گروه سیاسی: احمد زید آبادی، فعال سیاسی در یادداشتی نوشت: هر دولتی که در آمریکا بر سر کار آید، بی چون و چرا از امنیت و منافع اسرائیل حمایت میکند. در این مورد نباید تردید به خود راه داد.
با این حال، معمولاً بین رؤسای جمهور مختلف و دو حزب اصلی آمریکا بر سر اینکه منافع اسرائیل چیست و چه راهکاری امنیت آن را تأمین میکند، اختلاف نظرهایی وجود دارد. این اختلاف نظرها هم تابعی از اختلافِ نظر بلوکهای قدرت در داخل اسرائیل است که هر کدام منفعت و امنیت کشور خود را با رویکردهای متفاوتی دنبال میکنند. بلوک راستگرا و افراطی در اسرائیل امنیت این کشور را در تسلط بر کرانۀ باختری رود اردن و گسترش حاکمیت خود بر این منطقه تعریف میکند، حال آنکه بلوک میانه و چپگرا، جدایی جمعیت یهودی از عرب را در قالب تشکیل کشور مستقلی برای فلسطینیها، تنها راه حفظ بقاء و امنیت اسرائیل به عنوان یک "کشور یهود و دمکراتیک" میداند. رؤسای جمهور آمریکا در نیم قرن گذشته، عموماً نظری مشابۀ بلوکِ میانۀ متمایل به چپِ اسرائیل برای حفظ امنیت و منافع آن داشتهاند، اما دونالد ترامپ برای نخستین بار به سمت بلوک میانۀ متمایل به راست چرخید و طرح صلحِ پر سر و صدای خود را بر مبنای نظرات آنها تدوین کرد.
به عبارت دیگر، ترامپ تا اندازۀ قابل توجهی بر مبنای نظرات و ایدههای بنیامین نتانیاهو فرمول معاملۀ قرن را ارائه کرد، حال آنکه دیگر رؤسای جمهوری آمریکا از هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه، به دیدگاههای حزب کارگر تمایل نشان میدادند. حزب کارگر البته امروزه تا مرز اضمحلال کامل پیش رفته است و هواداران آن عمدتاً جذب حزب میانۀ آبی - سفید و متحدان آن شدهاند. از این رو انتظار میرود که جوی بایدن در تلاشهای خود برای ادامۀ روند صلح بین عربها و اسرائیل، به راهکار این بلوک نزدیکتر شود و در پی تغییراتی در طرح صلح ترامپ برای انطباق آن با جریان میانۀ متمایل به چپ اسرائیل بر آید. چنین کاری مستلزم تغییراتی ده تا پانزده درصدی در معاملۀ قرن است که طبعاً بامزاج نتانیاهو سازگار نیست و بنابراین میتوان نتانیاهو را بازندۀ اصلی شکست ترامپ و پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا دانست. در این میان سعودیها اما به خلاف همۀ تحلیلها از پیروزی بایدن کاملاً سود خواهند برد. سعودیها برای حفظ امنیت خود به آمریکا محتاجند و آمریکا نیز به متحدی مانند آنان در منطقه کاملاً نیازمند است. بنابراین، دولت بایدن با هر اقدامی که ثبات و امنیت عربستان را به خطر اندازد مقابله خواهد کرد. از این رو اگر دولت بایدن فرمولی هم برای پایان جنگ در یمن ارائه کند، بدون شک متضمن تأمین امنیت عربستان خواهد بود. در عین حال، نگاه عربستان به مسئلۀ فلسطین به نگاه دولت بایدن بسیار نزدیکتر است تا به رویکرد دولت ترامپ در این باره. ترامپ در واقع با قدرمآبی میکوشید تا سعودیها را برای عادیسازی رابطه با اسرائیل تحت فشار بگذارد، بدون آنکه به طرح صلح ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان اعتنای لازم را نشان دهد. از این جهت سعودیها دچار تنگنای شدیدی شده بودند چرا که از یک طرف نمیتوانستند بدون تأمین حداقلی از حقوق فلسطینیها برقراری رابطه با اسرائیل را توجیه کنند و از سوی دیگر تاب تحمل فشارهای فزایندۀ ترامپ و برانگیختن خشم او را هم نداشتند. بنابراین، پیروزی بایدن به واقع آنها را از این مخمصه نجات داد.سعودیها در عین حال، از زخم زبان و لحن گزندۀ ترامپ هم که وقت وبیوقت به تحقیر آنها برمیخاست، در امان نبودند، اما به دلیل نیازشان به حمایت او، راهی جز خویشتنداری نیز پیش روی خود نمیدیدند. با پیروزی بایدن که زبان محترمانه و دیپلماتیکی دارد، سعودیها از این جهت نیز نفس راحتی خواهند کشید.
عمدهترین نگرانی سعودیها از بایدن، بازگشت احتمالی او به برجام است، اما به نظرم این نگرانی هم به سرعت رفع خواهد شد زیرا آن برجامی که بایدن از بازگشت به آن سخن میگوید با برجامی که ایران تعریف میکند، شباهت زیادی ندارد و در واقع همان برنامۀ ترامپ در قالبی دیپلماتیک و محترمانه است،بر این اساس، به نظرم سعودیها ار پیروزی بایدن و شکست ترامپ سود میبرند!