گروه فرهنگی: گفتگو با باستانشناسی که نخستین بار کاوشهایی را در مهریز یزد آغاز نمود و ضمن بررسی و کاوشهایی که طی پنج فصل به همراه تیمیش انجام داد، چشم انداز تازهای از پیشینه تاریخی استان یزد و شهرستان مهریز را آشکار نمود. آذرمیدخت اسفندیاری (باستانشناس)متولد سال ۱۳۳۲ در تهران است. او در سال ۱۳۵۲ با انتخاب رشته باستانشناسی به عنوان رشته اول خود وارد دانشگاه تهران شد. از ابتدای امر رشته باستانشناسی، کارهای پژوهشی و البته دانشگاه تهران را دوست داشت. معتقد است: کار پژوهشی هم کار است هم لذت. تعریف باستانشناسی از ابتدای امر برایم مشخص بود چراکه ایران مهد تاریخ و باستانشناسی است.اسفندیاری، بعد از فارغالتحصیلی در مرکز باستانشناسی ایران مشغول به کار شد. ابتدا پژوهش در بخش پیش از تاریخ موزه را در پیش گرفت. دختر جوانی که بدون هیچ تجربه اجتماعی وارد عرصه کار شد و از سوی جامعه باستانشناسی مورد پذیرش قرار گرفت. نخستین محوطهای که کاوش کرد قومس دامغان بود که در قالب هیاتی مشترک با باستانشناسان خارجی کاوش میشد و بعد از آن، کار و فعالیت در این حوزه ٣٠ سال به طول انجامید. اسفندیاری گفت: زمانی که وارد دانشگاه شدم، اساتید فوقالعادهای داشتیم حتا میتوانم به جرات بگویم اساتید دوره ما خیلی بهتر از اساتید سایر دورهها بودند. وقتی در سال ۵۷ وارد عرصه کار و باستانشناسی شدم خیلی راحت به عنوان یک زن باستانشناس در جامعه باستانشناسی پذیرفته شدم و مدیران وقت خیلی راحت به ما فضا میدادند تا کار کنیم ولی در سالهای بعد چنین برخوردهایی را دیگر شاهد نبودم. بعد از انقلاب چند سال شاهد تعطیلی فعالیت خانمهای باستانشناس بودیم. با آغاز فعالیت های میدانی خانم ها ازجمله نخستین بانوانی بودم که مشغول کاوش شدم و این روند از شهر ری آغاز شد و تا سال ۸۴ در سایر محوطهها ادامه یافت.پس از آن تا سال ٨٧ که بازنشسته شدم صرفا به تدوین نتایج کاوش و مطالعات کتابخانه ای گذشت.او در این روزهای کرونایی در خانه بسر میبرد و مطالعه، خانهداری و کارهای مربوط به نتایج کاوش در مهریز یزد را در دست گرفته است. میگوید: از سال ٧٩ تا ٨٤در مهریز یزد کاوش داشتم که ۵ سال به طول انجامید. بخشی از این کاوشها منجر به کشف آثار معماری شده بود که نتایج آن منتشر شد و بخش دیگر کاوشها منجر به کشف گورستان شده بود که با وجود اهمیتی که داشت تاکنون در قالب کتاب منتشر نشده است. مسئولان در مقابل درخواست من برای چاپ نتایج کاوشهایم دائم از کمبود بودجه سخن میگویند در نتیجه باوجود لزوم ادامه بررسی و کاوش محوطه تقریبا همه چیز متوقف شده است.او تاکنون بخشهایی از نتایج کاوشهای خود را در کنفرانسهای باستانشناسی مادرید اسپانیا، ورشو لهستان و مونیخ آلمان منتشر کرده است. این روزها بخش عمدهای از آمادهسازی کتابش را انجام داده و امیدوار است پس از ۴ سال که از پیشنهاد چاپ این کتاب به مسئولان میراث فرهنگی میگذرد، قدمی برداشته شود.
