اما اصل قضيه چيست؟