گروه ورزشی: يكشنبه شب با برگزاري ديدار فينال يورو ۲۰۲۰ و قهرماني ايتاليا اين تورنمنت جذاب به پايان رسيد. تورنمنتي كه سويههاي مختلفي براي مردم دنيا داشت. براي مردم ايران هم اين مسابقات با خاطراتي نظير قهرماني آتزوري، سوتيها و سانسورهاي صداوسيما و حسرت يك زندگي نرمال در شرايط كرونايي به ثبت رسيد.
طرفدار انگليس بودم اما حق ايتاليا قهرماني بود
امير حاجرضايي در مورد بازي فينال يورو گفت: تصورم اين بود كه انگلستان با نگاهي به شيوه بازي اسپانيا بتواند ايتاليا را مهار كند. در آن بازي ديديم كه اسپانيا با تغيير در خط حمله و بيرون گذاشته شدن موراتا، قلب خط دفاعي ايتاليا و بونوچي و كيهليني را نشانه رفتند. دو بازيكني كه از دل تاريخ مدافعين بزرگ ايتاليايي بيرون آمدند و نبايد صرفا به سن و سالشان نگاه كرد. من فكر ميكنم آزار زيادي ايتاليا مقابل اسپانيا ديد. من هر ۷ مسابقه ايتاليا را ديدم و تنها تيمي كه توانست بر بازي مسلط شود و مشكل ايجاد كند، اسپانيا بود. انگلستان اما نتوانست اين كار را انجام دهد. تغييري كه انگلستان ايجاد كرد اين بود كه ساكا را كنار گذاشت و در راست از تريپير استفاده كرد. وقتي آن ارسال و آن گل زودهنگام لوك شاو انجام شد، آنها تصور كردند كه اين تغيير درست بوده.
در حالي كه ما ميدانيم دليل آن گل اين بود كه هنوز بازي شكل نگرفته بود. ايتاليا برگشت به بازي و در تمام طول مسابقه سرتر بود، مخصوصا خط دفاعياش و فقط در مقاطع اندكي انگلستان بهتر بازي كرد. رانيهري گفته بود اين فوتبال مثل شطرنج است و اگر قدرت خط مياني از هر دو تيم بتوانند سيطره پيدا كنند، آنجاست كه تيم برنده مشخص ميشود. خط مياني انگلستان نتوانست از پس خط دفاعي ايتاليا بربيايد.
ايتاليا مسلطتر بود تا جايي كه آمار مالكيت توپ وحشتناك شد؛ ۷۹ به ۲۱ به نفع ايتاليا. البته در مالكيت خلق موقعيت مهم است. يعني وقتي توپ را زياد دراختيار داريد بايد موقعيت بسازيد و احتمالا به گل برسيد. اما اين درس مالكيت بسيار بالا نشان ميداد كه خط مياني انگلستان ناكارآمد است. به دفعات شاهد بوديم كه انگليسيها زير توپ ميزدند. درنهايت با اينكه طرفدار انگليس هستم، ميگويم تيم برتر به پيروزي رسيد. نقش دو مدافع مياني ايتاليا غيرقابل انكار است. آنها فوقالعاده بودند.
تجربه ايتاليا به جوانان ساوتگيت چربيد
كارشناس فوتبال كشورمان افزود: ايتالياييها فينالهاي نفسگيري را طي كردهاند. در بعضيها پيروز شده بودند و در بعضي نه. مثلا فينال مقابل برزيل در سال ۱۹۷۰ كه ۴ بر يك باختند. بازي در مكزيك يا دوباره بازي با برزيل در فينال ۱۹۹۴ امريكا. ايتاليا فوقالعاده تيم باتجربهاي بود. در سمت مقابل انگليس جوانترين تيمش را داشت. همين كه توانستند بازي را به پنالتي بكشانند كارشان قابل تحسين است. پنالتي هم كه معلول حوادث است. بهترين بازيكنان دنيا هم پنالتي را خراب ميكنند. تجربه ايتاليا خيلي تاثيرگذار بود. قبل از فينال شانس برتري را ۵۵ به ۴۵ به نفع ايتاليا دانستم.
گو اينكه اعتقادي به پيشبيني ندارم، ولي اين اتفاق رخ داد. از نگاه من چيز خيلي هوشمندانهاي هم نبود كه بخواهم بگويم فقط من توانستم تشخيص بدهم. دقايق خيلي زيادي به انگلستان فشار آورد و آن تجربهاي كه گفته ميشود كاملا محسوس بود. ايتاليا با ۴ قهرماني جهان و نايب قهرماني و يوروهاي متوالي بر تيم جوان ساوتگيت به جهت تجربه ارجحيت داشت.
مانچيني در ايتاليا خانهتكاني كرد
اين مفسر فوتبال در رابطه با تاثير روبرتو مانچيني در تيم ملي ايتاليا گفت: در مورد ايتاليا لفظ بازسازي كلمه غلطي است. بازسازي به اين مفهوم است كه يك چيزي موجود است و شما دستي به سر و روي آن ميكشيد. مثل منزلي كه بازسازي ميشود، ولي من فكر ميكنم مانچيني در ايتاليا دست به يك خانهتكاني زد. دست به يك نوزايي و انقلاب و رنسانس زد. همان كاري كه انريكه هم انجام داده است. وقتي او به راموس گفت تو آماده نيستي و خطش ميزند، ميداند با چه ريسكي مواجه است؛ با ريسك اعتراض علاقهمندان پرشمار راموس و مردم اسپانيا. با اين حال به چيزي كه اعتقاد داشت عمل كرد. همين كار را مانچيني هم كرد.