کشف آثار پیش از تاریخ در مهریز یزد یکی از هیجانانگیزترین اتفاقات در حوزه فعالیت باستانشناسی شما بود. از خاطرات این کاوشها و نخستین یافتههایتان برایمان بگویید. این امر چگونه محقق شد؟
زمانی که به عنوان باستانشناس و سرپرست تیم کاوش در غربال بیز به مهریز رفتم با محوطهای روبه رو بودیم که به دلیل حفاریهای غیرمجاز تخریب شده بود و باتوجه به شرایط موجود اصلا تصور نمیکردیم بتوانیم چنین یافتههایی بدست بیاوریم. خوشبختانه در طول کاوشها موفق شدیم معماری مربوط به اواخر دوره هخامنشیان و اشکانیان بدست بیاوریم که تا دوره ساسانیان هم مورد استفاده قرار میگرفته است. اثر معماری کاوش شده یک بنای به احتمال مذهبی است که در مواقع خاصی از سال در آن مراسمی برگزار میشد. پلان معماری این بنا شبیه به پلان مکانهای مذهبی یزد است. یک حیاط دایرهای شکل، دو ورودی و در کنار هر ورودی یک اتاق نگهبانی دارد. به دلیل وجود تعداد زیادی خمرههای بزرگ ممکن است همانند مکانهای مذهبی بینالنهرین به عنوان محل ذخیره و توذیع غلات نیز مورد استفاده قرار میگرفته.هرچند کاوش در این محوطه سختیهایی داشت اما جذابیتهای خود را نیز داشت. تا آن زمان اطلاعات ما از پیشینه تاریخی استان یزد از دوره اسلامی فراتر نمیرفت به این جهت کشف شواهد استقراری از دوران تاریخی و پیش از تاریخی در آنجا هیجان خاصی داشت. بعد از آنکه گورستان باستانی را کاوش کردیم یافتههای مختلف دیگری بدست آوردیم. وجود و شواهدی از معدن کاوی و فلزکاری کهن، قناتهای متروکه کهن و.....شهرستان مهریز یزد به لحاظ وجود آثار باستانی بسیار غنی است و بخشهای متعددی وجود دارد که شناسایی کردهایم اما هنوز کاوش نکردهایم. ادامه کاوش در این محوطه نیازمند عزم و همیاری ارگانها و نهادهای مختلف است . هیچگاه تصور نمیکردیم تغییر رییس جمهور تا این اندازه بر روند کارهای علمی و پژوهشی تاثیر بگذارد اما درنهایت بعد از سال ۸۴ و ۸۵ و تغییرات ساختاری که در دولت اتفاق افتاد فعالیت پایگاهی که تجهیز و فعال شده بود، ادامه پیدا نکرد و متوقف شد. این درحالی است که از این پایگاه علاوه بر فعالیت در حوزه مطالعات و پژوهش میتوانستیم در حوزه توسعه گردشگری نیز بهره جوییم.
آیا از وضعیت کنونی پایگاه میراثفرهنگی مهریز اطلاعی در دست دارید؟ هرچند در اواسط دهه هشتاد با تغییر ریاست جمهوری فعالیت این پایگاه متوقف شد اما بعدها ادامه نیافت؟
تا جایی که اطلاع دارم وضعیت نامناسبی دارد و به حال خود رها شده است. اینگونه به نظر میرسد که از یکسو مسئولان امر به اهمیت این پایگاه در توسعه میراثفرهنگی و گردشگری پی نبردهاند و از دیگر سو شاید شرایط اقتصادی سالهای اخیر و تحریمها در این رکود نقش داشته است. هرچند قصد انتقاد از مسئولان را ندارم اما معتقدم بیپولی را هم میشود مدیریت کرد.
