گروه جامعه: روزنامه شرق نوشت: «اهدای تخمک زیر ۳۰ سال قدبلند و سفید و چشمرنگی از حوالی شیراز نیازمندیم. اهدای تخمک سبزهرو و بانمک از تهران اعلام آمادگی کردند. رحم اجارهای مطلقه و دارای سابقه بارداری موفقیتآمیز از ارومیه نیازمندیم. خانم مطلقه برای صیغه بارداری همراه با حقوق مکفی و محل زندگی در خراسان نیازمندیم».
اینها بخشی از آگهیهای بازار مکاره اینستاگرامی زنانی است که یا تخمک میفروشند یا رحم اجاره میدهند یا ازدواج موقت میکنند تا باردار شوند و بعد از ۹ ماه بچه را به خانواده در آرزوی بچهای بدهند و خداحافظی کنند. زنانی که بیش از ۹۰ درصدشان از طبقه محروم و فرودست هستند و رنجی را متحمل میشوند؛ برای آنکه بتوانند پول به دست آورند.
زنانی نهایتا ۳۴ ساله که اکثرشان سابقه زندگی شکستخورده دارند و به واسطه پیشنهادهایی از سوی دلالانی که آنها را به خانواده در آرزوی فرزند متصل میکنند، عضوی از بدنشان را اجاره میدهند یا میفروشند که زندگیبخش است. زنانی که عمدتا قربانی یکی از کلینیکهای خصوصی ناباروری هستند؛ چراکه پروسه اهدای تخمک و مادر جایگزین شدن در بیمارستانهای دولتی و مراکز مرجع کار سختی است و نیاز به جلسات مشاوره دارد؛ زنانی که در این کلینیک چندین و چند بار اهدای تخمک میکنند و کسی به فکر بار روانیای که آنها تا آخر عمر با خودشان حمل میکنند، نیست. این گزارش روایت این زنان است و قصه بچههایی است که از تخمکهای اهدایی به دنیا میآیند یا در رحم زن دیگری دوران جنینیشان را میگذرانند.
پیداکردنشان کار سادهای نبود. مراکز رسمی درمان ناباروری دوست نداشتند در ماجرا دخالت کنند و چاره، توسل به آگهیهای اینترنتی بود. کافی است هشتگ رحم اجارهای یا مادر جایگزین را در اینستاگرام جستوجو کنید تا به دنیای عجیبی وارد شوید که گاهی زنان شبیه برده در آن خرید و فروش میشوند. یکی از صفحات را دنبال میکنم و نتیجه موفقیتآمیز است. صفحه متعلق به یکی از واسطههاست. آنها به خودشان نام لیدر میدهند.استوریهای روزانه، دنبال زنان خوشسیما و خوشاندام برای اهدای تخمک است یا زنان مطلقهای را میخواهند تا به جای مادر جایگزین ۹ ماه رحمشان را اجاره بدهند. بیشتر واسطهها شمارهتلفنی را هم برای ارتباط با مشتریها در صفحه گذاشتهاند. بعد از تماس با چند واسطه بالاخره یکی از آنها حاضر به صحبتکردن میشود. خانم اسدی کارش واسطهگری میان زنان نابارور و کسانی است که از طریق اهدای تخمک و مادر جایگزین شدن روزگار میگذرانند.
او درباره اینکه بیشتر زنانی که تن به اهدای تخمک و مادر جایگزین شدن میدهند، چه کسانی هستند، میگوید: «به جز موارد بسیار محدودی مادر میانجی و تخمک اهدایی (رحم جایگزین یا رحم اهدایی) که از دوستان بسیار نزدیک هستند یا خانمی است از اقوام که حاضر به کمک و جایگزینی رحمشان و اهدای تخمک میشود، عموما خانمهایی که داوطلب اهدای رحم یا تخمک هستند، از طبقه نیازمند جامعهاند. من با وجود بیش از ۱۰ سال فعالیت در این حوزه بهعنوان لیدر چنین پروژههایی هنوز شاهد حتی یک مورد اهدای رحم یا تخمک با انگیزهای جز نیاز مالی نبودهام».
