گروه جامعه: خبر خودکشی یک دانشآموز در بندر دیر بوشهر به دلیل نداشتن تبلت، اگرچه هنوز دارای ابهامات زیادی است و ابعاد مختلف آن هنوز روشن نشده و وزیر آموزش و پرورش آن را رسما تکذیب کرده اما یکبار دیگر مسئله دانشآموزان محروم از ابزارهای آموزش مجازی را در کشور برجسته کرده است. با آغاز بحران کرونا در کشور، مدارس جزو نخستین اماکنی بودند که از سوی دولت تعطیل شد و به این ترتیب، روشهای جایگزین آموزشی، بر بستر تلویزیون و فضای مجازی، بهعنوان راهکار تداوم آموزش در شرایط کرونا از سوی وزارت آموزش و پرورش مطرح شد. علاوه بر تدریس تلویزیونی دروس، معلمان و مدارس تلاش کردند در شبکههای اجتماعی با دانشآموزان ارتباط بگیرند و در این بستر محتوای آموزشی تولید کنند. این روند پس از مدتی با رونمایی از شبکه سراسری شاد، وارد مرحله تازهتری شد و فضای مجازی عملا به زیربنای اصلی آموزش در کشور تبدیل شد. در این میان، برخورداری از موبایل هوشمند و البته دسترسی به اینترنت به دو پیششرط اصلی آموزش در ایران تبدیل شد و این مسئله با توجه به محرومیت بخش قابل توجهی از خانوادهها از این ابزارها، عملا شکاف طبقاتی در آموزش را تشدید کرد و عدالت آموزشی را بیش از گذشته به خطر انداخت.
چند نفر از دانشآموزان ایرانی به موبایل و تبلت دسترسی ندارند؟
از ابتدای بحران کرونا، عدد و رقمهای مختلفی درباره میزان دسترسی دانشآموزان ایرانی به موبایل و تبلت و سایر ابزارهای لازم برای آموزش مجازی منتشر شده است. آخرین آمار رسمی قابل اعتنا در این زمینه، نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) بود که شهریور امسال انجام شده است. در این نظرسنجی که با جامعه آماری ۱۶۱۸نفر و بهصورت تلفنی در سراسر کشور انجام شده، حدود ۲۱درصد از پاسخگویان اعلام کردهاند امکان استفاده از آموزش مجازی در خانواده آنها وجود ندارد. این محرومیت هم ابزارهای فیزیکی همچون موبایل و تبلت و هم دسترسی به اینترنت با کیفیت را شامل میشود.عدد و رقمهای دیگری هم البته از سوی مسئولان رسمی اعلام شده که البته چندان متفاوت با نتیجه نظرسنجی ایسپا نیست. بهعنوان نمونه حسن الحسینی، مسئول شبکه شاد در آموزش و پرورش، اخیرا در گفتوگو با همشهری از محرومیت ۳میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از دسترسی به شبکه شاد خبر داد که با احتساب آمار حدودا ۱۵میلیونی دانشآموزان کشور، به معنی محرومیت حدود ۲۳درصد از دانشآموزان از ابزارهای لازم برای بهره بردن از آموزش مجازی است. این عددها البته ناظر به میانگین کشوری است و از گوشهوکنار کشور، آمارهای بدتری هم به گوش میرسد. برای مثال، محمدمهدی زاهدی، عضو کمیسیون آموزش مجلس ضریب دسترسی دانشآموزان کرمانی به موبایل ، تبلت و اینترنت را ۷۵درصد اعلام کرده و این بهمعنای محرومیت ۲۵درصد آنها از این ابزارهاست. در این زمینه عدد و رقمهای حتی بهمراتب بالاتری نیز برای استانهای محرومتر مطرح شده و البته چندان توجهی از سوی مسئولان برنینگیخته است.