باتوجه به گستردگی منطقه مهریز و کاوشهایی که در آن انجام شده، تاکنون چند درصد محوطههای باستانی آن کاوش شده و چند درصد دیگر هنوز مورد کاوش قرار نگرفتهاند؟
هرچند در این محوطه بخش گورستان را کاوش کردیم اما میتوانم بگویم حدود ۳۰ درصد آن کاوش شده است و همچنان ۷۰ درصد آن باقی ماندهاست. البته بخشی از این گورستان در گذشته به دلیل آنکه از وجود آن اطلاعی در دست نبود، توسط محلیها تخریب شده بود و شاهد گسترده شدن باغات و زمینهای کشاورزی در آنجا بودیم. این درحالی است که اهالی محلی از وجود چنین آثاری در این محوطه مطلع بودند اما میراث فرهنگی اطلاعی نداشت. محلیها بیشتر درصدد بدست آوردن طلا و فلزات بودند این درحالی است که سفال و اشیای باستانی برای پژوهشهای باستانشناسی اهمیت زیادی دارد.البته در این منطقه علاوه بر گورستان، قناتهای باستانی نیز وجود دارد که بیشتر آنها از روی عکسهای ماهوارهای قابل تشخیص هستند. احتمال میدهم قدمت این قناتها به دوره هخامنشیان بازگردد. درعین حال در این منطقه آثاری از معدنکاوی و فلزکاری کهن را داریم که فرصت نشده گمانهزنی و کاوش روی آن انجام شود.اگر بخواهیم کل محوطه را در نظر بگیریم میتوانم بگویم تنها ۲۵ درصد آن کاوش شده است و نیاز است تا توجه بیشتری به این منطقه شود. تمام این صحبتها درحالی مطرح میشود که با وجود کشف گورستان در این منطقه، هنوز محل سکونت این افراد پیدا نشده است و به نظر من نیاز است تا بررسیهای بیشتری در منطقه انجام شود.
به کشف گورهایی متفاوت از سایر گورهایی اشاره کردید که تا آن زمان بدست آمده بودند. این تفاوتها از چه منظر بود؟ آیا فقط معماری گورها متفاوت بود یا اشیای باستانی که در آنها بدست آوردید نیز با سایر یافتههای باستانی تفاوت داشت؟
باید بگویم هم تقاوتهایی بود و هم تشابهاتی. هر مکان و هر شی باستانی در نوع خودش خاص هست ضمن اینکه تشابهات آن با آثاری که در نقاط دیگر به دست آمده گویای شرایط فرهنگی و تاریخی و ارتباط میان جوامع هست که این مسئله بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال اگر چه اشیاء به دست آمده از گورها شباهتهایی با برخی از مراکز فرهنگی کهن داشت ولی اختلافاتی هم داشت و آن این بود که به نظر میآمد اشیاء درون گورها در ارتباط با حرفه متوفی است نه مصارف معمولی و روزمره.برخی گورها یک چاله ساده و فاقد معماری بود. احتمال میدهیم این گورها معتلق به گروههایی کوچکی باشد که تازه در منطقه استقرار پیدا کرده بودن و حتا استقرار موقت داشتند یا آنکه متعلق به گروههای کارگری بود که در گذشتههای دورتر در این منطقه استقرار داشتند. این گورها سنگچین نبودند و به صورت دایره یا مستعطیل ساده تدفین انجام شده بود. دایرهای یا مستعطیل شکل بودن گورها میتواند ناشی از تغییر اعتقادات مردم منطقه یا تغییر شکل جمعیت باشد. در ابتدای امر به دلیل کم بودن تعداد افرادی که در آنجا حضور داشتند، شاهد ساختاری ساده در گورها هستیم اما بعدها که جامعه بزرگتر شد و در دورههای بعد از آن شاهد تغییر و تحول در ساختار گورها هستیم. گورهای دایرهای سنگچین شده وسپس گورهای چهارچینه که معماری و شیوهای خاص داشتند .همچنین گورهای دو تدفینه نیز در این منطقه پیدا کردیم. گورهایی که دو مرد یا یک مرد و یک زن یا یک زن و نوزاد در آن بودند. حتا احتمال دارد، اعضای یک خانواده در یک گور گذاشته شده باشند که در فاصله زمانی مختلف انجام شده اما از دو تدفین بیشتر نبود.