او در پاسخ به این سؤال که هر مادری چند بار میتواند مادر میانجی شود یا تخمک اجاره دهد، نیز میگوید: «این سؤال بستگی کامل به شخص اهداکننده رحم یا تخمک دارد؛ مثل دیگر موارد پزشکی سن، وزن، میزان سلامت، بنیه عمومی و... داوطلب است که تعداد دفعات اهدا و فاصله بین دو اهدا را با تشخیص پزشک تعیین میکند؛ اما شاید بتوان گفت عموما اهدا برای چند بار با فواصل چندینماهه برای تخمک و چندساله برای رحم امکانپذیر است.بعضی از خانمها به دلیل سن بالا یا مشکلاتی در تخمدانها یا به علت بعضی بیماریهای دیگر امکان بارداری با استفاده از تخمکهای موجود در تخمدانهای خودشان را ندارند. برای همین است که پزشکان متخصص با استفاده از تخمک اهدایی و تلقیح آزمایشگاهی اقدام به درمان و باروری خانمی که دچار این مشکل است، میکنند. البته این لقاح با استفاده از اسپرم همسر بیمار انجام میشود و استفتائات لازم و کامل از حوزههای علوم دینی و علما انجام شده و در شرعی و قانونیبودن اینگونه درمان کوچکترین تردیدی وجود ندارد».اسدی همچنین درباره اینکه آیا زنانی را دیده که به جنینی که حمل کردهاند، وابستگی نشان دهند، هم میگوید: «در این خصوص خانمها واکنشهایی بسیار متفاوت بروز میدهند. بعضی از همان ابتدا به دلیل ترس از وابستگی از انجام کار منصرف میشوند و بعضی تا انتها هیچ علائمی از وابستگی را ندارند. باید بگویم برای خود من این میزان وسعت دامنه وابستگی یا بهتر بگویم از صفر تا صد بودن این دامنه بسیار بهتبرانگیز است.
برایش جوابی ندارم، اما وجود دارد. در عدهای وابستگی بسیار زیاد است و آنها حرکات جنین در بدن خود و تغذیه جنین از خون خود و بسیاری دلایل دیگر را که عموما مادران عادی باردارشده عنوان میکنند، بیان کرده و عدهای که به هیچ عنوان وابستگی بروز نمیدهند عموما این مطلب را عنوان میکنند که جنین از ما نیست و مثل امانت و میهمان آن را حسب وظیفه پذیرایی و پرستاری میکنیم و بعد تحویل صاحب امانت میدهیم.در مورد ملاقات مادر میانجی با خانواده یا والدین فرزند هم تفاوت سلیقه صفر تا صدی وجود دارد؛ به این نحو که بسته به روحیه والدین عدهای تأکید دارند که اساسا مایل به دیدن حتی یک لحظه مادر میانجی نیستند و عدهای در این دیدارها و دفعات آن و در نظارت به خورد و خوراک و آرامش و زندگی مادر میانجی به طریق افراط میروند؛ به نحوی که در بعضی موارد آسایش و آرامش مادر میانجی را مختل میکنند و طبیعتا عدهای هم معتدلتر بین این صفر و صد عمل میکنند».
او همچنین درباره اینکه فرد اهداکننده چه خصوصیاتی باید داشته باشد، میگوید: «در مورد این سؤال طبیعی است که سن، قد، وزن و نداشتن بیماری خاص و انجام مشاوره ژنتیک از موارد عمومی است که مورد توجه والدین قرار دارد. عدهای با یک دیدار و حتی بدون دیدار تخمک جایگزین را به صرف تأیید لیدر میپذیرند و در مورد رحم جایگزین هم بسیار ساده عمل میکنند و بعضی به دفعات خواستار دیدار و مصاحبه با داوطلب اهدا هستند.درخصوص ملاقات با مادر جایگزین در طول ۹ ماه هم ماجرای افراط و تعادل و تفریط وجود دارد؛ بعضی این امر را به لیدر میسپارند و بعضی به طور متعادل قرارهای هفتگی یا ماهانه دارند و عدهای هم شاید بتوان گفت بیمارگونه و به صورت کاملا وسواسی عمل میکنند. البته در این موارد اخلاق و نوع برخورد مادران جایگزین هم بسیار تأثیرگذار است؛ به این نحو که بعضی اطمینان طرف مقابل را برمیانگیزند و متأسفانه بعضی با اعمال و رفتار خود باعث بیاعتمادی میشوند».
