گروه اجتماعی بهار
در روزهایی كه گذشت و همزمان با پخش مسابقات یورو 2020 از تلویزیون كه با قهرمانی تیم ایتالیا و حسرت دوباره انگلیسیها همراه شد، هر چند بسیاری از مردم كشور علیرغم داشتن دغدغههای فراوان، این دو ساعتهای فوتبال را خوش گذراندند، تشویق كردند و غصه خوردند اما هیچیك از این موارد باعث نشد،غم اصلی مردم فراموششان شود.
غمی كه با ازدست دادن بسیاری از عزیزان در بسیاری از خانوادهها از ابتدای پاندمی كرونا، بسیار عمیق شده است و این در حالی است كه در دنیای نرمال، زندگی به حالت عادی بازگشته و مردم دیگر نه از گیرندههای تلویزیونی بلكه از ورزشگاه و یا به صورت دسته جمعی و در خیابانها و بوستانها از فوتبال تیمهای محبوبشان را میبینند و بازیكنان را تشویق میكنند. این شبها بدجور حس غم و اندوه برای مردم ایران دارد؛ اینکه در آنجا کرونا تمام شده و مردم به زندگی عادی برگشتهاند و حتی مسابقات فوتبال هم با حضور تماشاگران برگزار میشود، تماشاگرانی که شاد و خوشحال و بدون ماسک و رعایت پروتکلهای بهداشتی از تماشای فوتبال لذت میبرند، اما در کشور ما هنوز درگیر ویروس کرونا هستیم، محدودیت تردد شبانه داریم، حق نداریم به مسافرت برویم، درهای سینما و تئاتر و کنسرت را به رویمان بستهاند و مسئولان مارا از پیک پنجم میترسانند.
تمام هنر مسدولان در وزارت بهداشت خلاصه شده در وعده دادن و عمل نكردن و وقتی هم اعتراضی شود، معاونان جناب وزیر با ركیكترین الفاظ از خجالت منتقدان درمیآیند و هیچكس هم زورش به آنان نمیرسد، تازه در این شرتیط طلبكار هم هستند و انتظار مدال هم دارند! جناب وزیر میگوید به من میگویند:«سردار عرصه كرونا»! و این در شرایطی است كه همین روز گذشته 182 نفر از هموطنان عزیزمان را بر طبق آمار همین وزارت بهداشت بر اثر كرونا از دست دادیم. اینجاست كه باید پرسید شما اگر مثل همین كشورهایی كه بازیهای یورو 2020 را برگزار كردند، واقعا موفق شده بودید این ویروس منحوس را ریشهكن كرده و یا حداقل از این همه كشتارش كم كنید، میخواستید با ما چه كنید؟!
در شرایطی كه اصناف را به زور تعطیل كردهاید،بانكها، مدارس، شركتها و پاساژها را بستهاید، بسیاری از مشاغل سرپا را به مرز نابودی كشاندهاید، هر شب كلی آدم را به خاطر محدیدتهای شبانه كه مشخص نیست بر مبنای كدام عقل و منطق وضع شده است، جریمه میكنید، تازه هر روز بیش از 100 نفر هم بر اثر این ویروس فوت میكنند و این همه خانواده داغدار و عزادار میشوند، آن وقت خودتان را سردار كرونا مینامید؟ آن هم در شرایطی كه شهروندان كشورتان پاسپورت به دست در مرزهای كشور، در صفهای طولانی اسیر شدهاند تا بلكه همسایگان زحمت واكسن زدنشان را بكشند! و تازه باز هم در شرایطی كه مردم در بسیاری از كشورها به زندگی و كار در شرایط نرمال بازگشتهاند و در شبی كه ایتالیا قهرمان بازیهای یورو شد، همه شبكههای اجتماعی پر بود از تصاویر شادی جمعی ایتالیاییها بود و گریههایی كه انگلسیها در آغوش هم میكردند و یكدیگر را دلداری میدادند. دیگر نه خبری از ماسك بود و نه فاصله اجتماعی اما هیچ وزیری هم خودش را سردار عرصه كرونا لقب نداده و هر كس به جای این همه سخنوری، كارش را انجام داده و همین باعث شده كه مردم در اروپا این شبها را به این زیبایی جشن بگیرند و همه دنیا هم چشم به آنان بدوزند.
این حسرتها برای ما، گویی پایانی ندارد، هر چند از ابتدای تولد بسیاری از خواستههای نرما و منطقیمان را به خاطر شرایط حساس كشور از جمله جنگ،تحریم،اختلاس نورچشمیها و... از دست داده ایم اما این پاندمی جهانی لاعث شد واقعا متوجه شویم كه مسئولان در كشور ما چه تفاوت بزرگی با مسئولیان سایر كشورها دارند.