گروه فرهنگی: «خون شد» فیلم سرراست مسعود کیمیایی، نزدیکترین اثر این سالهای سازندهاش به دوران سیاه و سفیدهای خاطرهانگیزش است. فضلی (سعید آقاخانی) قهرمان هدفمندی که در همان پرده اول تکلیف تماشاگر با او روشن میشود و ماموریت آشنایی هم بر عهده میگیرد و خط روایی مشخص و معلومی هم که با محوریت ماموریت قهرمان (بازگرداندن اعضای خانواده و حفظ خانه پدری) تشکل مییابد، «خون شد» را به سرراستترین فیلم کیمیایی در این سالها تبدیل کرده است.
حرف فیلم روشن و بستر نمادیناش تعمدا واضح و مشخص است. در حالی که مثلا در «قاتل اهلی» تناقضهای رفتاری جلال سروش (پرویز پرستویی) منطبق با پیچیدگی مناسبات حاکم بر فیلم، سایهروشنهایی به قهرمان اصلی فیلم بخشیده بود که فهم کاملش برای تماشاگر آسان نبود. فیلمهای کیمیایی در دورههای مختلف با ابزارهای بیانی متفاوت ساخته شدهاند و هر چه زمان گذشته، فیلمساز از داستانگویی کلاسیک فاصله گرفته است. «خون شد» از منظر روایت به فیلمهای دوره اول فیلمسازی کیمیایی نزدیک است. فیلم مجموعهای از عناصر و مضامین دلخواه فیلمساز را به همراه دارد. «خون شد» قصهگو و قهرمانمحور است. در سینمایی که همچنان تحت تاثیر الگوهای سینمای خردهپیرنگ و آدمهای خاکستری است، روایت سرراست و ترسیم شمایل قهرمانی در بستر دلخواه مولف با تمام عناصر تماتیکاش، حکم تکافتادگی اثر در سینمای امروز ایران را صادر میکند.
شیوه برخورد مخالفان فیلم، خود نشانهای کامل از این تکافتادگی است. روح دکتر هوشنگ کاووسی شاد که هنوز شیوه برخوردش با فیلم «قیصر» از سوی نسلهای بعدی منتقدان برای فیلمهای متأخر کیمیایی تکرار و بازتولید میشود. شیوهای مبتنی بر جدا کردن عناصر فیلمیک از دل «متن» و مقایسهاش با منطق واقعیت بیرونی و تخطئه عملگرایی و عدالتخواهی قهرمان کیمیایی. در این پنجاه و چند سال ورسیونهای مختلفی از نقد معروف کاووسی خواندهایم و داستان همچنان ادامه دارد.«خون شد» فیلم موثر و صریح مسعود کیمیایی در تداوم سرودهای مخالف خالقش، تصویری خودبسنده از فضا و مکان و آدمهایی میسازد که در آن اگر چاقویی هم باز میشود برای حفظ خانه و خانواده است. چاقویی که فضلی کنار رودخانه قصد دور انداختنش را دارد ولی لحظه آخر پشیمان میشود و نگهش میدارد. لحظهای که هم کیمیاییوار است هم منطبق با جهان اثر؛ «خون شد» چنین فیلمی است.