اسدی درباره خاستگاه اجتماعی بیشتر زنانی که تن به اهدای تخمک و رحم جایگزین میدهند هم میگوید: «عموم اهداکنندگان از حاشیهنشینان شهر هستند، مناطقی مانند شهریار، پاکدشت و ورامین و ملارد و مامازند. دلیل این نکته را نمیدانم که چرا شهر اصفهان از شهرهای پرتقاضا برای دریافت است و در این شهر داوطلب اهدا بسیار کم است یا در شهرهایی مثل آبادان و اهواز و بوشهر متقاضی دریافت و داوطلب اهدا تقریبا متعادل است یا تقریبا عموم متقاضیان درمان اروپایی هستند. آلمانی یا اتریشی و آسیاییها، کویتی و عراقی و اردنی هستند».
از طریق خانم اسدی، به سپیده، فرح، فرشته و طاهره متصل میشویم. فرح متولد سال ۷۵، متولد اهواز و حالا ساکن رباطکریم است. او حالا هفتمین ماه از دوران بارداری جنین دیگری را میگذراند. سبزهرو و بچهسال است. فرح اولینبار است که مادر جایگزین شده، اما تا به حال چهار مرتبه اهدای تخمک انجام داده است. او به «شرق» میگوید: «از طریق یکی از دوستام به واسطه معرفی شدم. اینطوری میتونم زندگیم رو بگذرونم.
من ۲۳سالمه و ۱۶سالگی ازدواج کردم و حالا یک پسر هفتساله دارم که از یکسالگی ندیدمش. از شوهرم جدا شدم و بعد با برادر ۱۶سالهام اومدم تهران. زندگی خیلی سخته، خیلی سخت.... برای اینکه مجبور به یکسری کارها نشم، تن دادم به این کار». فرح میگوید که خانوادهای که او جنینشان را حمل میکند، آمریکا زندگی میکنند و گاهی با خانم خانواده آنلاین حرف میزند.
فرح میگوید: «من ۳۵ میلیون گرفتم ماهی ۷۰۰ هزار تومان هم نفقه میگیرم. اما خانم آدم خوبیه. مثلا ما یخچال نداشتیم، ماه پیش برامون یخچال خرید. بچهشون پسره و فکر کنم خیلی منتظرشن...». الان داری یک پسر را که مال خودت نیست در شکمت پرورش میدهی؟ این را من میپرسم و فرح میگوید: «میدونی؟ گشنگی نکشیدی که عشق و عاشقی یادت بره. من فقط امانتدار بچه مردمم. قبل از اینکه تن بهش بدم، خیلی استخاره کردم، ترسیده بودم، میگفتم نکنه که به بچه مردم وابسته بشم، بعد دیگه خر بیار و باقالی بار کن. ولی اصلا خواست خدا و ائمه بود. این بچه که جون گرفت من مطمئن بودم که بچه من نیست. اصلا انگار نه انگار که حاملهام.
من فقط امانتدارم و به لطف خدا هیچ حس خاصی بهش ندارم. خدا واقعا بهم رحم کرده». فرح درباره اهدای تخمک هم میگوید: «بعضیها خیلی نامردن. برای هر بار اهدای تخمک باید نهایتا ۲۰ تا بردارن، ۱۰ تاش رو برای خودم بذارن که مشکلی برام پیش نیاد، ولی هر ۳۰ تا تخمک رو برمیدارن، بعد خشکی دهانه رحم میگیرم. الان قیمت اهدای تخمک حدودا سه میلیونه. ولی گاهی انقدر واسطهها نامردن که همه پول رو خودشون برمیدارن، هیچی به ما نمیرسه».
از فرح میپرسم واسطهاش چقدر بابت این حاملگی پول گرفته و او میگوید: «فکر کنم ششونیم گرفت. به ما که حرف نمیزنن، ولی همین حدودا بود». موقع خداحافظی از فرح میپرسم که میداند اسم بچه را چه میگذارند که میگوید: «نباید این چیزا رو پرسید. بالاخره اونم زنه دلش میشکنه. هیچوقت این سؤال رو از زنی که نمیتونه حامله بشه و تو بچهش رو توی شکمت داری، نپرس».
