به گزارش ایلنا، افزایش زنان دستفروش اما نمیتواند موفقیت قلمداد شود. آمار دقیقی از تعداد دستفروشان و به تبع آن دستفروشان زن در کشور وجود ندارد، اما بر اساس مشاهدات میتوان عنوان کرد که گرایش به این شغل کاذب افزایش داشته و نسبت به قبل زنان بیشتری خود را راضی به دستفروشی در مترو، اتوبوس و پیادهروها کردهاند.
چرا زنان دستفروشی میکنند؟
برای افزایش شمار دستفروشان در ایران دلایل متعددی ذکر میشود. دو رقمی ماندن نرخ بیکاری در ایران و همچنین کافی نبودن درآمد افراد شاغل از عمده دلایل گرایش افراد به دستفروشی به عنوان شغل اصلی یا شغل دوم است. گرایش زنان علاوه بر اینکه به این دلایل اتفاق میافتد، دلایل دیگری هم دارد.زنی دستفروش که دیگر به فروشندهای شناخته شده در مترو تهران تبدیل شده، میگوید: من زن سرپرست خانوار هستم و خیلی سال است که کار میکنم، اما دستفروشی را از حدود سه سال پیش شروع کردم. من کار بافتنی انجام میدادم و بافتنیهایم را به مغازهدارها میفروختم، اما معامله آنها با من آنقدر بدون منفعت بود که تصمیم گرفتم خودم کارها را در مترو بفروشم. رفته رفته به این نتیجه رسیدم که بهتر است کار بافتنی را کنار بگذارم. حالا جنسهایم را از بازار و عمدهفروشیها میگیرم و در مترو میفروشم.او ادامه میدهد: من همیشه دستفروشی میکنم، اما کسانی هم هستند که در مقاطعی از سال مثل دم عید این کار را انجام میدهند. همه اینها مثل من زن سرپرست خانوار نیستند. بعضی شوهر دارند و بعضی دیگر دخترانی هستند که هنوز ازدواج نکردهاند. نگاه خوبی به این کار وجود ندارد، اما چه میشود کرد؟ کار نیست و آدم باید نانش را از جایی درآورد.زنان ایرانی به نسبت مردان در زمینه یافتن شغل مشکلات بیشتری دارند. نرخ بیکاری زنان در اعلامهای رسمی حدود 18 درصد و تقریبا دو برابر مردان است، اما با این ملاحظه که مشارکت اقتصادی زنان در ایران به دلیل نبود بستر مناسب برای کار آنها بسیار پایین است، میتوان گفت که نرخ بیکاری زنان تا سه و چهار برابر میانگین هم میرسد. در چنین شرایطی زنان، به ویژه زنان سرپرست خانوار، مجبور به تن دادن به مشاغل کاذب ازجمله دستفروشی هستند.
فقر زن و مرد نمیشناسد
مهناز قدیرزاده (کارشناس روابط کار و فعال حقوق زنان) در گفتگو با ایلنا میگوید: مدتی پیش نقل قولی از خانم ذوالقدر، نماینده تهران در مجلس مبنی بر این میخواندم که 50 درصد افراد در ایران زیر خط فقر هستند. این رقم باتوجه به مشکلات جامعه امروز محتمل به نظر میرسد. برای مثال در نظر بگیرید که متعاقب گرانی بنزین اعلام شد حدود 60 میلیون نفر در ایران حمایت معیشتی دریافت میکنند که بعدا تعداد دیگری هم به این افراد اضافه شدند. وقتی حدود 80 درصد مردم نیازمند حمایت معیشتی تشخیص داده میشوند، یعنی وضعیت رفاهی مردم بد و فقر گسترده است.او با بیان اینکه فقر زن و مرد نمیشناسد، عنوان میکند: علاوه بر اینکه در سالهای اخیر به واسطه رشد نرخ طلاق تعداد زنان سرپرست خانوار افزایش یافته، این باور که فقط مردان نانآور خانواده هستند هم در نزد بسیاری از خانوادهها رنگ باخته و ما به صورت پیدا و پنهان شاهد کار کردن زنان هستیم.این کارشناس روابط کار ادامه میدهد: عنوان کردم به صورت پیدا و پنهان شاهد کار کردن زنان هستیم چون بررسیهای ما نشان میدهد زنان شاغلی که کار کردنشان رسما ثبت میشود نوک قله کوه یخ کار زنان هستند و بسیاری از زنان کارشان پنهان میماند و حتی درآمد حاصل از کارشان به جیب دیگران، عمدتا شوهرانشان، میرود.او توضیح میدهد: در بسیاری موارد زنان در انجام کارهای پروژهای که شوهرانشان گرفتهاند مشارکت دارند یا مثلا محصولی را تولید میکنند که شوهرانشان در بازار یا به صورت دستفروشی میفروشند.قدیرزاده درباره افزایش شمار زنان دستفروش میگوید: به نظر میرسد زنان دستفروش آن دسته از زنان شاغلی هستند که کسی را ندارند محصولشان را بفروشد یا میخواهند از قیمومیت مردان بیرون بیایند و خودشان بر کار و درآمدشان مدیریت داشته باشند و به دلایلی که ذکر شد تعداد چنین زنانی در جامعه در حال افزایش است.
رقابت نابرابر در دستفروشی
فقط اماکنی مثل واگنهای زنانه مترو به زنان دستفروش نوعی مصونیت و امنیت میدهد، حال آنکه در دیگر عرصههای دستفروشی زنان باید به رقابتی نابرابر با مردان بپردازند. رقابت نابرابر بیش از هر چیز به این دلیل زنان دستفروش را متضرر میکند که این عرصه قوانین شناخته شدهای ندارد و به دلیل اینکه فعالیتی قانونی صورت نمیگیرد، افراد در زمان بروز مشکل کمتر از حمایتهای قانونی برخوردار هستند. سالهاست عنوان میشود که باید فکری به حال ساماندهی دستفروشان کرد. این کارویژه در مورد زنان دستفروش اهمیت بیشتری دارد و با توجه به افزایش شمار این افراد باید فکری عاجل برای آنان کرد.