گروه فرهنگی:یکی از پروژههای مهم شبکه نمایش خانگی در سال ۹۹، بدون تردید، سریال «آقازاده» بود؛ مجموعه پرحاشیهای که جمعه گذشته، با انتشار بیستو نهمین قسمتش، به پایان رسید. رویکرد محتوایی سریال «آقازاده» ایجاب میکرد که بخش عمدهای از علاقهمندان سریالهای خانگی، در دو گروه موافق و مخالف، مقابل هم صفآرایی کنند؛ این در حالی است که «آقازاده» هم، مثل بیشتر آثار هنری، امکانات و محدودیتهایی داشت که آن را به محصولی خاکستری تبدیل میکرد.اگر این پروژه را با شاخصههای فنی و هنری مختلفش تحلیل کنیم، زمینه درخشش یا رشد تعدادی از عوامل خود را فراهم آورد و برخی دیگر نیز در حد نام و اعتبارشان ظاهر نشدند. در این مطلب، نگاهی داریم به مهمترین برندهها و بازندههای مجموعه «آقازاده»؛ یعنی کسانی که با این سریال تواناییهای خود را به رخ کشیدند یا نتوانستند از فرصتی که در اختیارشان قرار گرفته بود، به خوبی استفاده کنند.
بخش اول: برندهها
امیر آقایی
امیر آقایی بازیگری است که، پس از «ارتفاع پست»، با تلاش مستمرش پله پله جلو آمد تا اینکه توانست خودش را به عنوان یک بازیگر کارکشته و درجه یک به اهالی سینما و تلویزیون ثابت کند. اما در کارنامه آقایی، جای خالی یک نقش پرظرفیت و مهم احساس میشد. ماجرا از این قرار است که بعضی نقشها جوری نوشته میشوند که به بازیگر اجازه درخشیدن و ماندگاری در حافظه مردم را میدهند. معمولا نقش افراد معتاد، شخصیتهای برونگرا یا کسانی که در طول فیلم اتفاقی هولناک را از سر میگذرانند، وقتی به یک بازیگر خوب سپرده میشوند، به او اجازه میدهند که نام خودش را روی ذهن مخاطب حک کند.امیر آقایی همیشه بازیگر توانمندی بوده، اما کارنامهاش یک تجربه منحصربهفرد را کم داشت؛ اجرایی که در خاطر بیننده بماند و باعث شود که تواناییهای او به چشم بیاید. این فرصت بالأخره در سال ۹۹ ایجاد شد. امیر آقایی ابتدا در جشنواره فجر سال گذشته، با ایفای نقش یک گندهلات در فیلم «شنای پروانه»، مورد توجه قرار گرفت و توانست به سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد هم دست یابد. در ادامه اما، «آقازاده» فرصتی را برای او فراهم کرد که پیوندش با مخاطب را حسابی محکم کند. نقش نیما بحری برای امیر آقایی از چند جهت مهم بود. پیش از هر چیز، خصلتهای ظاهری این آقازاده پولدار که طبیعتا و به اقتضای متن، باید با گریم خوب و لباسهای متنوع زیبا در لوکیشنهای جذاب و خودروهای لوکس دیده میشد، به بازی امیر آقایی جلوه دوچندانی بخشید.بهعلاوه، طراحی شخصیت نیما بحری و سکانسهای ویژه، به آقایی اجازه میداد بیشتر بدرخشد. نویسنده «آقازاده» مقداری لودگی را هم چاشنی شخصیت سرکش و پیچیده نیما بحری کرده و او را بارها در موقعیت فریاد کشیدن و پرخاشگری قرار داده بود تا بتواند خودش را نشان دهد. بیراه نیست اگر بگوییم که نیما بحری تنها شخصیت واقعی «آقازاده» بود؛ به این معنا که واقعا پیچیدگی داشت و متحول میشد. نیما یک سیاه مطلق پیشبینی شدنی نبود و اجرای همین پیچیدگی، با باورپذیر جلوه دادن چرخش نیما، کاری بود که امیر آقایی به خوبی از پس آن برآمد تا بهترین بازیگر «آقازاده» لقب بگیرد.
