گروه فرهنگ و هنر: یک استاد رشته علوم ارتباطات اجتماعی گفت: اگر طرح دکتر معتمدنژاد در مورد آزادی مطبوعات اجرایی شود، انحصار رادیو و تلویزیون برای همیشه در ایران میشکند. ممکن است بگویند که در قانون اساسی در مورد این دو رسانه چیز دیگری نوشته شده اما در قانون اساسی در مورد بانک و بیمه هم گفته شده که باید در انحصار دولت باشند پس چه شد که آقایان رفتند سراغ خصوصی سازی؟ چون نفع مالی داشت. پس این اتفاق در این مورد هم امکانپذیر است.
مراسم یادبود مرحوم پروفسور کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات در ایران در تالار شهید مطهری دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد و پس از سخنرانی مدعوین و پخش دو کلیپ درباره معتمدنژاد، سه پنل تخصصی در حوزه ارتباطات و روزنامهنگاری برگزار شد که تا ساعاتی از شب ادامه داشت اما دانشجویان و اساتید این رشته کماکان در سالن حضور داشتند. در پنل نخست که با موضوع علم ارتباطات مهدی محسنیان راد، محمد سلطانیفر، حسینعلی افخمی، مسعود کوثری و محمد امین قانعی راد، سخنزانی کردند.
محسنیان راد در سخنان خود گفت: به نظر من ما در ایران در وضعیتی کاملاً منحصر به فرد در جهان رسانهها به سر میبریم. هیچ تلویزیونی در دنیا نیست که مانند تلویزیون ما صدای موسیقی را پخش کند اما آلت موسیقی را نشان ندهد، در هیچ کشوری مانند ما آنچه در قانون مطبوعات آمده با آنچه قدرتمندان بر سر مطبوعات میآورند، تا این اندازه تفاوت ندارد. در هیچ کجا مانند ایران تا این اندازه حضور فارغالتحصیلان رسانه در مطبوعات کم نیست، تا جایی که بر اساس یکی از تحقیقات من، تنها 6 درصد نیروهای فعال در رسانه از تحصیلکردگان این رشته هستند.
محسنیان راد: در آفریقا کودکان زود میمیرند و در ایران، مطبوعات
وی افزود: در 35 سال گذشته تلویزون ما مانند رادیو شده و رادیو نیز تبدیل به منبر شده و نیازهای جامعه ارتباطی ایران در هر دوی این رسانهها نادیده گرفته شده است و این تا حدی پیش رفته است که چندی قبل که از من و چند نفر از اساتید برای حضور در برنامهای در رسانه ملی دعوت شد، در زمان حضورمان به ما گفته شد که با این دعوت بییندههایمان را در بهترین ساعت از دست دادهایم.
این استاد علوم ارتباطات افزود: در آفریقا گفته میشود که بچهها زود میمیرند و در ایران هم مطبوعات چنین وضعی دارند و دچار مرگ زودرس شدهاند. هیچ کجای دنیا مانند ما اینطور اصرار بر انحصار رادیو و تلویزیون نیست و نمیدانم ماجرای ما چیست؟ من باور دارم که اگر طرح آقای دکتر معتمدنژاد در مورد آزادی مطبوعات اجرایی شود، انحصار رادیو و تلویزیون برای همیشه در ایران میشکند. ممکن است بگویند که در قانون اساسی در مورد این دو رسانه چیز دیگری نوشته شده اما در قانون اساس در مورد بانک و بیمه هم گفته شده است باید در انحصار دولت باشد. اما چه شد که آقایان رفتند سراغ خصوصی سازی؟ چون نفع مالی داشت. پس در این مورد هم امکانپذیر است.
سلطانیفر: قانون مطبوعات باید تغییر کند
در ادامه این نشست محمد سلطانی فر نیز در سخنانی اظهار داشت: من به یاد ندارم که دکتر معتمدنژاد هیچ وقت دانشجویانش را با عنوان دانشجو خطاب کند و همواره از آنها با لفظ همکارم استفاده کرد. او هیچگاه وارد فضای قدرت نشد و در عین حال باور داشت که رسانهها باید در کنار قدرت قرار بگیرند و البته تاکید داشت که رسانه قدرتِ ضدِ قدرت است و میتواند در سطوح جهانی خودش را به یک قدرت بزرگ مبدل کند.
وی افزود: در روزگار فعلی ما در هیچ کجای دنیا مانند ایران دو نوع رسانه در بخش خصوصی و دولتی حاکم نیست و هیچ کجا مانند ما مطبوعات برای گرفتن آگهیهای کثیف تا این اندازه مجبور نیستند دمِ افراد را ببیینند. در این فضا به نظر من تنها با توسعه قدرتها و تشکلهای صنفی کوچک در حوزه رسانه است که میتوان انتظار داشت قدرتی بزرگ از دل رسانهها بجوشد. سلطانیفر افزود: ما نیازمند تغییر قانون مطبوعات در ایران هستیم. باید قوانینی در حمایت از روزنامهها تصویب کرد که جلوی سوء استفاده از رسانهها توسط احزاب سیاسی گرفته شود.
