به گزارش ایسنا،ماجرای محیطبان جوان خوزستانی،مورد اخیر این حملات است. این محیطبان در شب حمله صیادان متخلف به پاسگاه محیطبانی گتوند، در کانکس محیطبانی شیف میداد اما این بار ماجرا به ضرب و شتم ختم نشد.یکی از آخرین شبهای فروردینماه امسال بود که متخلفان مسلح در حمله به یک ایستگاه محیطبانی در گتوند، به ضرب و شتم محیطبان شیفت بسنده نکردند و مستقیما به پای او تیراندازی کردند. شلیک آن گلوله، منجر به قطع پای این محیطبان شد.سیدامین هادیپور، محیطبان ۳۷ ساله پاسگاه محیطبانی اداره حفاظت محیط زیست گتوند در نزدیکی روستای دو پیران در بخش مرکزی این شهرستان است که پس از طی دوره درمان یک ماهه در اهواز و تهران، سرانجام پزشکان هفته گذشته تصمیم به قطع پای مجروح وی گرفتند و اکنون در بیمارستان دوره نقاهت را میگذراند.این محیطبان خوزستانی درباره چگونگی حادثه پاسگاه محیطبانی روستای دو پیران اظهار کرد: در مجاورت دو کانکس محیطبانی، یک چادر زنبورداری و محلی برای پرورش زنبور عسل وجود دارد. ساعت ۲۳:۳۰ شب ۲۶ فروردینماه بود که چند نفر ناشناس پس از ضرب و شتم و بستن دست و پای افراد حاضر در آن چادر، به سمت کانکس محیطبانی آمدند.وی ادامه داد: در کانکس محیطبانی بودم که ناگهان در باز شد. بلند شدم که ببینم چه کسی وارد کانکس شده که با فردی نقابدار روبهرو شدم که اسلحه شکاری و دستکش داشت. او گفت "بخواب زمین". همین که پرسیدم "چرا بخوابم؟" تیری به پای راستم شلیک کرد. پس از شلیک کردن، با دقت داخل کانکس را نگاه کرد و وقتی متوجه شد کسی نیست، یکی دیگر از همراهانش را صدا کرد.این محیطبان خوزستانی گفت: وقتی به من شلیک کردند، هیچ کاری از دستم بر نمیآمد و زمینگیر شدم اما من آدمی هستم که در شرایط سخت خودم را نمیبازم. آنها سراغ میلاد کاظمی هم شیفتی مرا میگرفتند.
هادیپور افزود: آن افراد، صیادان غیرمجازی بودند که با الکتروشوکر صید غیرمجاز میکردند. در این نوع صید، علاوه بر ماهیان، هر جاندار دیگری که در آب باشد نابود میشود. از آنجا که هم شیفتیام قبلا به قایق آنها تیراندازی کرده بود، آنها سراغ او را میگرفتند.وی ادامه داد: من چهار نفر را دیدم اما نمیدانم تعدادشان بیشتر بود یا نه. آنها من را تهدید کردند و اسلحه را روی شقیقهام گذاشتند و مرتب سراغ میلاد را میگرفتند و گفتند اگر او اینجا بود بلایی بدتر از این سرش میآوردیم. آنها از من خواستند به میلاد زنگ بزنم تا به پاسگاه بیاید اما گفتم اگر این کار را بکنم او با مامور میآید.این محیطبان خوزستانی گفت: آنها پیاپی با پا به بدن من میکوبیدند و میخواستند هر طور شده و با هر ترفندی، میلاد را به پاسگاه بکشانم اما من تن به خواسته آنها ندادم.وی افزود: بعد از اینکه ناامید شدند گفتند اسلحههای گاوصندوق را میخواهیم و باز هم من را مورد ضرب و شتم قرار دادند. وقتی دیدند که خون زیادی از من رفته است، هفت نفری که در چادر زنبورداری بودند را هم به کانکس آوردند و گاوصندوق را در خودروی یکی از مهمانان چادر زنبوردار بار زدند و رفتند اما چون راهها را بلد نبودند و در طول مسیر هم به دلیل شیوع کرونا، از قبل برای جلوگیری از ورود گردشگر به منطقه، خاکریزی شده بود؛ ماشین و گاوصندوق را رها کردند و رفتند.هادیپور گفت: یکی از آن افراد در کانکس ماند تا دیگر همراهانش از منطقه خارج شوند. پس از خارج شدن او از کانکس توانستم با اورژانس و ارگانهای ذیربط تماس بگیرم. پس از حدود ۵۰ دقیقه آمبولانس رسید. ابتدا به بیمارستان خاتمالانبیاء شوشتر اعزام شدم اما گروه خونی مناسب من برای تزریق وجود نداشت. سپس به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شدم.