پردیس پورعابدینی
معرفی یک بازیگر جوان در سریالی با این میزان از مخاطب در شبکه خانگی، یک فرصت استثنایی است که در اختیار کمتر بازیگری قرار میگیرد. پردیس پورعابدینی اما، چهرهای بود که «آقازاده» فرصت درخشیدن را در اختیارش قرار داد. پورعابدینی در این سریال، اجرای آبرومندی ارائه کرد و بازی روان و درخوری در نقش راضیه داشت؛ به طوری که بیتجربه بودنش، آن هم در حضور بازیگران سرشناس سریال، اصلا به چشم نیامد.پردیس پورعابدینی، با اعتماد عوامل «آقازاده»، به موفقیتی رسید که در حالت عادی، شاید لازم بود ده سال برایش تلاش کند و خوشبختانه این بازیگر جوان فرصتش را هدر نداد. با این حال، متأسفانه تجربه نشان میدهد که بیشتر ستارههایی که در نخستین گام، به شهرت و محبوبیت زیاد میرسند و در کانون توجهات قرار میگیرند، معمولا در ادامه راه درگیر حواشی میشوند و نمیتوانند از استعداد خود به خوبی حراست کنند.
بهرنگ توفیقی
مقایسه کیفیت کارگردانی سریال «آقازاده» با مجموعههای تلویزیونی قبلی بهرنگ توفیقی نشان میدهد که این کارگردان، در آخرین اثر خود، یک جهش بلند و رشد کیفی درخور ملاحظهای داشته است. توفیقی در «آقازاده»، بیشتر از تمام کارهای قبلی خود، با بازیگران نامدار و سینمایی کار کرده و میتوان گفت که از پس مدیریت این تیم به خوبی برآمده است. بهعلاوه، شکل کارگردانی «آقازاده» در چینش میزانسن و هدایت دوربین، به وضوح پختگی و ترقی کیفیت کار بهرنگ توفیقی را نشان میدهد.«آقازاده» کمتر از آثار قبلی این کارگردان نماهای تلویزیونی دارد و سعی میکند، با نماهای باز، به کیفیت سینمایی نزدیک شود. همچنین ظرافتهای متعددی در کارگردانی توفیقی وجود دارد که نشان میدهد او در «آقازاده»، کمتر از سریالهای قبلی خود، بر دیالوگها اتکا کرده و از تولید یک اثر رادیویی دیالوگمحور فاصله گرفته است. البته در این مورد، نباید از نقش مؤثر مجید گلسفیدی، در مقام مدیر فیلمبرداری، غافل شویم.
مهدی سلطانی
اگر مخاطب آثار بهرنگ توفیقی و حامد عنقا باشید، احتمالا از شباهتهای متعدد دو سریال «پدر» و «آقازاده» مطلع هستید؛ انتخابهای عجیبی که مشخص نیست چه کارکردی در قصه دارند؟ در این میان، مهدی سلطانی، تنها بازیگری است که در هر دو مجموعه حضور داشته، اما هر بار در یک جبهه قرار گرفته است.سلطانی که در «پدر» نقش حاج علی تهرانی را به عنوان یک شخصیت کاملا سفید به خوبی ایفا میکرد، در «آقازاده» به قالب یک نقش منفی فرورفته و باز هم باورپذیر و جذاب ظاهر شده است. گرچه حاشیهپردازیهای بیجهت، تا حد زیادی مانع از آن شدند که بازی مهدی سلطانی در نقش امیر بحری به چشم بیاید، اما او با تسلط چشمگیر بر بیان و چهره خود، توانست این نقش را رنگآمیزی کند و اضمحلال شخصیت بحری را باورپذیر جلوه دهد.
