گروه فرهنگی:فردا (۱۳ آگوست) روز جهانی چپدستهاست؛ چپدستهایی که به باهوشی معروفند در آستانه روز جهانی چپدستها با پوریا شکیبایی همصحبت شدم تا از دنیای چپدستها برایمان بگوید. چپدستهایی كه به باهوشی معروفند و وقتی در اینترنت كلمه «چپدست» را جستوجو میكنی، آدمهای معروفی را به تو میدهد كه در فهرست چپدستها قرار دارند و از میان آنها میتوان به ارسطو، داوینچی، میكلآنژ، اينیشتین، ماریكوری، چارلی چاپلین، بیل گیتس، رافائل نادال، باراك اوباما و... اشاره كرد و در میان ایرانیها، نامهایی مانند لاله اسكندری، سجاد انوشیروانی و ... را میبینی. اما فرزانه معصومی، مدیر انجمن چپدستها سال گذشته در گفتوگو با ما گفت: چپدستها به این دلیل باهوشترند كه بهدلیل كمبود امكانات مخصوص چپدستها مجبورند از هر دو دست استفاده كنند و از هر دو نیمكره مغزشان استفاده كرده و خواهناخواه باهوشتر میشوند. معصومی میگوید اگر میخواهید متوجه شوید كه زندگی چپدستها در دنیای راستدستان چقدر سخت است، زمانی كه یك چپدست با قیچی كار میكند به او دقت كنید، متوجه منظورم میشوید!با همه این توضیحها چپدستها، دوستداشتنیاند و ما قبول كردهایم كه باهوشند و كارایی و سیمكشی مغزشان از آنهایی كه فقط با دست راست كار میكنند، بهتر است. همینقدر كه دست به كار شدهاند و در ایران برای خودشان انجمنی راهاندازی كردهاند و یكدیگر را پیدا كردهاند، نشان میدهد كه اجتماعیتر هم هستند و به كارها و فعالیتهای اجتماعی هم اعتقاد دارند و عملگراتر نیز هستند. چند سال قبل بود كه رامبد جوان برنامه 22 مرداد خندوانه را به چپدستها اختصاص داد و تعدادی از آنها را به این برنامه دعوت كرد. یكی از مهمانان این برنامه پوریا شكیبایی، پسر زندهیاد خسرو شكیبایی بود. در آستانه روز جهانی چپدستها با او همصحبت شدم تا از دنیای چپدستها برایمان بگوید.
شباهتم به پدرم جای تعجب ندارد!
اما قبل اینكه وارد بحث چپدستی شوم، این را بنویسم برای منی كه بخشی از دنیای دراماتیكم را مرحوم شكیبایی با آن بازیهای درخشان و صدای كمنظیر ساخته، شنیدن صدای پسرش كه بسیار شبیه صدای پدرش است، یادآوری همه خاطرات خوب بود. از فیلم شگفتانگیزهامون بگیر تا سریال خانه سبز و فیلمهای كیمیا، سرزمین خورشید، اتوبوس شب و... تا دكلمه اشعار سیدعلی صالحی و «ریرا» گفتنهای شكیبایی كه این اشعار را برای همیشه در ذهنمان حك كرد. پوریا شكیبایی در این گفتوگو در لابهلای حرفهایش از دو كلمه زیاد استفاده میكرد: خانمجان و قربونتون برم. به او گفتم این تكیهكلامها را در سریال خانهسبز زیاد شنیدهام. اینها را پدرتان به سریال برد چون كلمات و واژههای خودش بودند و به شما هم ارث رسیده همان تكیهكلامها؟ میگوید: مسلما نزدیكترین آدمها به من كه از آنها آموختهام و كلامشان در جانم نشسته كلمات و واژههای پدر و مادرم هستند اما اینكه بخواهم ادای پدرم را دربیاورم و هرجور شده خودم را به او بچسبانم؛ نه هرگز! این كه برخی میگویند من دارم از پدرم تقلید میكنم باید در جوابشان بگویم ژن پدرم در وجود من در جریان است، من همه وجودم را از پدر و مادرم دریافت كردهام. مگر من غریبهام كه بخواهم ادای خسرو شكیبایی را دربیاورم؟ اتفاقا اگر شبیه او نبودم باید جای سوال میبود.! این كلمات را اگر از پدرم شنیدهاید و اكنون از من میشنوید به این دلیل است كه من همه كلماتی كه همه آدمها باید در ابتدای زندگی بیاموزند و از پدر و مادر میآموزند من نزد ايشان آموختم و كاملا طبیعی است. من هرگز نخواستهام ادای پدرم را دربیاورم و كپی او شوم. اما در یك مورد تصمیم گرفتهام دقیقا شبیه او عمل كنم. پدرم خلاق بود، هرگز تقلید نكرد و ادا درنیاورد. همه هنرهایش از خودش شروع میشود. تصمیم دارم در این بخش شبیه او شوم، خلاق باشم و تاجایی كه میتوانم منحصر به فرد. من از پدر و مادرم یك رفتار دیگر را هم مدام دیدم و آن را آموختم؛ مهرورزی پدر و مادرم نسبت به هم. آنها عاشق هم بودند و این عشق را با كلمات بههم ابراز میكردند و من از كودكی عشق پدر و مادر به یكدیگر را آموختم. به نظرم یكی از بهترین شانسهایم بود كه در كنار آنها كه راه و رسم عشقورزی را بلد بودند، بزرگ شدم و یاد گرفتم كه آدمهای پیرامونم را دوست داشته باشم و به آنها احترام بگذارم و باور كردم كه زبان مشترك همه آدمها عشق است.