نگرانی از توسعه «روزنامهنگاریِ پشت میزی»
مسعود کوثری دیگر استاد حاضر در این پنل تخصصی نیز در سخنان خود اظهار داشت: ما در ایران با انفجار بیمعنایی زودرس در مطبوعات روبروییم. این به معنی آن است که باید حتما رویدادی خاص رخ دهد که روزنامه خوانده شود و در غیر این صورت این موضوع رخ نخواهد داد. روزنامهنگاری موبایلی و پشت میزی در حال توسعه است. رونامهنگاریای که خبرنگارش حاضر نیست برای یک مصاحبه از ادارهاش خارج شود. در حوزه رادیو و تلویزيون نیز ما در حال تبدیل شدن به شمل تازهای از یک جامعه ذرهای هستیم که طی آن در برنامهای مثل 90 باید مجری اعلام کند که فلان خانم را به خاطر پوشش نمیتوانیم نشان دهیم و مخاطب ایرانی به دنبال آن راه میافتد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به آن خانم اعتراض میکند که چرا فلان شکل لباس پوشیدی که تلویزیون ما نتواند نشانت دهد.
کوثری همچنین به موضوع پیدایش رسانههای زیرزمینی در ایران اشاره کرد و گفت: انواع رسانههای اجتماعی و پارتیزانی در حال شکلگیری است که همه و همه در حال ذرهذره کردن اجتماع ما هستند و مشخص نیست در این وضعیت ما چگونه میخواهیم از زیر بار نزاعهای اجتماعی بیرون برویم. جامعه مطبوعات ایران باید وارد یک پارادایم تازه شود که در آن نسبتی تازه میان رسانه و جامعه برقرار شود.
قانعیراد: در تراز کاری معتمد نژاد، روشنفکر پیشتاز جای خود را به ژورنالیست میدهد
محمد امین قانعیراد استاد جامعهشناسی نیز دیگر فرد حاضر در این پنل تخصصی بود که در سخنان خود اظهار داشت: ارتباطات موضوعی معرفتی و اجتماعی است. در جامعهای که امکان ارتباطات معرفتی وجود نداشته باشد و دیدگاههای مختلف با یکدیگر تعامل نداشته باشند، امکان شکلگیری ارتباطات اجتماعی وجود ندارد. دکتر معتمدنژاد 50 سال قبل و در حرکتی هوشمندانه یک چرخش در نظریه معرفتی رسانهها را درک کرد که در فرانسه در حال رخ دادن بود.
قانعی راد ادامه داد: او نبض تاریخ را شناخت. در زمانی وارد حرفه روزنامهنگاری در ایران شد که روزنامه خوانی چندان علامت روشنفکری به شمار نمیرفت. اما او با ورود به این حرفه حقوق و علوم سیاسی را از زندگی روزمره ما به اخلاق حرفهای کار روزنامهنگاری وارد کرد. اخلاق مداری او زائدهای بر کارش نبود. او عینیت اخلاق در کار حرفهای بود و البته بر این باور که با استفاده از سیاست و حقوق نمیشود مثل یک روشنفکر اندیشید و کار کرد. وی افزود: در تراز کاری معتمد نژاد، روشنفکر پیشتاز نقش خودش را از دست میدهد و به جای او یک ژورنالیست مینشیند. روشنفکر از نظر او فردی ضد قدرت است و روزنامهنگار پلی میان مردم و قدرت.
افخمی: معتمد نژاد نیاز ندارد تا دولت خیابانی را به نامش کند
حسینعلی افخمی دیگر استاد حاضر در این نشست نیز در سخنانی با اشاره به سخنان قانعی راد اظهار کرد: معتمدنژاد حقوق عمومی را به رسانهها وارد کرد. او به دنیال رسانه عمومی بود. رسانهای که سمبل آن بیبیسی است و سعی داشت بر مبنای آن ارزش عمومی رسانه در ایران افزایش یابد. او به دنبال رسانهای بود که تکثر صدا داشته باش و این جز با ایجاد نهادهای اجتماعی و احزاب در ایران ممکن نیست.
افخمی تاکید کرد: معتمد نژاد به دنبال رسانهای بود که سیاسی کار نباشد و شکلگیری آن را تنها با تشکیل نهادهای صنفی محقق میدانست. او باور داشت که اگر آموزش عمومی کم شود رسانه عمومی نیز کم میشود و در نهایت میرسیم به کشوری مانند آمریکا که با این همه رسانه هنوز در آن 30 میلیون نفر از داشتن تامین اجتماعی محروم هستند. معتمد نژاد نیاز ندارد تا دولت خیابانی را به نامش کند بلکه باید جایی را برای وی تخصیص دهند تا کتابخانهاش در آن قرار بگیرد و همگان از آن بهرهببرند و اینجا بدون شک همین دانشکده است که باید تبدیل به دانشکده ارتباطات شود.
یعنی من دیگه حرفی ندارم
(187641)