بخش دوم: بازندهها
سینا مهراد
وظیفه ایفای نقش قطب مثبت داستان «آقازاده» بر عهده سینا مهراد قرار داشت؛ بازیگر جوانی که تجربهاش قابل مقایسه با قطب منفی قصه، یعنی امیر آقایی، نیست. مهراد در مجموع بازیگر بدی نیست و حتی حضورش در سریال «پدر» آبرومند و امیدوارکننده بود؛ اما شباهتهای عجیب نقش او در این دو سریال، چه از لحاظ اسم و خصلتهای ظاهری و چه از نظر شاخصههای پرداخت شخصیت، حامد را عملا به یک تیپ تبدیل کرد و مقایسه شدن با امیر آقایی باتجربه هم باعث شد که «آقازاده» برای سینا مهراد تجربه درخشانی نباشد.واکنش آماتورگونه او به جنازه الکس، سکانس درنیامده مرگ راضیه و فریادهای تصنعی این بازیگر در قسمت دوازدهم تنها بخشی از کیفیت پایین بازیگری مهراد را منعکس میکند؛ هرچند نباید فراموش کنیم که طراحی خام، تکراری و تیپگونه این شخصیت، دست مهراد را برای هرگونه نوآوری در طراحی بازی بسته بود.
حامد عنقا
طراح، نویسنده و تهیهکننده سریال «آقازاده»، این پروژه را جوری تعریف کرده بود که حاشیه آن بر متنش میچربید. ارجاعات پرتعداد این سریال به مسائل و پروندههای روز به قدری زیاد بود که یک سریال مستند به نام «بوی خون» در حاشیه این اثر تولید شد تا از کنایههای ریز و درشت «آقازاده» رمزگشایی کند. شیطنت تعمدی و سادهای که در سریال «پدر»، با سکانس پایین پریدن حامد از پنجره، باعث جذب مخاطب و دیده شدن بیشتر مجموعه شده بود، در «آقازاده» چنان به افراط کشیده شد که اصل ماجرا به حاشیه رفت و مخاطبان کمتر فرصت پیدا کردند که درباره کیفیت خود سریال فکر کنند.حامد عنقا «آقازاده» را با یک خطکشی پررنگ و اغراق شده بین آقازاده خوب و آقازاده بد شروع کرد و با شعارهای مختلف و متلکهای پرتعداد، کار را به جایی رساند که در اواخر قسمت بیستوهفتم، مسئولان نظارتی مجبور شدند، با صداگذاری مجدد یک اسم، جلوی ادامه یافتن سوءتفاهمات را بگیرند. در روزگاری که کشور ما بیشتر از همیشه به همصدایی و اتحاد نگاههای مختلف نیاز دارد، حامد عنقا برای دیده شدن سریالش، در شیپور اختلافات دمید و تفاوتهای ساده بین سبکهای زندگی، مدل ماشین و ظاهر افراد را آنقدر پررنگ کرد که عملا به دام بازتولید همان مرزبندیهای همیشگی جناحی افتاد. این رویکرد شاید از یک هنرمند جوان پذیرفتنی باشد، اما از هنرمندی که سالها تجربه اندوخته و مورد اعتماد نهادهای مختلف است، انتظار نمیرود که برای به چشم آمدن، چنین روش نخنما و کماثری را برگزیند.
امین حیایی و نیکی کریمی
قرار دادن نام این دو بازیگر باسابقه و کارکشته در فهرست بازندههای «آقازاده» چندان راحت نیست و نمیشود گفت که کریمی و حیایی بازی بدی در این سریال داشتهاند. هر دوی آنها از هنرپیشههای مسلط و باتجربه هستند و قطعا از پس ایفای نقش خود در «آقازاده» هم برآمدهاند؛ اما مسئله اینجاست که مخاطب از چهرههایی با این وزن و اعتبار، توقع بیشتری دارد و نمیتواند حضور کماثر و ساده آنها در نقشهای مکمل چنین اثری را قبول کند.امین حیایی یکی از باثباتترین و منعطفترین هنرپیشههای دو دهه اخیر سینمای ایران بوده و بهجز مدت کوتاهی که درگیر برخی حواشی ناخواسته شد، همواره تبحر خود را در ایفای متفاوت نقشهای مهم سینمایی به رخ کشیده است.نیکی کریمی هم در سالهای اخیر به کارگردانی روی آورده و با اینکه در بازیگری دیگر آن جایگاه سابق را ندارد، اما با تجربه سالها بازیگری سینما، میتواند در چالش تازه خود به عنوان فیلمساز هم موفق باشد.