کوچ تدریجی محرومیت از طبقه فرودست به طبقه متوسط
اگرچه تلقی عمومی تاکنون از دسترسی نداشتن بخشی از خانوادههای طبقه فرودست به ابزارهای آموزش مجازی حکایت داشت اما تحولات اخیر بازار ارز و فعل وانفعالات متاثر از آن در بازار موبایل، عملا بخش مهمی از خانوادههای عضو طبقه متوسط را نیز به مرز ناتوانی در خرید موبایل و تبلت کشانده است.بررسی میدانی در بازار موبایل حاکی از افزایش دو تا دو و نیم برابری قیمت موبایلهای هوشمند پایینرده در هفتههای اخیر است. علی که صاحب یک مغازه فروش و تعمیرات موبایل در یکی از مناطق مرکز شهر تهران است، این افزایش قیمت را حتی بیش از گوشیهای میانرده و گرانقیمت میداند و معتقد است؛ افزایش تقاضای ناشی از آموزش مجازی سبب بروز این عدمتعادل در بازار شده است. « تا قبل از این، دلار که گرون میشد همه گوشیها به نسبت قیمتشون گرون میشدن. الان ولی چیزی که ما تو بازار میبینیم متفاوته. خیلی از خانوادهها صرفا دنبال ارزونترین گوشی ممکن که بتونه برنامه شاد رو بالابیاره هستند. این باعث شده گوشیهای ارزونتر بیشتر گرون بشن.»معنی دیگر این افزایش قیمت البته کاهش قدرت خرید خانوادهها هم هست. «البته افزایش تقاضایی که بهخاطر وصل شدن به شاد بهوجود اومده فقط یکی از دلایله. کلا هم قدرت خرید مردم اومده پایین. کارمندی که قبلا ۷-۶میلیون حقوق میگرفت، با نصف حقوقش یه گوشی بهاصطلاح میانرده میخرید. الان یه چیزی هم باید بذاره روی حقوقش، تازه بتونه یه گوشی رده پایین بگیره. اینطوری ادامه پیدا کنه کم کم مردم بیخیال گوشی هوشمند میشن و بر میگردن به دوران گوشیهای ساده.»علی از آغاز قریبالوقوع روندی سخن میگوید که به زعم برخی همکارانش، چندینماه است که آغاز شده. محمد، جوانی است که یک موبایلفروشی در حوالی خیابان هفده شهریور تهران را اداره میکند. «کلاً که مشتریهامون کم شده اما دو سهماه اخیر حداقل ۱۰ نفر که قبلا گوشی هوشمند داشتند، اومدن گوشی ساده از مغازه ما خریدن. اگه کسی بتونه از کل تهران آمار بگیره، حتما تعداد این آدمها خیلی زیاده. حالا یا دزد موبایلشون رو زده یا گوشیشون نیاز به تعمیر داره، میان اینجا میبینن نمیتونن گوشی جدید بخرن یا قبلیه رو تعمیر میکنن، کلاً بیخیال گوشی هوشمند میشن و گوشی ساده میخرن.»افزایش هزینه تعمیرات گوشی، دلیل دیگری است که طبقه متوسط را به سوی تهیدستی از نظر دسترسی به موبایل هوشمند و ابزارهای آموزش مجازی هل میدهد. «پیش پای شما یه آقایی اومد که ال سیدی گوشیش شکسته بود. گوشی از دستش افتاده و نمایشگرش خرد شده بود. گوشیاش یه سامسونگ نسبتا متوسط بود، تا ۵ماه پیش نمیشد به این گوشی گفت گرون قیمت. ولی برای تعویض همین گوشی باید ۶میلیون بده. حالا این بنده خدا مغازهدار بود میتونست بده، ولی خیلی از مردم ندارن بدن. طرف کارمنده، کارگره، یا حتی کاسبه با درآمد متوسط، چطور میتونه ۶میلیون پول فقط برای تعمیر گوشیش بده؟»
عدالت آموزشی دورتر از همیشه
آنچه از پیشبینی اپیدمیولوژیستها و کارشناسان بهداشت و سلامت برمیآید؛ کرونا مهمانی است که به این زودیها بنای رفتن ندارد. بر همین اساس بهطور طبیعی، حداقل در میانمدت آموزش با روند طبیعی در فضای کلاس و مدرسه دستیافتنی نخواهد بود و همچنان نیاز به زیرساختهای فضای مجازی و موبایل، تبلت یا لپتاپ برای بهرهمندی از آموزش عمومی ضروری خواهد بود. این در حالی است که شمار قابل توجهی از دانشآموزان ایرانی، از ابزارهای دسترسی به آموزش مجازی محرومند و با فعلوانفعالات اقتصادی کشور، نهتنها دورنمای روشنی برای کاهش شمار این افراد وجود ندارد، بلکه بیم آن میرود که فشار اقتصادی به طبقه متوسط کشور، دانشآموزان دیگری را نیز به ورطه محرومیت از آموزش مجازی بیفکند. این مسئلهای است که شاید در میان مشکلات رنگارنگ این روزها چندان به چشم مسئولان کشور نیاید اما عدالتآموزشی را که یکی از مهمترین آرمانهای کشور و تکالیف مصرح حاکمیت براساس قانون اساسی است، تهدید میکند.