گروه جامعه: روزنامه اطلاعات
نوشت: آمار مرگ و میر کرونا در ایران شتاب چشمگیری یافته است. از قبل هم متولیان و مسئولان امر و بهویژه مقامات بهداشت و درمان کشور در این باره هشدار داده بودند؛ بهویژه آن که با وارد شدن به فصل سرد سال در همه جای جهان چنین انتظاری وجود داشت که پیک سوم پاندمی تعداد مبتلایان را بیشتر کند. اما نکته نگرانکننده ماجرا تعداد فوتیهای کشورمان است که اگر آن را با آمار تلفات کشورهای دیگر و نیز کشور خودمان در فصل اول درگیری بیماری مقایسه کنیم، به فهم بهتری میرسیم که در چه وضعیتی قرار داریم. آن روزهایی که در آمریکا و اروپا هر روز هزاران مرگ گزارش میشد، خوشبختانه آمار مرگ و میر در کشورمان در مقایسه با آن کشورها از مدیریت خوب بیماری توسط مقامات مسئول و دولت از یک طرف و همکاری شایسته مردم از طرف دیگر حکایت داشت اما در حال حاضر با آن که آمار مبتلایان جدید در ایران بر اساس اعداد و ارقام و آمارهای رسمی شاهد افزایشهای چشمگیر نیست ولی میزان مرگ و میر به مرزهای نگرانکنندهای رسیده است. برای فهم بیشتر مطلب بد نیست به آخرین آمار ابتلا و مرگ یعنی دوشنبه ۲۸ مهر نگاهی بیندازیم. در این روز خاص آمار ابتلا در آمریکا ۳۲۷ر۵۷، در هند ۴۹۸ر۴۶، در برزیل ۷۸۳ر۱۵، در روسیه ۲۱۴ر۱۲، در اسپانیا ۹۸۲ر۱۲ در آرژانتین ۳۱۱ر۶، در کلمبیا ۲۴۳ر۱۳، در فرانسه ۲۰۱ر۲ در پرو ۱۱۹ر۴، در مکزیک ۸۰۴ر۱۸، در انگلستان ۴۶۱ر۱ و سرانجام این آمار در ایران روز گذشته ۲۵۱ر۴ مورد بوده است.
حال به آمار مرگ و میر به همان ترتیب دقت کنید، ۴۴۲، ۵۹۴، ۳۲۱، ۱۷۹، ۷۳، ۴۴۹، ۱۳۲، ۱۴۶، ۶۱، ۱۰۸، ۲۱ و ۳۳۷٫ رقم آخری آمار مرگ و میر کشور خودمان است.
هر چند این رقم بالای ۳۳۰ نفر بیشترین میزان مرگ و میر در جهان نبوده و بهعنوان مثال آمار فوتیها در هند و آمریکا و مکزیک ارقام درشتتری هستند اما در مقایسه با جمعیت و میزان ابتلا نمایانگر وضعیت نگرانکنندهای است که باید محل توجه جدی قرار گیرد. از این آمار همچنین به چند نکته میتوان پی برد.
نخست این که احتمالاً و شاید قطعاً آمار مبتلایان ایران بسی بیش از تعداد رسمی اعلامی است. علت آن هم قلب آمار توسط مقامات رسمی، یا تشکیک در آمارهای آنان نیست بلکه عدم شناسایی مبتلایان واقعی است. از جمله تعداد اندک آنهایی که تست دادهاند و تا به حال رقم انجام تستهای آزمایشگاهی و تشخیص به ۵ میلیون نفر نرسیده است. قدر مسلم بسیاری مبتلا هستند اما یا نمیدانند و آزمایش ندادهاند یا این که مشکوک هستند و احتمال ابتلا هم میدهند اما به دلیل نگرانی یا ترس یا هزینههای مرتبط با انجام تست، مراجعه نمیکنند و در آمار نمیآیند که این مورد اخیر بسیار خطرآفرین است.
مورد دوم یا بهتر بگوییم علت دوم گسترش مجدد بیماری، غیر از شلوغی بیمارستانها، خالی نبودن تختها، خستگی بیش از حد کادر درمان و کمبودهای بیمارستانی و دارویی، بیتوجهی به دستورالعملها و پروتکلهای بهداشتی از یکطرف و مماشات مقامات و مسئولان و کمتوجهی به لزوم اقدامات پیشگیرانه و بازدارنده و کنترلی است. در بسیاری از کشورها حتی کشورهای به اصطلاح دمکرات غربی با بیشترین ادعاهای حقوق بشری و شهروندی، اقدامات تنبیهی و سختگیرانهای به منظور کنترل بیماری اعمال میشود. اما در ایران خودمان تازه پس از ماهها برای نزدن ماسک جریمهای تعیین شده که معلوم نیست تا چه حد جدی است و به چه شکل قرار است اجرایی و عملیاتی شود و چه بازدارندگی ایجاد کرده یا میکند. در برزخ بیتصمیمی و اعوجاج در تصمیمگیری هم که مدتهاست گیر کردهایم و نظام تصمیمگیری کشور هم حیران است. روزی در برگزاری کنکور یا عدم برگزاری آن میماند و روزی دیگر در بازگشایی مدارس متوجه اشتباهش میشود و آن را پس میگیرد و در بازگشایی و محدودیتها هم شل کن سفتکنهایی از این دست کم نداشته است و ندارد اما آن چه از نان شب در حال حاضر واجبتر است، حفظ جان شهروندان عزیزی است که هر روز بخاطر بیتوجهی عدهای از دست میروند و اوضاع نگرانکنندهای است که در صورت کمتوجهی یا غفلت به گفته مقامات رسمی بهداشت و درمان کشور ممکن است آمار مرگ و میر را تا بیش از پنجاه درصد آمار این روزها و حتی بیش از آن افزایش دهد.
طنز تلخ ماجرا این روزها اینجاست که عدهای از دولتمردان و نیز مجلسیان و تریبونداران و منبریان، اولویت مهمی مثل اندیشه برای خلاصی ملک و ملت از کرونا و تورّم و معیشت مردم گرفتار آمده در صد مشکل و مسأله را فراموش کرده و گرفتار بحثها و جدلها و دغدغههایی شدهاند که حتی در شرایط عادی هم نمیتوان آنها را در اولویت مطالبات نخست ملی و انقلابی و مردمی قرار داد؛ تو گویی در سیاره دیگری زندگی میکنند. شاید هم…