گروه جامعه:
چهارصدمیلیون نفر گردشگر چینی، آنقدر رقم وسوسهبرانگیزی است که هر کشوری را با هر شرایطی وا میدارد تا به عرصهی رقابتی سخت و تنگاتنگ وارد شود، آنچنان که بسیاری از کشورها مانند انگلیس بر آن شدند تا با حذف ویزا، درهای خود را روی چینیها بگشایند.
در سال 2012 میلادی، 400میلیون نفر گردشگر چینی به کشورهای مختلف دنیا سفر کردند و این جابهجایی 102میلیارد دلار درآمد برای جهان همراه داشت. از میان تمام کشورها، فرانسه موفقترین کشور در جذب چینیها بود. جمعیت و درآمد گردشگران چینی، آنچنان وسوسهبرانگیز است که در چند سال اخیر، بسیاری از کشورها تصمیم گرفتند تا روی این بازار، تمرکز بیشتری داشته باشند. میگویند، فرانسه پنج سال برای آماده کردن خود بهعنوان میزبان چینیها وقت گذاشت و حالا کشورهای زیادی هستند که میخواهند سیاستهای خود را بویژه در بخش صدور ویزا برای جذب اتباع چینی، نرم کنند، سیاستهایی مانند حذف ویزا که در برخی کشورها از سال 2014 میلادی اجرا میشود. حرفهای رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران نیز نشان میدهد، ما هم برای چینیها خوابهایی دیدهایم که البته هنوز تعبیرش معلوم نیست.
رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چند وقت پیش، از بازنگری در بازارهای هدف گردشگری کشور سخن گفت و در آن میان، به چین اشاره کرد که باید توجه بیشتری به این کشور نشان داده شود، چون به اعتقاد محمدعلی نجفی، جذب درصدی از آن جمعیت میلیونی، صنعت گردشگری ایران را متحول میکند. نجفی کمی بعدتر هم از سیاستهای تسهیلکنندهی ویزا سخن به میان آورد و آن وسطها دوباره به چین اشاره کرد که البته هنوز معلوم نیست ایران میخواهد ویزا را برای اتباع چینی حذف کند یا فقط مراحل صدور آن را آسانتر کند. به هر حال، ایران حدود دو سال است که به فهرست مقاصد سفر چینیها وارد شده است، فهرستی که چینیها اگر نام کشوری را در آن نبینند، قصد سفر به آن کشور را نمیکنند و آژانسهایشان هم برنامهای برای سفر به آنجا ترتیب نمیدهند. ایران با وجود آنکه بهنوعی شریک تجاری و اقتصادی چین بهشمار میآید و دو سالی میشود که در فهرست مقاصد سفر این کشور قرار گرفته، اما همچنان کشوری ناشناخته برای چینیها است و هنوز بسیاری از مردم این کشور، ایران را کشوری عربی و ناامن میدانند!
از سوی دیگر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران در طول این دو سال، بنا به گفتهی آژانسدارها و البته سفارت ایران در چین، اقدام روشنگرانهای در این کشور انجام نداده و از تبلیغات رسانهیی برای روشن شدن افکار مردم چین هم خبری نبوده است. اگر هم در این مدت تعامل و رفتوآمدی صورت گفته، بین بخش خصوصی دو کشور یا فقط به انگیزهی حضور در نمایشگاههای گردشگری چین بوده و بخش دولتی به وظیفهاش در زمینهی تبلیغ و اطلاعرسانی عمل نکرده است. حالا با این وضعیت که نه ما از سلیقهی چینیها خبر داریم و نه چینیها از اوضاع و احوال ما، میخواهیم خیز برداریم و درصدی از این جمعیت میلیونی را جذب کنیم؛ اما به واقع، سلیقهی گردشگران چینی چیست و آنها برای سفر کردن به کدام کشورها بیشتر گرایش نشان میدهند؟ آیا ایران بهعنوان کشوری که بیشتر، مقصدی فرهنگی بهشمار میآید میتواند برای مردم چین جذاب باشد؟
براساس گزارش سازمان جهانی جهانگردی در سال 2010 میلادی، 51 درصد گردشگران چینی به انگیزهی تفریح و خوشگذرانی سفر کردند و این انگیزه، بیشترین سهم را در میان اهداف سفر چینیها به خود اختصاص داده است. 27 درصد چینیها هم در آن سال، با هدف دیدن دوستان و خویشاوندان و همچنین درمان و زیارت، کشورشان را ترک کردند. 15 درصد چینیها نیز از سفرشان انگیزهی تجارت داشتند و برای هفت درصد باقیمانده هم هدفی تعیین نشده است.
براساس همین گزارش، در سال 2010 میلادی، 51 درصد گردشگران چینی با هواپیما و 41 درصد از طریق جاده، 6 درصد از راه آبی و 2 درصد با قطار سفر کردهاند. حال مسأله این است که مقامات گردشگری کشور و البته سیاستگذاران و تصمیمگیران این حوزه، چقدر به این آمارها و گزارشها توجه نشان دادهاند و برنامهریزیهای خود را بر چه اساس و اصولی تنظیم خواهند کرد؟ حالا که قرار است بعد از گذشت دو سال، در بازار چین حرکتی انجام شود، چه گامهای جدیای بهجز تسهیل کردن شرایط صدور ویزا برداشته خواهد شد؟ آیا راه برای سرمایهگذاری در بخشهای زیرساختی، مانند هتل و رستوران چینی گشوده و موانع آن برداشته خواهد شد؟ آیا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری توان به مشارکت گرفتن وزارتخانههایی را مانند بهداشت و راه دارد تا موانع گردشگری سلامت که دومین جمعیت بزرگ گردشگران چینی را به خود اختصاص داده است، بردارد یا مشکل کمبود پروازهای مستقیم بین ایران و چین را مرتفع کند؟ آیا اصلا ما محصولی را برای چینیها آماده کردهایم یا فقط قرار است درها را باز کنیم و منتظر بمانیم تا آنها بیایند؟