گروه سیاسی:
سیدمصطفی هاشمیطبا نامزد سابق انتخابات سال 1396درروزنامه شرق نوشت: این نامهای است به رئیسجمهوری منتخب و محترم که چند روز پیش انتخاب شد و از سیزدهم مرداد ۱۴۰۰ سکان قوه اجرائیه کشور را در دست میگیرد. فهرست وعدههای انتخاباتی بسیار طولانی و پرتعداد است و ما میدانیم که اجرای همه آنها نه ممکن است و نه میسر و نیز با توجه به عدم اظهار زمان اجرا، انتهایی برای اجرای آن متصور نیست و تنها این سؤال باقی میماند که «کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون». باری نیک میدانیم وعدههای دادهشده هرگز نمیتواند نه در چهار سال و نه در هشت سال عملی شود؛ اما میدانیم که رئیسجمهور باید سیاستهای اصلی را تهیه کرده و بر اجرای آن اهتمام ورزد و انتظار مالایطاق از رئیسجمهور امر موهومی است؛ اما اینکه رئیسجمهور تکلیف خود و مردم را روشن کند، بسیار مورد انتظار است؛ بنابراین انتظار میرود آقای رئیسجمهور شرایط مکانی و زمانی کشور را در نظر گیرد و به همین خاطر در موارد معدودی –که شاید موارد اصلی باشد- به ذکر نکات لازم بسنده میکنیم.
۱- آقای رئیسجمهور باید تکلیف خود را با مسئله تحریمها روشن کند. هرچند امیدواری به توافق در وین از سوی مذاکرهکنندگان وجود دارد؛ اما باید اندکی دقیقتر به مسئله تحریمها نگاه کرد. به طور کلی تحریمهای آمریکا بر اساس حداقل پنج قانون آمریکایی صورت گرفته و ازجمله قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها، قانون میهندوستی، قانون اختیارات دفاعی، قانون حمایت از آزادی ایران، قانون تحریم جامع ایران و قوانین مربوط به تروریسم و حقوق بشر و پولشویی و اکثر تحریمها تحت قوانین یادشده صورت گرفته است و تنها در برخی موارد رئیسجمهور آمریکا حق لغو آن را دارد و اکثر موارد لغو تحریمها باید از سوی کنگره صورت گیرد.به فرض آنکه مذاکرات وین موفق باشد و تحریمهای برجامی برداشته و برجام احیا شود، اولا بسیاری از تحریمها باقی میماند و ثانیا هر لحظه ممکن است تحریمهای جدید از سوی آمریکا اعمال شود و این به دلیل قدرت گروههای صهیونیستی در آمریکا بسیار ممکن است. ثانیا هیچ بعید نیست که در انتخابات بعدی ریاستجمهوری آمریکا یعنی سال ۲۰۲۴ مجددا جمهوریخواهان به پیروزی برسند و ترامپ رئیسجمهور شود؛ بنابراین حسب سابقه، مجددا از برجام خارج و تحریمها برقرار میشود.
از سویی مقام معظم رهبری فرمودند که فرض بر این است که تحریمها ۱۰ سال طول بکشد؛ بنابراین آقای رئیسجمهوری اسلامی ایران به جز آنکه اصل را بر ابقای تحریمها بگذارد، چارهای دیگر ندارد؛ مگر آنکه از سیاستهای منطقهای ایران-حمایت از فلسطین و مبارزه با صهیونیسم و دیگر عناصر استکباری در منطقه- دست بردارد و بهنوعی با آمریکا سازش کند که «هرگز مبادا چنین شوربختی». به نظر میرسد رئیسجمهور باید اصل را بر بقای تحریمها بگذارد و تئوری برخی نزدیکانشان را که میگویند ما باید طوری رفتار کنیم که آمریکا خود بیاید و تحریمها را لغو کند، سادهانگاری بدانند و شرایط کشور را با بقای تحریمها تصور و تصویر کنند. فراموش نکنیم که رئیسجمهور نظر خود را باید صراحتا و روشن برای مردم اعلام کند تا مردم آماده آینده شوند.