آیا بررسی گورهای بدست آمده میتواند تفکر خاصی از مردمانی به ما نشان دهد که در گذشتههای دور در مهریز یزد زندگی میکردند؟
در ارتباط با نوع تفکر و اعتقادات آنها چیز زیادی در حال حاضر نمی توان گفت، ولی میتوانیم بگوییم که آنها در ساخت اشیاء سفالی و سنگی و فلزی مهارت داشته و در ارتباط با مراکز فرهنگی جنوب غرب و جنوب شرق ایران بودهاند. البته این را هم اضافه کنم که تا جایی که شنیدهام، قدیمیترین معماران ایران، مهریزی بودند. شاید بتوان علاقه مهریزیها به معماری را در ساخت این گورهای کهن دید. البته با توجه به آنکه این گورها در شیب کوهها و در مسیر سیلاب هستند، شاهد نوعی خاص از سنگچینها هستیم که برای حفاظت از گورها انجام شده است.از آنجایی که گورستان کاوش شده در ادامه دامنه کوه است در فصل بهار سیلاب میشود از این رو در اغلب قریب به اتفاق گورها شاهد سنگچینهای نعل اسبی شکل هستیم که آن هم برای هدایت سیلاب و جلوگیری از تخریب گور است. این نشان از توجه به حفظ گورها دارد.
باتوجه به تاکیدی که مهریزیها برای ساخت و معماری گورها داشتند میتوان گفت آنها نیز این گورها را خانه آخرت متوفا میدانستند و برای همین منظور تا این اندازه در ساخت و معماری آن حساسیت نشان میدادند یا موضوع چیز دیگری است؟
هرچند در گورهای پیش از تاریخ که همزمان با این گورستان در نقاط دیگر کشور بوجود آمده بودند شاهد کشف ظرف و ظروفهایی هستیم که مملو از غذا، نوشیدنی، حبوبات و موادی است که نیازهای اولیه را برآورده میکند، که میتواند نشان دهنده اعتقاد آنها به دنیای دیگر باشد اما آنچه در خصوص گورهای مهریز یزد قابل تامل است تفاوت در اشیایی است که با مردگان به خاک میسپاردند. به نظر میرسد آنچه در گورهای مهریز گذاشته شده، فقط مرتبط با شغل آنها بوده نه آنکه وسیلهای باشد برای استفاده در دنیای دیگر؛ یا حتا اگر چنین تفکری نیز داشتند، فقط به شغل متوفا اهمیت میدادند و از ظرف غذا در این گورها خبری نیست. مثلا میتوان گفت اگر در یک گور درفش بدست آمده احتمال متوفایی که در آن گور است، گیوهباف یا بافنده بوده است.در برخی از گورها شمشیر و سرنیزه پیدا شد که به معنای آن است که کسی که در آن گور است سازنده این اشیاء بوده نه سردار یا جنگجو، چراکه در کنار این اشیاء یک میله بافتنی نیز بدست آمده. در دو گور پیش از تاریخ نیز مقدار زیادی داروهای گیاهی بدست آمد. این داروها در این گورها گذاشته شده بودند و شاید این افراد کسانی بودند که در حوزه طبابت فعال بودند. حتا در برخی از گورها مواد رنگی مانند رنگ قرمز و سیاه بدست آمد و همچنین آینه و لوازم آرایشی و آینه در گورهای خانمها بدست آمده است. در چند گور، میزان کمی طلا پیدا شد و البته مهرههای متعدد از سنگ آهک و عقیق در برخی از گورها بدست آمد.