استفاده از هر دو دست
پوریا شكیبایی درباره چپدستبودنش و اینكه چه زمانی متوجه شد كه با دیگران فرق دارد و با دست چپش كار میكند، میگوید: تا جایی كه یادم میآید این تفاوت را زمانی متوجه شدم كه مداد دستم گرفتم. اما یادم نیست كه پدر و مادرم از این ماجرا خیلی هیجانزده شده باشند و مثلا گفته باشند: وای ببین، پوریا چپدست است! به مدرسه كه رفتم و پشت نیمكت مدرسه كه نشستم، متوجه شدم باید با این تفاوت كنار بیایم و نگذارم مانع كارم شود. امكانات مدرسه برای راست دستها بود و من شروع كردم به انطباق خودم با این موضوع و برای همین كار با دست راستم را هم شروع كردم كه كمتر اذیت شوم و به مرور اینجور شد كه كارهای ظریف را با دست چپم انجام میدهم و كارهای قدرتیتر و بزرگتر را با دست راستم. زمانی كه در جایی مشغول كار شدم و باید با ماوس رایانه كار میكردم، اوایل جای ماوس را عوض میكردم و به سمت چپ میآوردم، بعد متوجه شدم كه آدم شیفت بعد كه راستدست است، جای ماوس را تغییر میدهد. یك روز تصمیم گرفتم كه با دست راستم با ماوس كار كنم كه مجبور به این جابهجایی نباشیم. رانندگی هم جالب بود، من رانندگی را در استرالیا یاد گرفتم. آنجا فرمان اتومبیلها سمت راست است و برای دنده عوض كردن مشكلی نداشتم چون با دست چپم این كار را انجام میدادم. زمانی كه به ایران آمدیم و با اتومبیلهایی رانندگی میكنم كه فرمانشان در سمت چپ است، برای دنده عوض كردن با مشكل روبهرو نشدم، چون یاد گرفتهام كه با هر دو دست كار كنم.
به خودمان دروغ نگوییم
میگویم پس درست است كه چپدستها باهوشترند به دلیل استفاده از هر دو نیمكره مغز؟ میگوید: خانمجان با این گفته موافق نیستم. همه آدمها باهوشند، بدون استثنا، فقط بستگی دارد كه هر آدمی تصمیم بگیرد از چه حجم از هوش خود استفاده كند. شاید شرایط و امكانات در این انتخاب تاثیر داشته باشد و برخی آدمها مهارت استفاده از همه هوش خود را پیدا نكنند اما كاهلی و تنبلی را نمیتوان در این بخش قرار داد. اینكه ما همه یا حداقل شرایط و امكانات را در اختیار داشته باشیم اما بگوییم هوش و استعداد فلان كار را ندارم، این دروغی است كه به خودمان میگوییم. از پسر زندهیاد شكیبایی میپرسم، ساز هم میزنید؟ میگوید: مدتی است، نواختن سهتار را شروع كردهام... میگویم: اینجا دیگر نمیتوانید با دست راست ساز بزنید و سازتان باید دست چپی ساخته شده باشد، چون ساز زدن كاملا با سیمكشی مغز در ارتباط است.میگوید: بله در اصل باید سهتاری برایم میساختند كه مناسب چپدستهاست و پردههایش متفاوت است اما استادم گفت، بهتر است این كار را هم با دست راستت انجام بدهی كه هر كجای دنیا بخواهی ساز بزنی و لنگ ساز خاصی نمانی.
پوریا شكیبایی در آخر گفتوگو میگوید: من كارهای زیادی را تجربه كردهام اما مدتی است روی بازیگری متمركز شدهام و احساس میكنم باید در این حرفه بمانم، چون تنها كاری است كه بهشدت در آن احساس آرامش میكنم و قلبا راضیام از كاری كه انجام میدهم و این رضایتمندی درونی كاملا در راستای همان چیزی است كه برای آن به دنیا آمدهایم.