به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۱:۱۸
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۱ ساعت ۱۰:۱۷
کد مطلب : ۲۲۱۰۰۱

آیا ایران مستعمره چین می‌شود؟

آیا ایران مستعمره چین می‌شود؟
گروه سیاسی:شیرزاد عبداللهی در روزنامه همدلی طی یادداشتی با عنوان آیا ایران مستعمره چین می‌شود؟، نوشت: ‏محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع مردم گیلان به امضای یک قرارداد ‏‏۲۵ساله بین ایران و چین واکنش نشان داد و خطاب به دولتیان گفت: «مگر شما مالک کشور هستید که بدون اطلاع ملت و از کیسه ‏ملت به دیگران می‌بخشید.» هیات دولت پیش‌نویس این برنامه را هفته گذشته تصویب کرده و به وزارت خارجه ماموریت داد تا با ‏طرف چینی درباره جزئیات برنامه به توافق برسد و متن اصلی را برای امضا بین دو کشور آماده کند.از طرفی سخنگوی وزارت ‏امورخارجه با رد گمانه‌زنی‌ها در باره محتوای سند و دفاع از آن گفت: «احساس می‌کنم سند جوری است که در آینده بتوان آن را ‏کامل منتشر کرد.» دولت روحانی که در چهار سال اول موضعی تهاجمی در باره عملکرد دولت احمدی‌نژاد در حوزه سیاست ‏خارجی و امور اقتصادی داشت، اکنون به جایی رسیده که در برابر پاتک‌های احمدی‌نژاد باید موضع دفاعی بگیرد، آن هم موضعی ‏مبهم و احساسی مثل حرف‌هایی که سخنگوی وزارت امور خارجه زده است. به این دلیل ساده که متن سند تا حالا منتشر نشده ‏است، کلیه ارجاعات در این زمینه بر می‌گردد به مقاله‌ای در نشریه انگلیسی «پترولیوم اکونومیست» که از قول یک منبع ارشد ‏نزدیک به وزارت نفت بیان شده است. آنچه در گزارش این نشریه آمده اگر صحت داشته باشد، واقعا نوعی قرارداد استعماری و ‏ناقض استقلال ایران است. از جمله حضور ۵ هزار نیروی امنیتی چین در ایران! مطابق این گزارش، چینی‌ها حدود ۴۰۰ میلیارد ‏دلار در ایران سرمایه‌گذاری می‌کنند، اما در عوض امتیازاتی به چینی‌ها داده شده که همسنگ امتیازاتی مانند رویتر، امتیاز دارسی ‏و امتیاز رژی (تنباکو) در عصر ناصرالدین شاه است.
 
جدا از صحت و سُقم گزارش این نشریه، آنچه انعقاد این‌گونه قرارداد‌ها را ‏با چین و روسیه باورپذیر می‌کند، سیاست خارجی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که بر پایه ضدیت تا حد دشمنی با غرب و ‏دوستی استراتژیک با شرق (چین و روسیه) بنا شده است. در حالی که مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در زمان تاسیس، ‏شعار «نه شرقی، نه غربی» یا نوعی موازنه منفی در برابر قدرت‌های غرب و شرق بود. زیاده‌روی در دشمنی با غرب، به عدم ‏توازن و وابستگی اقتصادی و نظامی به شرق منجر می‌شود. انتقاد ما به رژیم گذشته این بود که به غرب وابسته بود. راه حل ‏وابستگی به غرب، استقلال است، نه وابستگی یا گرایش به شرق. لبخند چینی‌ها و روس‌ها به اندازه اخم ترامپ برای ایران مضر و ‏مخرب است. آمریکایی‌ها به صورت علنی، نظرات خود را بیان می‌کنند، اما چینی‌ها و روس‌ها در لفاف تعارفات دیپلماتیک منافع ‏خود را پیگیری می‌کنند.چین و روسیه و امریکا و اروپا و همه کشور‌ها در رابطه با ایران دنبال منافع ملی خود هستند و روابط ‏عاشقانه یا خصمانه با ایران بی‌معنا است. ضدیت جمهوری اسلامی با غرب در حوزه نظری هیچ ایرادی ندارد، اما وقتی تبدیل به ‏سیاست رسمی حکومت می‌شود، وحشتناک است. تبعات آن وقتی سنگین می‌شود که باید برای ضدیت با غرب به چین و روسیه ‏تکیه کنیم و به آن‌ها امتیاز بدهیم. چین و روسیه محدودیت‌ها و محظورات جمهوری اسلامی را می‌شناسند و بر اساس آن برای منافع ‏خود برنامه‌ریزی می‌کنند. چینی‌ها می‌دانند که جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی به حضور یک میلیون جوان مسلمان اویغور در ‏اردوگاه‌های کار اجباری استان سین کیانگ چین اعتراض نمی‌کند و آن را ساخته و پرداخته دستگاه تبلیغاتی غرب می‌داند، همچنان ‏که جمهوری اسلامی به کشتار مسلمانان چچن و اینگوش و قره باغ توسط پوتین اعتراض نکرد.

محمود احمدی‌نژاد البته کارگزاری ‏ملی برای مخالفت با سیاست نزدیکی به شرق نیست، اما طرح سوال از سوی او اقدامی به جا بود تا ما را متوجه کاستی‌های ‏سیاست خارجی جمهوری اسلامی بکند. جنگ سرد با فروپاشی امپراتوری شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید، اما عده‌ای در ‏ایران می‌کوشند که دوگانه جدیدی به نام ایران – آمریکا خلق کنند و ایران را جایگزین اتحاد شوروی در مقابل آمریکا کنند. معرفی ‏ایران به عنوان قدرتی که نظم ظالمانه جهانی را به چالش می‌کشد ممکن است برای عده‌ای از ایرانی‌های ناسیونالیست هم جالب ‏باشد، اما ابرقدرت و حتی قدرت شدن نیاز به لوازمی دارد که فعلا فاقد آن هستیم. کشوری با اقتصاد بحرانی و تورم بالای ‏‏۴۰ درصد و کاهش ساعت به ساعت ارزش پول ملی، نمی‌تواند ابرقدرت باشد. جهان امروز مستعد تشکیل امپراتوری از هر جنسی ‏نیست. بهتر است دست به دست هم بدهیم و ایران را آباد کنیم. ‏
برچسب ها: ایران و چین