جلوی کلینیک... قرار داریم. بیشتر زنانی که معرفی شدهاند، در این کلینیک به خانوادهها متصل شدهاند. کلینیکی خصوصی و مشهور که فرشته هم از مشتریان ثابتش است. ۳۱ساله، متأهل، با سابقه بیش از چهار مرتبه اهدای تخمک و حالا هم فرزند خانوادهای متمول را در شکم دارد. جنین دختری پنجونیم ماهه که قرار است نامش پرتو باشد. دستم را روی شکمش میگذارد و تکانهای شدید پرتو را حس میکنم. میپرسم دوستش داری؟ میگوید: «من بچه خودم رو مجبور شدم بذارم بهزیستی. اونم دختر بود.
یک حالی میشم گاهی که تکون میخوره تو شکمم، اما قرارداد دارم، ۴۰ میلیون پول گرفتم، بچه مردمه...». طاهره میگوید بعد از زایمان فرزندش افسردگی شدید زایمان داشته و الان تمام نگرانیاش این است که بخواهد افسردگی کودکی را بکشد که قرار نیست با خودش به خانه ببرد. طاهره ماهانه ۸۰۰ هزار تومان نفقه میگیرد. از او سؤال میکنم که چطور رضایت شوهرش را بابت این کار گرفته و او میگوید: «شوهرم زندانه، اصلا خبر نداره از داستان. دکترای اینجا کمکم کردن اون نفهمه. اگر بفهمه، یک قمه حرومم میکنه».
طاهره میگوید: «شوهرم مواد مخدریه و ابد داره. من مجبورم برای اینکه هم ثواب بکنم، هم زندگیم از دستم نره تخمک بفروشم و رحم اجاره بدم. تخمکام عالی هستن و خیلی کار راه انداختن...». طاهره تمام فاکتورها را به نظر میرسد برای اهدای تخمک دارد. هم زیباست و هم وزنش زیر ۷۵ کیلوگرم. او تخمکهای زیادی اهدا کرده و احتمالا فرزندان زیادی هم دارد که مثل دختر اصلیاش از سرنوشتشان بیخبر است».
فرشته مطلقه و ۳۵ساله است و بهزودی مادربزرگ میشود! فرزندش ۱۵سالگی ازدواج کرده و ماه دیگر نوه او را به دنیا میآورد. فرشته تا به حال دو مرتبه مادر میانجی شده. از او درباره حسش پس از تحویل بچهها سؤال میکنم. او میگوید: «کلا بعد از به دنیا اومدن بچه، هر زنی حس عجیبی داره. منم مثل همه زنای دیگه این حس رو دارم، با این تفاوت که نه پشت اتاق عمل کسی منتظرمه و نه توی خونه. سزارین میکنم، به هوش که میام هیچکس پشت اتاق عمل استقبالم نمیاد. دارم از درد میمیرم، بیکس و تنها و بدون بچه میرم توی بخش و صبحش بیخداحافظی برمیگردم خونه. حسش مثل زنایی که بچهشون مرده به دنیا میاد. به همون تلخی، اما بعدش تموم میشه. چون تو محتاجی و مجبوری به یک چیزایی تن بدی».
فرشته میگوید یک دختر و یک پسر برای دیگران به دنیا آورده که مادر پسر گاهی عکسهایش را برایش میفرستد و او ندیده پاک میکند: «چرا باید نمک رو زخمم بپاشم؟ من زخم زیاد دارم، نمیتونم براشون عزاداری کنم». فرشته بعد از طلاق با پدر و مادرش در مشهد زندگی میکند و قبل از خداحافظی میگوید: «من توانایی باروری خوبی دارم. اگر موردی بود که رحم اجارهای میخواست، من رو فراموش نکنید».
این تنها مدل از بازار مکاره بچهدارشدن نیست. زنان زیادی صیغه بارداری میشوند. مردانی که حاضر نیستند فرزندشان در رحم بیگانهای جا خوش کند، همسرشان را راضی میکنند برایشان کسی را صیغه کند و بعد از بارداری و بهدنیاآمدن بچه، رها کند و برود. زنانی که تعدادشان کم نیست و بعد از جدایی فرزندشان با بحرانهای جدی مواجه شدهاند. عاطفه ۲۸ساله یکی از آنهاست و حالا مراحل دادگاهی و درخواست دیدار با فرزندش را میگذراند.
او میگوید: «ماها قرارداد امضا میکنیم و چیزی دستمون نیست. ولی اینا من رو گول زدن. مرد نامرد، با من رابطه عاطفی برقرار کرد. هی میگفت این بچه من و توئه؛ گفت زنش رو طلاق میده و با هم زندگی میکنیم. ولی بعد زایمان وقتی به هوش اومدم، من رو گذاشته بودن و رفته بودن... حتی نذاشتن یک بار بچهم رو بغل کنم، این نهایت نامردی بود... من به اون بچه دل بستم...».
