گروه سیاسی: چندی پیش اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، اعلام کرده بود که بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات ایران، فرسوده شده است. این در حالی است که سن بادامچیان از نبوی بالاتر است. با این حال روز گذشته دبیرکل حزب موتلفه اعلام کرد که قصد نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را دارد. در حال حاضر موضوع رفع تحریمها و برآورده کردن مطالبات اقتصادی مردم در صدر مطالبات ملت قرار دارد اما این حزب و شخص بادامچیان تاکنون تاکیدی بر لزوم مذاکره با دنیا نداشتهاند. با این حساب باید دید، نامزدی این افراد در انتخابات ریاست جمهوری چه نفعی برای مردم و کشور خواهد داشت. در همین راستا روزنامه «آرمان ملی» گفتوگویی با حسین انصاریراد فعال سیاسی اصلاحطلب داشت که در ادامه میخوانید.
دبیرکل حزب موتلفه برای انتخابات اعلام نامزدی کردند. ایشان مدتی پیش برای کهولت ســــن بـــه بهزاد نبوی خرده گرفته بودند. از نگاه شــما فردی با سن ایشان توان اداره کشور در جایگاه ریاست جمهوری را دارد؟
رئیس جمهور آمـــریکا کـــه تاکنون بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان بوده، شخصی با حدود ۸۰ سال سن و مشغول انجام وظایف است. پیش از او نیز آقای ترامپ بود که حدود ۷۰ سال سن داشت. شعار جوانگرایی به معنایی که در ادبیات سیاسی ما مطرح شده وجود ندارد. اینگونه نیست که به دلیل سن آقای بادامچیان است که او نباید جلو بیاید. افرادی مانند آقای بهزاد نبوی نیز نباید بازنشسته شوند.
این سخنان درست نیست. جوانان باید کار داشته باشند اما مسائل سیاسی و اداره یک کشور به تجربه و اندوختههای علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی احتیاج دارد. اگر انتخابات رقابتی باشد، یک جوان نیز خود را به معرض رای گذاشته، تجربیات خود را بازگو میکند، نظریات خود درباره مسائل مختلف را بیان میکند و مشخص میشود که تا چه حد توانایی انجام کار دارد. مسأله اصلی توانایی علمی و تجربی در زمینه مسئولیتهاست اما سن چندان ملاک نیست، مگر وضعیت به گونهای باشد که فرد توانایی کار کردن نداشته باشد، در غیر این صورت چنین شرطی در دنیای دموکراسی وجود ندارد.
پس دیــــدگاههایی کـــه درباره جوانگرایی مطرح میشود را بعضا ناشی از افراط در امور میدانید.
ما همیشه و در همه حالات افراط و تفریط میکنیم. گاهی جوان گرا هستیم و افراد مسن را کنار میگذاریم و گاهی نیز افراد مسن را پیش میآوریم و جوانان را کنار میزنیم. مسأله صلاحیت علمی، اداری و اخلاقی است. کسانی که در انتخابات شرکت میکنند، باید این امر را مورد ارزیابی قرار دهند، خود را به مردم عرضه کنند و صلاحیت خود را محک بزنند. به معیارهای مشخصی از نظر سنی نیز احتیاج داریم و نمیتوان فردی ۱۲ یا ۱۵ ساله را رئیس جمهور کرد، تحصیلات رسمی و دانشگاهی نیز مهم است اما مسأله اصلی این است که شخص نامزد بتواند در جمیع مسائل کشور اظهارنظر کند، مردم نیز آن را گوش کرده، انتخاب کنند و رئیس جمهور نیز پاسخگوی شعارهایی که مطرح کرده باشد.
