گروه سیاسی:شیرزاد عبداللهی در روزنامه همدلی طی یادداشتی با عنوان آیا ایران مستعمره چین میشود؟، نوشت: محمود احمدینژاد، رئیس جمهور سابق و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع مردم گیلان به امضای یک قرارداد ۲۵ساله بین ایران و چین واکنش نشان داد و خطاب به دولتیان گفت: «مگر شما مالک کشور هستید که بدون اطلاع ملت و از کیسه ملت به دیگران میبخشید.» هیات دولت پیشنویس این برنامه را هفته گذشته تصویب کرده و به وزارت خارجه ماموریت داد تا با طرف چینی درباره جزئیات برنامه به توافق برسد و متن اصلی را برای امضا بین دو کشور آماده کند.از طرفی سخنگوی وزارت امورخارجه با رد گمانهزنیها در باره محتوای سند و دفاع از آن گفت: «احساس میکنم سند جوری است که در آینده بتوان آن را کامل منتشر کرد.» دولت روحانی که در چهار سال اول موضعی تهاجمی در باره عملکرد دولت احمدینژاد در حوزه سیاست خارجی و امور اقتصادی داشت، اکنون به جایی رسیده که در برابر پاتکهای احمدینژاد باید موضع دفاعی بگیرد، آن هم موضعی مبهم و احساسی مثل حرفهایی که سخنگوی وزارت امور خارجه زده است. به این دلیل ساده که متن سند تا حالا منتشر نشده است، کلیه ارجاعات در این زمینه بر میگردد به مقالهای در نشریه انگلیسی «پترولیوم اکونومیست» که از قول یک منبع ارشد نزدیک به وزارت نفت بیان شده است. آنچه در گزارش این نشریه آمده اگر صحت داشته باشد، واقعا نوعی قرارداد استعماری و ناقض استقلال ایران است. از جمله حضور ۵ هزار نیروی امنیتی چین در ایران! مطابق این گزارش، چینیها حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری میکنند، اما در عوض امتیازاتی به چینیها داده شده که همسنگ امتیازاتی مانند رویتر، امتیاز دارسی و امتیاز رژی (تنباکو) در عصر ناصرالدین شاه است.
جدا از صحت و سُقم گزارش این نشریه، آنچه انعقاد اینگونه قراردادها را با چین و روسیه باورپذیر میکند، سیاست خارجی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که بر پایه ضدیت تا حد دشمنی با غرب و دوستی استراتژیک با شرق (چین و روسیه) بنا شده است. در حالی که مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در زمان تاسیس، شعار «نه شرقی، نه غربی» یا نوعی موازنه منفی در برابر قدرتهای غرب و شرق بود. زیادهروی در دشمنی با غرب، به عدم توازن و وابستگی اقتصادی و نظامی به شرق منجر میشود. انتقاد ما به رژیم گذشته این بود که به غرب وابسته بود. راه حل وابستگی به غرب، استقلال است، نه وابستگی یا گرایش به شرق. لبخند چینیها و روسها به اندازه اخم ترامپ برای ایران مضر و مخرب است. آمریکاییها به صورت علنی، نظرات خود را بیان میکنند، اما چینیها و روسها در لفاف تعارفات دیپلماتیک منافع خود را پیگیری میکنند.چین و روسیه و امریکا و اروپا و همه کشورها در رابطه با ایران دنبال منافع ملی خود هستند و روابط عاشقانه یا خصمانه با ایران بیمعنا است. ضدیت جمهوری اسلامی با غرب در حوزه نظری هیچ ایرادی ندارد، اما وقتی تبدیل به سیاست رسمی حکومت میشود، وحشتناک است. تبعات آن وقتی سنگین میشود که باید برای ضدیت با غرب به چین و روسیه تکیه کنیم و به آنها امتیاز بدهیم. چین و روسیه محدودیتها و محظورات جمهوری اسلامی را میشناسند و بر اساس آن برای منافع خود برنامهریزی میکنند. چینیها میدانند که جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی به حضور یک میلیون جوان مسلمان اویغور در اردوگاههای کار اجباری استان سین کیانگ چین اعتراض نمیکند و آن را ساخته و پرداخته دستگاه تبلیغاتی غرب میداند، همچنان که جمهوری اسلامی به کشتار مسلمانان چچن و اینگوش و قره باغ توسط پوتین اعتراض نکرد.
محمود احمدینژاد البته کارگزاری ملی برای مخالفت با سیاست نزدیکی به شرق نیست، اما طرح سوال از سوی او اقدامی به جا بود تا ما را متوجه کاستیهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی بکند. جنگ سرد با فروپاشی امپراتوری شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید، اما عدهای در ایران میکوشند که دوگانه جدیدی به نام ایران – آمریکا خلق کنند و ایران را جایگزین اتحاد شوروی در مقابل آمریکا کنند. معرفی ایران به عنوان قدرتی که نظم ظالمانه جهانی را به چالش میکشد ممکن است برای عدهای از ایرانیهای ناسیونالیست هم جالب باشد، اما ابرقدرت و حتی قدرت شدن نیاز به لوازمی دارد که فعلا فاقد آن هستیم. کشوری با اقتصاد بحرانی و تورم بالای ۴۰ درصد و کاهش ساعت به ساعت ارزش پول ملی، نمیتواند ابرقدرت باشد. جهان امروز مستعد تشکیل امپراتوری از هر جنسی نیست. بهتر است دست به دست هم بدهیم و ایران را آباد کنیم.