وی بیان کرد: ساعت ۵ صبح به بیمارستان گلستان اهواز رسیدم اما باز هم به من خون تزریق نشد و همین موضوع باعث از بین رفتن عصب پا و آسیب دیدن بیشتر پایم شد. زمانی که خون به بیمارستان رسید، فشار خونم به ۵.۵ رسیده بود و حالت اغما داشتم.این محیطبان خوزستانی گفت: چون خون به پای من نرسیده بود، عصب پایام از بین رفت. در بیمارستان گلستان اهواز به پایم رگ پیوند زدند که باعث خونرسانی شد و میلههایی برای پای من کار گذاشته شد و استخوانهای پا را جفت کردند اما این کارها را یک اینترن انجام داد.وی بیان کرد: به دلیل عدم انجام پرواز از اهواز به تهران در پی شیوع کرونا و همچنین وضعیت جسمانیام، سه چهار روز طول کشید تا بلیط پرواز تهران را تهیه کردیم و من به بیمارستان پارس تهران منتقل شدم. پزشکان بیمارستان پارس به من گفتند میلهها اشتباه کار گذاشته شدهاند و مجبور به عمل مجدد و تعویض میلهها شدند. در بدو ورود به بیمارستان پارس، از من نمونهبرداری انجام شد و بعد از دو سه روز که جواب آزمایش مشخص شد، گفتند از زمان بستری در اهواز تا آن روز، پایم عفونت دارد.هادیپور گفت: متاسفانه در بیمارستان گلستان، پای من به خوبی جفت نشده بود و به اندازه یک گردو هم زخم باز بود و در بیمارستان پارس مجبور شدند زخم را باز کنند و در دو مرحله، عفونت را تخلیه کردند اما در نهایت گفتند عفونت زیاد است و باید پا از بالای زانو قطع شود. این در حالی بود که اگر در ابتدا و به موقع خون تزریق میشد و جراحی میشدم، احتمال داشت به این مرحله نرسم.وی ادامه داد: صبح سهشنبه ۲۳ اردیبهشتماه پس از حدود یک ماه، پزشکان به من گفتند که باید پایم را قطع کنند. از صبح تا شب فکر کردم. تصمیم سختی بود اما در نهایت شب به برادرم گفتم به مسئولان بیمارستان بگوید فردا عمل میکنم. چهارشنبه هفته گذشته پایم را از دست دادم.این محیطبان خوزستانی گفت: وقتی عمل قطع پا انجام شد اول سعی کردم به آن فکر نکنم اما جزیی از بدنم بود. در دوران محیطبانی و در همه حال روی پایم ایستاده بودم. در نوجوانی فوتبال بازی میکردم، در چمن و خاک. اینها به راحتی فراموش نمیشود. سعی کردم به این چیزها فکر نکنم تا فشار روحی به من وارد نشود. دیگر چارهای نیست.هادیپور افزود: از خانوادهام، سیدعلی و الهام هادیپور، از دکتر معظمی رئیس بیمارستان پارس، دکتر کامران بدیعیزاده و دکتر راستی پزشکان معالجم و همچنین از مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان آقای اشرفی و سرهنگ محبتخانی و مهندس باطبی یکی از نیروهای سازمان حفاظت محیط زیست بابت زحمتهایی که برایم کشیدند، تشکر میکنم.