گروه سیاسی: خبر سقوط منجر به مرگ سیلوی برونر ،دبیر اول سفارت سوییس در ایران در حالی منتشر شد که ساعتی بعد از مرگ این زن 51 ساله سوییسی در کامرانیه تهران؛ دستنوشته ای از اودر خانه اش پیدا شد.
در حالی که مرگ خاموش این زن در شمالی ترین نقطه تهران یکی از اخبار مهم حوادثی روز قبل قلمداد میشد،مشخص شد كه دبیر اول سفارت سوییس قبلا شوهر ایرانی داشت.
پانته آ نژاد پور، خواهر شوهر سابق سیلوی برونر ساکن کرج است.او زمانی که در اخبار، ماجرای خودکشی سیلوی برونر دبیر اول سفارت سوییس در تهران را خواند بهت زده شده بود.چند سالی میشد که عروس سابق خانواده را ندیده بود و از او خبر نداشت اما حالا نگرانی او بابت بیخبری از فرزند برادرش است که نمیداند بعد از فوت مادرش کجا زندگی میکند.
سیلوی برونر 51 ساله بود و سال ها قبل با یک مرد حقوقدان ایرانی به نام فریبرز نژاد پور در آمریکا ازدواج کرده بود.
پانته آ نژادپور، ماجرای این ازدواج را اینطور تعریف کرد:«سیلوی دیپلمات سوییس بود و وقتی با برادرم آشنا شد در سفارت سوییس در آمریکا کار میکرد.آن سال ها برادر من هم ساکن آمریکا بود و میخواست از آنجا به سوییس برود تا برادر دیگرم را ملاقات کند.فریبرز وقتی برای اخذ ویزا به سفارت سوییس رفته بود سیلوی را دیده بود و او را به شام دعوت کرده بود.سیلوی گفته بود ما اجازه نداریم با اتباع خارجی معاشرت کنیم.برادر من هم که یک حقوقدان بود،با شیطنت خاص خود به او گفته بود از لحاظ حقوقی شما باید این قانون را در ساعت کاری پای بند باشید.اما من برای بعد از ساعت کاری تان شما را دعوت کردم! همین باب آشنایی آنها را باز کرد و مدتی بعد با هم ازدواج کردند.»
سیلوی برونر در دورانی که هنوز از فریبرز نژادپور طلاق نگرفته بود چند بار به ایران سفر کرد.خواهر شوهر سابق او درباره خاطرات این سفرها میگوید:«برادرم و سیلوی پسری 16 ساله به نام مورگان دارند.وقتی مورگان کوچک بود،آنها بارها به ایران سفر کرده بودند.با هم شمال میرفتیم و شهرهای دیگر را میگشتیم.سیلوی دختر خونگرمی بود.به فرهنگ ایران علاقه داشت.مثلا به رفتار مادرم نگاه میکرد و میدید که او بعد از غذا با جاروی شمالی آشپزخانه را جارو میکرد و فریبرز ظرف میشست! یک روز بعد از غذا بلند شد جارو را برداشت و شروع کرد به جارو زدن.این رفتارش برای خانواده ما خیلی جالب بود و از او عکس گرفتم.عکس جارو به دست او را به اقوام نشان میدادم و میگفتم ببینید سفیرسوییس چقدر خاکی و خونگرم است.»
سیلوی حتی بعد از طلاقش از فریبرز هم چند باری به ایران آمد و با خانواده همسر سابقش به سفر میرفت.
پانته آ نژادپور خبر خودکشی عروس سابقه خانواده شان را در اخبار دیده بود:«وقتی در اخبار عکس و اسم سیلوی را دیدم خیلی شوکه شدم.من سال ها بود از او بی خبر بودم.همان سال ها وقتی مورگان کوچک بود از برادرم جدا شده بود.گمان میکنم علت طلاقشان،شغل سیلوی بود.او هر چند سال باید به یک کشور سفر میکرد.بعد از طلاقش یک بار با ما تماس گرفت.آن زمان مورگان با او زندگی میکرد و ما گفتیم دلمان میخواهد نوه مان را ببینیم.سیلوی نگران بود که فرزندش را از او جدا کنیم اما ما به او اطمینان دادیم که چنین کاری نخواهیم کرد.برای همین با مورگان به ایران آمد و باز با هم سفر رفتیم.اما این اخیرا چند سالی میشد که از او بی خبر بودم.حتی نمیدانستم که به ایران آمده است.حالا او فوت شده و من با اینکه خیلی متاسفم اما کاری از دستم برنمیآید.در این سال ها مورگان گاهی نزد مادرش بود و گاهی با برادرم زندگی میکرد.وقتی خبر فوت سیلوی را خواندم بارها با برادرم و مورگان تماس گرفتم،اما موفق نشدم با آنها صحبت کنم به برادر دیگرم که هوشنگ است و در سوئیس زندگی میکند زنگ زدم او هم شوکه شد و باور نمیکرد چنین اتفاقی افتاده باشد او هم با برادرم تماس گرفت اما نتیجه ای نگرفتیم .من نگران مورگان هستم.اگر با مادرش همراه بوده الان کجاست؟با سفارت سوییس تماس گرفتم که جوابی نمیدهند.»
خواهر شوهر سیلوی برونر در خاطره ای شیرین که از او به یاد دارد در مورد علاقه او به شعر ایرانی میگوید:«سیلوی یک بار از من خواست به او شعر ایرانی یاد بدهم.من هم شیطنت کردم و به او اتل متل توتوله یاد دادم.سیلوی آن را میخواند و برایش رقص هم سخته بود.برادرم به من میگفت ما این همه شاعر برجسته ایرانی داریم چرا اتل متل به او یاد دادی؟اما سیلوی با اینکه فهمیده بود این یک شعر کودکانه است اما باز هم میخواند و برای همکارانش هم خوانده بود.
خواهر شوهر سیلوی برونر میگوید:«قبل از به دنیا آمدن مورگان،برادرم و سیلوی صاحب پسری به نام نیکولاس شدند.نیکولاس شش ماهه به دنیا آمده بود و چون نوزاد نارس بود،مشکل جسمانی داشت و فوت شد.»خانواده نژادپور درخواست پیدا کردن ردی از فرزند دبیر اول سفارت ایران را دارند.