«خبرسازي» برخي سايتها، اين روزها به «مصاحبهسازي»هاي عجيب و غريب و البته مضحك تبديل شده است. براي مثال سايتي كه ظاهرا خود را از حاميان رسانهاي مشايي ميداند، دو روز پيش مصاحبهاي با حجتالاسلام روانبخش (از روحانيون گروه پايداري و شاگرد آيت الله مصباح) منتشر كرد و به نقل از او نوشته بود كه: «حاضر هستم خودم طناب دار را به گردن موسوی و کروبی بیاندازم!»
اما به دليل بازتاب منفي گسترده اين اظهارات، در بين رسانهها و افكار عمومي، ظاهرا آش، آنقدر شور و بي مزه شد، كه گردانندگان اين سايت اصل مصاحبه خود را تكذيب و خيلي راحت! اعتراف نمودهاند كه اصولا چنين مصاحبهاي از اساس صورت نگرفته و در همين راستا صفحه آن را هم از سايت خود حذف و در توجيه اقدام غيرحرفهاي و زشت خود نوشتند:
«روز گذشته مصاحبهای از قول حجت الاسلام روانبخش در ...نیوز منتشر شد که این مصاحبه از سوی خبرنگار ما به اشتباه به نقل از آقای روانبخش منعکس شده بود بر همین اساس به دلیل این بیدقتی که... صورت گرفته است از ایشان عذرخواهی مینماییم.»
به نظر مي رسد؛ تكذيب اصل اين مصاحبه از دو حالت خارج نباشد. يا به دليل بازخورد منفي آن، به درخواست شخص مصاحبهشونده (آقاي روانبخش) بوده يا اصولا چنين مصاحبهاي وجود خارجي نداشته باشد كه هم به دليل سوابق مواضع سياسي تند روانبخش و همچنين روشهاي مرسوم در بين چنين سايتهايي موسمي، در جعل خبر و مصاحبه و ...هر دو حالت ميتواند علت و عامل تكذيب و حذف اين مصاحبه باشد اما از منظر اخلاق رسانهاي، به دليل اينكه سايت مذكور خود را مقصر دانسته و از اين اقدام «غيراخلاقي» از وي پوزش خواسته، بايد در تحليل اين خبط رسانهاي، حق را به روانبخش داد؛ «بماند اينكه در اصل همين تكذيبيه چندخطي هم، اشكال نوشتاري و مفهومي وجود دارد و از آن مهمتر؛ حتي يك پوزش خشك و خالي از كاربران خود نيز نشده است...!»
گفتني اينكه در اين مصاحبه ادعايي به نقل از قاسم روانبخش آمده بود: «حاضر هستم طناب دار را خودم به گردن موسوی و کروبی بیاندازم چون خیانتهای آنان با خیانت منافقین برابري میکند. حکم سران فتنه، محاربه است و باید اعدام میشدند و من این آمادگی را دارم که خود مجری اعدام این دو خائن شوم.»
قابل ذكر اينكه، طي روزهاي اخير حملات تعدادي از اينگونه رسانههاي بيانصاف افراطيون و انحرافي، به دو كانديداي معترض انتخابات سال 88 كه پس از اتفاقات روز 25 بهمن 1389 در حبس خانگي قرار گرفتهاند و هيچگونه فرصت پاسخ دادن به اتهامات وارده به خود هم ندارند، پس از 4 سال و نيم، مجددا افزایش یافته است. كارشناسان سياسي و رسانهاي معتقدند اين روشهاي تكراري كه عمدتا با توسل به جعل اخبار، خبرسازي، مصاحبههاي دروغين (همچون مورد فوق) صورت ميگيرد در مقطع كنوني؛ عمدتا به اين دليل است كه بانيان آن سعي وافر دارند ناكامي و عدم اقبال مردم به خود را در انتخابات خردادماه 92 التيام بخشيده و همچنين با اينگونه روشهاي مذموم و غيراخلاقي، آرامش نسبي ايجاد شده در عرصه سياسي- اقتصادي و ... در پي انتخاب آقاي روحاني در كشور را خنثي نمايند.
والا چگونه امكان دارد، مصاحبهاي با اين ادبيات سخيف، را به نقل از يك روحاني (هرچند مخالف اصلاحطلبان، موسوي و كروبي) جعل و روي سايت قرار داد؟ لذا، اين گونه حركات غيراخلاقي، يك خطاي سهوي و عادي (كه در كار رسانهها معمول و قابل اغماض است)، نبوده و كاملا هدفمند و البته با شنيعترين شكل ممكن، انجام ميشوند كه واقعا جز اظهار تاسف آن هم پس از چند سال تكرار، نميتوان پاسخي به آنها داد.
البته فقط جاي اين نقطه پررنگ ابهام و علامت سئوال بزرگ در اذهان هر انساني كه حتي كمترين ذرهاي از اخلاق و انسانيت در وجودش باشد، نقش ميبندد كه واقعا برخي جماعات پيرو كدامين آيين، مذهب، دين، مرام و اخلاقي هستند كه براي چند روز «قدرت» به هيچ اصل قرمزي پايبند نيستند؟ به همين دليل ظاهرا بايد «شيفتگان راستين قدرت»! در هميشه تاريخ، همواره اين جمله گهربار سيدالشهدا و سالار آزادگان و نوه پيامبر رحمت و مهرباني اسلام (ص) كه در آستانه سالگرد رحلتشان هستيم، را آويزه گوش داشته باشند كه:
«يا شيعَةَ آلِ أَبی سُفْيانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْرارًا فی دُنْياكُم وَ ارْجِعُوا إِلی أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُم عَرَبًا كَما تَزْعَمُونَ.»
ای پيروان خاندان ابوسفيان! اگر دين نداريد و از روز قيامت نمی ترسيد لااقلّ در زندگی دنياتان آزادمرد باشيد، و اگر خود را عرب میپنداريد به نياكان خود بينديشيد.