۲- سالهای سال متکی به ارز حاصل از صادرات نفت بودهایم و بدترین رفتار را با ارز حاصله داشتهایم. به جای آنکه آن را در راه آبادانی کشور به کار بریم، عمدتا آن را صرف واردات کالاهای مختلف کرده و الگوی زندگی آمریکایی را برای مردم تجویز کردهایم و این امر همچنان ادامه دارد؛ و از همه بدتر با صلاحدید اقتصاددانان لیبرالصفت – و نه لیبرال چراکه سیاستهای لیبرالیستی اصولی با وجود همه اشکالات به شکوفایی میانجامد- برای یکسانسازی نرخ ارز و درآمد دولت آن را به بازار عرضه کرده و بهاینصورت به قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه کمکرسانی کردهایم. حسب اطلاع ریاست بانک مرکزی تاکنون ۳۵۰ میلیارد دلار در بازار اسکناس دلار و طلا فروختهایم و جالب است که تنها آقای، ولی الله سیف به همین اتهام تحت پیگرد است. جا دارد رئیسجمهور سایر ارزفروشان را به دستگاه قضا معرفی و ازاینپس هم از فروش ارز و طلا در بازار خودداری کند و در بحبوحه عدم صادرات نفت و بیارزی، آنچه را از ارز در اختیار داریم، برای مدیریت کشور و کمک به معیشت مردم و رشد تولید به صورت کنترلشده مصرف کند. اینکه ارز برای قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه گران میشود، چه ربطی به مدیریت کشور دارد. مطمئنا با توجه به اقتصاددانان اطراف رئیسجمهور که نوعا از تفکر پوپولیستی بهعلاوه لیبرالصفتی برخوردار هستند (خدا کند اشتباه کرده باشم) سیاستهای ارزی ۴۰ سال گذشته ادامه خواهد داشت؛ مگر آنکه بخش سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی به دست افرادی کاردان باشد که بسیار بعید است.
۳- آقای رئیسجمهور منتخب میدانند که امسال بودجه دولت حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان یعنی برابر با ۵۰ درصد کسری دارد. طبعا طبق قانون بودجه مصوب مجلس، از سیزدهم مرداد همین بودجه را در اجرا تداوم میبخشند و راه گریزی از آن نیست. آیا لایحه بودجه تقدیمی دولت برای ۱۴۰۱ که باید تا آخر آذرماه ۱۴۰۰ به مجلس داده شود، به تبعیت از این قانون تنظیم خواهد شد و همچنان موجب افزایش نقدینگی و تورم میشود و آینده را به فروش خواهند رساند یا راه دیگری انتخاب میکنند. به یقین اقتصاددانان پوپولیست لیبرالصفت چارهای جز آن ندارند. تنظیم بودجه بهخوبی جهت سیاستهای دولت را به مردم نشان خواهد داد.
۴- به آقای رئیسجمهور منتخب لقب «سید محرومان» دادهاند؛ اما سیادت بر محرومان نهتنها افتخاری نیست؛ بلکه تبعاتی دارد.
کاش میگفتند «یاور محرومان» و ما هم با مسامحه میپذیریم که «سید محرومان» یعنی «یاور محرومان»؛ بنابراین رفع فقر از خیل محرومان (و البته نه آنها که زیر خط فقر زندگی میکنند؛ چراکه بسیاری از آنان از زندگی حداقلی برخوردار هستند و محرومان آنهایی هستند که در کمال عسرت به سر میبرند و شاید دهک اول و دوم تعبیر بهتری باشد) مورد انتظار است. کاش به جای آنهمه یارانه که در زمان آقایان احمدینژاد و روحانی در جامعه پخش شده بود، بخشی از آن به کمیته امداد و بهزیستی داده میشد تا بتوانند کار خود را بهتر و توانمندتر انجام دهند و آثار محرومیت وحشتناک را از بین ببرند.
۵- معیشت مردم امری است که همه روی آن تأکید دارند و بهبود آن نهتنها ناممکن بوده؛ بلکه روزبهروز به دلیل تورم سختتر شده است. مردم حق دارند که از حداقل روزانه هزارو ۸۰۰ کالری برای تغذیه و زندهماندن برخوردار باشند و این در شرایط کنونی برای گروه کثیری از مردم ممکن نیست. شما نمیتوانید زردآلوی ۷۰ هزارتومانی، گیلاس ۴۰ هزارتومانی و سایر میوهها را ارزان کنید. شما قیمت حملونقل را نمیتوانید کاهش دهید. نمیتوانید قیمت عوامل تولید و توزیع کشاورزی و صنعت را کاهش دهید و انتظار در این موارد و شاید ادعا در این موارد بیجهت باشد؛ اما مردم حق دارند و شما وظیفه دارید حداقلهای زندهماندن مردم را فراهم آورید. هیچ خجالت نکشید اگر سیستم کوپنی زمان دفاع مقدس را زنده کنید. اگر شیرینی و کیک و شکلات گران است، میتوانید بگویید مردم نخورند یا کم بخورند؛ ولی نان و برنج و روغن و حداقل مواد پروتئینی برای زندهماندن باید به دست آنان برسد. دولت آقای روحانی احساس میکرد و میکند که در شرایط تحریمی نیستیم و میخواست چنین جلوه دهد که شرایط عادی است؛ درحالیکه آیا تورم ۵۰ درصد در شرایط عادی اتفاق میافتد. ما تحریم خواهیم بود و اگر هم تحریم نبودیم، همه امکانات کشور را نباید خرج خورد و خوراک کرد و تازه بخشی مهم از مردم محروم و گرسنه بمانند. اگر حداقلها را فراهم نکنیم، تخیل خواست حداکثری و وفور نعمت ما را بر زمین خواهد زد.