مسأله سن، جوانی و پیری نیست و تمامی این مسائل حاشیه است. اصل مسأله این است که انتخابات رقابتی باشد و کسی که نامزد میشود، بتواند در جمیع مسائل کشور اظهارنظر کند و مردم نیز گوش کنند. دانشگاه و کارشناسان سخن نامزدهای انتخاباتی را شنیده و درباره نظریات او نظر بدهند و ملت نیز پس از بررسی انتخاب خود را اعلام کنند. فرد منتخب نیز پس از پیروزی باید برای اعمال نظرات خود آزاد باشد اما در انتخاباتی که فرد باید از بعضی فیلترها عبور کند و سپس به شرایطی در مرحله اجرایی بر او تحمیل میشود، پیرمردی و جوانی امری حاشیهای است.
به چــند معیار برای نامزد انتخاباتی اشاره کــــردید، گذشته از سن آقای بادامچیان، ایشان ســـایر معیارها را در اختیار دارند؟
حزب موتلفه اسلامی از سالهای مجلس ششم که با بعضی از بزرگان آن در ارتباط بودیم، سیاست مقبولی برای ملت نداشتند. نمیخواهم بگویم آقای بادامچیان نامزد بشود یا خیر، نامزد بشود و هیچ مشکلی نیز وجود ندارد اما حزب موتلفه در کل نمره مثبت و قابل قبولی ندارد. این حزب با حساب مطالبات، خواستهها و مشکلات مردم مورد قبول نیست. ۲ مسأله اساسی در کشور وجود دارد که اگر رفع نشود، هیچ مسألهای رفع نمیشود.
اول انتخابات رقابتی به معنای حقیقی کلمه و دیگری سیاست خارجی ارتباط صلحآمیز با جهان است. جدا از رژیم صهیونیستی، رئیس جهمور باید بتواند با جهان ارتباط برقرار کند. کسی که صحبت کردن با مجامع بینالمللی را از اساس جایز نمیداند، که تا جایی که خبر داریم، حزب موتلفه چنین دیدگاهی دارد و صحبت با آمریکا را جایز نمیداند، نمیتواند رئیس جمهور باشد. رئیس جمهور حداقل باید معتقد به همین قانون اساسی موجود باشد. این قانون اساسی مشکلاتی دارد که باید رفع شود و رئیس جمهور آینده باید قانون اساسی را اصلاح کند.
یعنی فـــکر میکنید حزب موتلفه و آقای بادامچیان اعتقادی به قانون اساسی ندارند؟
چنین ادعایی نمیکنم اما نوع عمل آنان نشان میدهد که مذاکره با آمریکا را صحیح نمیدانند یا از اصولگرایانی هستند که معمولا مذاکره با غرب و خصوصا آمریکا را جایز نمیدانند. بنابراین نمره مثبتی برای موتلفه در نظر نمیگیرم، زیرا ملت ما طالب مذاکره است. مردم طالب ارتباط با همه جهان و مذاکره هستند. کسی که این محدودیتها را در ذهن دارد، در تراز رفع مطالبات بر حق ملت قرار ندارد.
این دیدگاه خـاصه به حزب موتلفه بازمیگردد یا درباره سایر اصولگرایان نیز همین دیدگاه را دارید؟
اصولگرایان عموما با برجام در دوره اول ریاست جمهوری روحانی مخالف بودند و اکنون نیز عدهای از آنان با مذاکرات فعلی مخالف هستند. مخالفت با این مسأله در دوران کنونی بدان معنا است که تحریمها در جای خود باقی بماند. این تلاش یا در این راستا است که ما اصولگرایان میآییم و تحریم را رفع میکنیم یا اساسا این تحریمها را جایز میدانند.
نان بعضا به دانهای ۵ هزار تومان رسیده است، بعضی از خانوارهایی که با مبالغ اندک زندگی میکنند، توان پرداخت هزینههای معاش خود را نخواهند داشت. گفته میشوند اغلب مردم کشور زیر خط فقر قرار دارند و این بیان معروف است. کارگران، بازنشستگان و بخش عظیمی از مردم زیر خط فقر قرار دارند. بخش اعظم آشفتگیهای موجود در جامعه و حوادث سختی که در کشور اتفاق افتاده، منشا اقتصادی دارد. اصولگرایان با تسلط نسبی که با قرار گرفتن در جایگاههای کشور دارند، اجازه پیشبرد این اهداف را نمیدهند.