باتوجه به کشفیاتی که در مهریز داشتید و بر اساس بررسی یافتههای باستانشناسی گورهای پیش از تاریخ این منطقه میتوان گفت مردمان پیش از تاریخ مهریز عموما چه شغلهایی داشتند؟ در بخشی از صحبتهایتان به وجود رنگ و آینه در برخی از گورها اشاره داشتید با توجه به آنکه این اشیا میتواند به شغل متوفا ارتباط داشته باشد آیا میتوان گفت شغل آرایشگری در دوران پیش از تاریخ نیز رونق داشته است؟
فلزکاری، بافندگی که یکی از کهنترین شغلهای انسان است، تراش و ساخت ظروف سنگی، طبابت، سفالگری و .. از جمله شغلهای دوران پیش از تاریخ است که در مهریز رواج داشت. درخصوص شغل آرایشگری هم نمیتوانم به این صراحت عنوان کنم که آیا چنین شغلی وجود داشت یا خیر! فقط میتوانم به یافتههایی که در این گورها بدست آمده اشاره کنم و از آنجایی که این اشیاء در ارتباط با حرفه و شغل آنها بود از این رو شاید چنین شغلی نیز وجود داشته باشد.از آنجا که یزد یکی از بزرگترین معادن فلز را در خود جای داده از این رو فلزکاری سابقهای دیرینه در این منطقه دارد. هرچند فرصت لازم برای کاوشهای بیشتر در این منطقه ایجاد نشد تا بتوانیم پاسخهای روشنتری به این سئوالات بدهیم.
خاصترین شی که در این محوطه بدست آوردید چه بود؟
در گور یک زن، باتعداد زیادی از مهرهها به اشکال مختلف روبه رو شدیم. همچنین آینه و گردنبندی به شکل مرواریدهای درشت اما از سنگ آهک بدست آوردیم. همچنین آویزی در گردن داشت که در پشت آن پیچ داشت. این آویز دایرهای شکل و از جنس خاصی بود و به نظر می رسید مقدار زیادی میتوان گفت آرسنیک داشت.
شکل تدفین این زن با سایر تدفینها نیز تفاوت داشت. البته با توجه به آنکه مستندات زیادی نداریم نمیتوانیم درخصوص شخصیت این زن صحبت خاصی داشته باشیم.
بررسی تپه ازبکی کرج نیز در کارنامه شما قرار دارد از این بررسی و یافتههایی که از پیشنهاد کاوش آن حاصل شد برایمان بگویید.
تپه پیش از تاریخی را مورد بررسی قرار دادم و پیشنهاد کاوش آنرا ارائه کردم. قدیمیترین خشت جهان در این تپه بدست آمد. آثار معماری جالب توجه نیز داشتیم چنانکه تا آن زمان اعتقاد برآن بود که آثار معماری تا دوره سیلک دو وجود دارد اما کاوش در ازبکی نشان داد در دوره سیلک یک نیز آثار معماری وجود دارد و خشتی که در آنجا پیدا شده بود به عنوان قدیمیترین خشت جهان معرفی شد.
بخشی از فعالیتهای شما مطالعه روی مهرهای استوانهایست. عموما مهرها چه چیزهایی برای گفتن به ما دارند و چه دریچهای به گذشته به روی ما باز میکنند؟
معتقد هستم، هر مهر پنجرهاست که به گذشته باز میشود و وقتی اثر آنرا میگرفتم، گذری به هزاران سال پیش بود. بر روی مهرها اطلاعات متنوعی نهفته است. از پوشش آدمهایی که در گذشته زندگی میکردند گرفته تا ابزارهایی که استفاده میکنند و حتا اعتقادات آنها بر روی این مهرها نقش شده است. حتا هر مهر میتوانست یادگارهایی از روایت یک جنگ، خط و نیایشهایی که مردمان گذشته داشتند را بیان کند.