۶- ازجمله شعارهای جنابعالی «ما میتوانیم» است؛ اما آیا وقتی سالانه ۲۵ میلیون تُن محصولات کشاورزی (و عمدتا تراریخته که نمیدانم خوب است یا بد!) وارد میکنیم، کاملا نشانه آن است که «ما نمیتوانیم» یا «ما نمیتوانستهایم». آیا میتوانید کاری کنید که در پایان چهار سال زمامداریتان این رقم نصف شود. مطمئن باشید اگر روند کشاورزی کشور – همراه با خشکسالی- به همین صورت پیش برود، چهار سال دیگر رقم ۲۵ میلیون تُن به ۳۵ میلیون تُن خواهد رسید. کشاورزی ما نیاز به یک تحول اساسی و بنیادی دارد. خیلی بد است که بگوییم «ما نمیتوانیم»، شما ثابت کنید که «ما میتوانیم».
۷- شما در کل صحبتهای خود، از «ایران» نگفتید. به واقع بگوییم که حال «ایران» خوب نیست و کشور چه از لحاظ زیستگاهی و چه از نظر تأسیسات در حال استهلاک است و کافی است اشاره کنم که طبق نظر کارشناسان سالانه یک میلیون هکتار اراضی کشور از حیز انتفاع میافتد. سایر مسائل را خود بهتر میدانید. برای ایران یعنی «مام میهن» چه فکری کردهاید. اگر ایران نباشد یا همچنان تخریب شود، مردم محلی برای زیست، تولید، مقاومت، کمک به دیگران و مبارزه با استکبار چیزی ندارند.
جناب آقای رئیسجمهور منتخب آنچه در بالا آمد، فقط نگاه فطری به برخی مسائل کشور است و از شیوه طراحی نظری آیندهنگری جامع بهرهای نبرده است و ادعایی هم بر آن نیست؛ زیرا دیگران با علم و اطلاع بهتر نوشته و اطلاعرسانی کردهاند و ازجمله مرقومههای آقای دکتر محسن رنانی که چندی پیش منتشر شد و حتما جنابعالی آن را مطالعه کردهاید و نیز انتظار آن نیست که به همه وعدههای دادهشده جامه عمل بپوشانید؛ وعدههایی مانند ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال، برخورد با مظاهر فساد، تحول در نظام اجرائی و شیوه اداره کشور، اصلاح نظام بانکی، سوقدادن نقدینگی به سمت تولید، تکرقمیشدن تورم، پرداخت هزینه درمان از طریق ارائه کارت سلامت، ایجاد یک میلیون شغل به صورت سالانه، رونق اقتصاد فضای مجازی، اجرای خصوصیسازی واقعی، استفاده از ۷۰ درصد ظرفیت خالی، تحقق شفافیت و صداقت با مردم، حل مشکل حاشیهنشینان، نظارت دقیق بر زنجیره تأمین، تولید، توزیع و مصرف کالا، شکلگیری دولت الکترونیک و برخی دیگر از وعدهها.
اما یک کار دیگر هم اگر انجام نشود، همه رشتهها پنبه خواهد شد و آن الگوی زندگی آمریکایی، یعنی اصالت مصرف است.
امروز یکی از مهمترین چارهها در کشور، صرفهجویی است و آنهم در همه صحنهها و مبارزه با مصرف زیاد و انجام حداقل مصرف. باور کنید که مصرف آب و انرژی بسیار زیاد است و تولید نمیتواند خود را با آن وفق دهد. انرژی اتمی هم نتوانسته کمکی به آن کند، اگر صرفهجویی نشود، لولههای آب از دریا هم به حال ما مفید نخواهد بود. برای کم مصرفکردن و صرفهجویی چه فکری کردهاید؟