دکتر ساغر صالحپور، رئیس کلینیک ناباروری بیمارستان طالقانی ، با بیان اینکه مبحث رحم اجارهای و اهدای تخمک بسیار پیچیده است و باید جوانب احتیاط را در آن مدنظر قرار داد، میگوید: «تنها به خانوادههایی میتوان پیشنهاد داد که به استفاده از مادر میانجی فکر کنند که زن خانواده یا به دلیل مسائل مادرزادی فاقد رحم باشد یا به دلیل بیماریهای زنانه رحمش خارج شده باشد یا به دلیل شیمیدرمانی قدرت باروری خود را از دست داده یا اینکه بارداری برایش خطر مرگ به همراه داشته باشد.
درباره اهدای تخمک هم باید دقت جدی کرد. زنانی که اهدای تخمک میکنند، باید نهایتا دو مرتبه این کار را انجام دهند و هر اهدای تخمک در نهایت برای یک خانواده این اتفاق بیفتد. اول اینکه، چون کسی که اهدای تخمک میکند، دارو میگیرد، بیهوش میشود و به تخمدانش سوزن زده میشود که ممکن است انجام چندینباره این کار برای او عوارض جدی داشته باشد و از طرف دیگر این کار میتواند مسائل ژنتیکی جدی به همراه داشته باشد».
او در ادامه میگوید: «برخی کلینیکهای خصوصی هستند که بدون وجدان کاری و تحقیق درباره زنانی که تخمک اهدا میکنند، از یک زن به چندین خانواده تخمک اهدا میکنند. این باعث میشود چندین خواهر و برادر در خانوادههای متعدد وجود داشته باشد و حتی ممکن است در سالهای بعد ازدواجهایی بین خواهرها و برادرها داشته باشیم و این جفای جدی به اجتماع است. از طرفی این کلینیکها با اینکه اهدای اسپرم در ایران هم غیرشرعی، هم غیرقانونی است؛ اما این کار را هم با قیمتهای گزاف انجام میدهند».
این متخصص زنان میگوید: «در جریان هستم که در یکی از کلینیکهای خصوصی تنها با دو بار رفتوآمد، خانوادهها تخمک میگیرند یا از رحم جایگزین استفاده میکنند، درحالیکه باید قراردادهای پیچیدهای در کار باشد. هر دو طرف تحت مطالعه روانکاوی قرار بگیرند. هر دو طرف به پزشکی قانونی مراجعه کنند و بعد از حصول اطمینان دست به این کار زده شود. بیماری به ما مراجعه کرد که بعد از چندینبار اهدای تخمک و رحم جایگزین شدن با مشکلات عدیده زنانه روبهرو شده بود و ما مجبور شدیم او را بستری کنیم.بعد از بستریشدن متوجه شدیم در تن این خانم جای چندین خودزنی وجود دارد و خانم با مشکلات عدیده روانی دستوپنجه نرم میکند. کدام بیوجدانی به خودش اجازه میدهد از فردی با مشکلات روانی چندین تخمک به خانوادههای مختلف بدهد؟ چطور ممکن است بدون درنظرگرفتن مسائلی نظیر اعتیاد اهداکننده، سوابق بیماری روحی و خانوادگی به او اجازه داده شود که دست به چنین کاری بزند؟». صالحپور با بیان اینکه در هر بار اهدای تخمک فقط باید ۲۰ تخمک از اهداکننده برداشته شود، تأکید کرد: «در نهایت فقط باید ۲۰ تخمک برداشته و به یک خانواده داده شود.درست است که از منظر قرارداد قانونی این زن هیچ حقی نسبت به جنینش ندارد، اما اگر زن بخواهد خانواده را درگیر دادگاه کند و بچهاش را ببیند یا با این کار دنبال دریافت وجه بیشتر باشد، چه کسی میتواند به این مسائل رسیدگی کند و جوابگوی دو طرف باشد؟». او در پایان اضافه میکند: «برای مثال در بعضی زنان به خاطر سن بالا، یائسگی زودرس و اختلالات دیگر، با وجود سالمبودن ارگانهای باروری به علت نداشتن تخمک از امکان باروری محروماند.