شاید به این دلیل که هنوز دنیا به دست مردان اداره میشود و هنوز مردان خود را مجاز میدانند که هر کاری که دلشان میخواهد انجام دهند؛ چون مرد هستند.اما با نگاهی حتی بیطرفانه با اطراف خود میتوانیم ردپای پررنگ مردان خیابانی را ببینیم.
مردان خیابانی در وسایل نقلیه عمومی
همه مردم از تاکسی برای رفت و آمد استفاده میکنند.مردان خیابانی در این وسیله نقلی حضوری پررنگ دارند.بیشتر مردان زمانی که سوار تاکسی میشوند، خیلی راحت انگار که در اتاق شخصی خود لمیدهاند، روی صندلی این وسیله نقلیه عمومی مینشینند.آنها اصلا توجه نمیکنند که مثلا یک خانم هم در کنار آنها نشسته است و آنها باید حد و حدود خود را باید بدانند.حتی برخی از مردان وقتی میبینند، مسافری که کنار آنها نشسته است، خانم است، راحتتر مینشینند! و خانم مسافر هم برای حفظ شان خود باید بیشتر و بیشتر خود را مچاله کند و تا رسیدن به مقصد، چنان دچار اضطراب و تشویش شود که یک مرد هیچگاه آن را تجربه نخواهد کرد.
کمتر زنی پیدا میشود که از این آسیب در امان باشد و کمتر زنی هم پیدا میشود که به این کار زشت مردان اعتراض کند! چون در صورت اعتراض مسافران دیگر تاکسی چنان به او نگاه خواهند کرد که گویا او مقصر است. نام چنین مردانی را باید در ردیف مردان خیابانی نوشت و حالا سوال اینجاست که تاکنون چند زن را دیدهاید که به حریم یک مرد در وسیله نقلیه عمومی تجاوز کند و او را مورد آزار و اذیت جسمی و روانی قرار دهد.
مردان خیابانی در چهره مسافرکش
اگر تا چند سال قبل، ماشینهای عبوری فقط برای زنان خاص( آنهم بیشتر در شب) که در کنار خیابان ایستاده بودند، توقف میکردند و با آنها وارد مذاکره میشدند، حالا هر مردی که فرمان هر مدل ماشینی را در دست دارد به خودش اجازه میدهد تا مقابل پای هر جور خانمی که کنار خیابان منتظر تاکسی هست، ترمز کند و به او پیشنهادات بیشرمانه بدهد. این مردان خیابانی حتی به ظاهر خانمی که منتظر وسیله نقلیه عمومی است هم توجه نمیکنند، چون از ظاهر میتوان به راحتی حدس زد که طرف به اصطلاح این کاره است یا نه! این مردان را هم باید در ردیف مردان خیابانی گذاشت. مردانی که به راحتی به حریم زنان تجاوز میکنند و از آنها سلب امنیت کرده و بدبینی را در آنها تقویت میکنند.
حالا میتوان این پرسش را مطرح کرد که تاکنون چند زن، مقابل مردی که کنار خیابان منتظر تاکسی است، توقف کرده و امنیت روانی او را به مخاطره انداخته است اعتراض کردهاند؟ چرا مردان به خود اجازه چنین کاری را میدهند؟
مردان خیابانی در شمایل فروشنده
مردان خیابانی را در فروشگاههای هم در قامت فروشنده میتوان دید. زنان زیادی در فروشگاههای مختلف صاحب این حرفه هستند، اما زنان فروشنده هیچگاه به حریم ذهنی، روانی و حیثیتی خریدار وارد نمیشوند. آنها جنس قابل فروش را معرفی میکنند اما برخی از مردان فروشنده، وقتی خانمی را مقابل خود میبینند( فرق نمیکند که تصمیم داشته باشند نخود و لوبیا بفروشند و یا مثلا لوازم آرایش) چنان از خود بیخود میشوند که بیشتر زنان از خرید منصرف میشوند. در اینجا هم باز مردان به خریدار مقابل خود توجه نمیکنند چون از ظاهر بیشتر خریداران و خانمها میتوان به این نکته پی برد که طرف چگونه شخصیتی دارد.این مردان فروشنده را هم میتوان مرد خیابانی دانست.
مردان خیابانی در لباس شیاد و اراذل و اوباش
تاکنون در هیچ جا ثبت نشده که زن و یا زنانی در شکل و شمایل مسافرکش، مرد یا مردانی را به زور قمه و چاقو سوار ماشین کنند، اموال آنها را به سرقت ببرند، به آنها تجاوز کنند و بعد آنها را در بیابانهای اطراف شهر رها کنند و یا آنها را سر به نیست کنند. اگر واژه مردان خیابانی را به شکل گسترده نگاه کنیم باز هم موارد زیادی را پیدا میکنیم.مردانی که هم به جسم زنان آسیب میزنند وهم به روح و روان آنها.اما همیشه این زنان هستند که پررنگ میشوند و انگشت اشاره به سمت آنها گرفته میشود در صورتیکه زنان خیابانی ویژگیهایی دارند که کاملا آشکار است و آنها را میتوان از بقیه زنان تشخیص دارد. هرچند در همین موضوع هم جای بحث وجود دارد؛ وقتی تقاضا زیاد باشد، عرضه هم زیاد میشود. وقتی زنان در تنگناهای اقتصادی، بیمحابا تبدیل به زنان خیابانی میشوند که بدانند، مردان در مقابل بخشی از خواستههای خود، توان خودداری ندارند و حاضرند برای آن هزینه کنند.