بازيكنان جوان و يكدل زيادي در تركيب ايتاليا به ميدان رفتند. ايتاليا از ۲۰۰۶ به اين سو توفيقي نداشت. ايتاليايي كه يكي از اركان فوتبال جهان است. در اين تيم بود كه سر و كله يك مربي گمنام به نام ونتورا پيدا شد و آن فاجعه را رقم زد. اين چيزها جامعه ايتاليا را تكان ميدهد. چيزي شبيه به اتفاق ۱۹۶۶ كه آنها به كرهشمالي باختند و حذف شدند و در بازگشت مورد سرزنش قرار گرفتند. نرسيدن ايتاليا به جام جهاني ۲۰۱۸ به علاقهمندان فوتبال دنيا هم لطمه زد، چون ما معمولا دوست داريم ايتاليا باشد. مانچيني از نسل نوي فوتبال ايتاليا رونمايي كرد. نميخواهم بعد از اين قهرماني اغراق كنم، ولي روز اول افتتاحيه كه ايتاليا جلوي تركيه بازي كرد و 3-صفر برد به خانوادهام گفتم ايتاليا تيم غريب و خارقالعادهاي است. هر كسي هم از من سوال ميكرد، ميگفتم ايتاليا را جور ديگري ديدم. هيچ وقتي نميتوانستم پيشبيني كنم قهرمان شود ولي ميدانستم تيم بسيار خطرناكي است. يك خرده به خودم هم اميدوار شدم كه بعد از 70 سال ميتوانم تشخيص بدهم. (با خنده)
انگليس كارگرداني با دو تا فيلم خوب است
اين كارشناس فوتبال در رابطه با اغراق در مورد افتخارات انگليس گفت: فوتبال انگلستان يك پارادوكس دارد. تحليل من از اين پارادوكس ميگويد انگلستان در حالي كه هيچ عنواني به دست نميآورد همواره مطرح است. مثل فيلمسازي كه دو، سه تا فيلم ماندگار ساخته و بعد شروع كرده به فيلم بد ساختن. اما كماكان ماندگار است. انگلستان همين وضعيت را دارد. همسايه و همخانهاش اسكاتلند آرزوي شكستش را دارد. از اين منظر انگلستان هميشه مطرح است. تمام حريفاني هم كه با اين تيم بازي ميكنند نگاهي احترامبرانگيز دارند. در حالي كه ميدانند در گذشته توفيقي نداشته.
تحليل هم كه ميكنند، ميبينند چندان تيم قدرتمندي نيست، ولي من فكر ميكنم اگر اين تيم حفظ شود و يكي، دو تا نقيضه خود را برطرف كند، ميتواند از آن حالت حذف در مراحل اوليه تبديل به قدرتي شود كه شكست دادنش دشوار شود. در جام جهاني ۲۰۱۸ آنها تا نيمهنهايي و در يورو تا فينال بالا آمدند. شما ايتاليا را دستكم نگيريد. اين تيمي است كه علاوه بر تكنيك و سابقهاي كه دارد، يك تيم رند است. يك تيم آموخته شده به تمام ترفندهاي فوتبال است. كاربلد است. يك شكلي شبيه به خود ما ايرانيها كه يك چيزهايي را بلد هستيم كه نبايد بلد باشيم و در زندگي و فوتبال بهكار ميبريم. قبلها ميگفتند كساني كه 10 تومن دارند ولي صد تومن خرج ميكنند. در مجموع آنها يك بازگشت داشتند به سطح اول فوتبال دنيا. ترديد نكنيد دهها فوتبالدان و كارشناس مسلط به حوزههاي مختلف فوتبال پشت مانچيني بودند. مانچيني لكوموتيوي بود كه بقيه را دنبال خودش كشاند.
اي كاش تلويزيون شهامت به تصوير كشيدن زيبايي ايتالياييها را داشت
امير حاجرضايي در پاسخ به اين سوال كه چرا ايتاليا در ايران طرفداران زيادي دارد به خوشتيپي آنها اشاره كرد و گفت: بخشي به خود فوتبال ربط دارد و بخشي به فوتبال ربطي ندارد. آنها خوشقيافه و خوش لباس هستند و اين تاثير ميگذارد. آدم زيبايي را دوست دارد. من در دوران جواني يك كلاس مربيگري رفتم در جنوب فرانسه و در همان حين فرصت شد يك تور يك روزه برويم ايتاليا. واقعا وقتي نگاهشان ميكرديم، احساس ميكرديم يك جور خاصي هستند. مردم منطقهاي كه ما رفتيم به نحوي زيبا بودند كه روي آدم تاثير ميگذاشت. طبعا بخشي از طرفداران ايتاليا هم خانمها هستند. در مورد فوتبالشان هم كه بايد گفت آنها به همراه آلمان دومين تيم پرافتخار دنيا از نظر كسب جام هستند. به همين دليل ظرافتهاي فوتبال و زيباييهاي فوتبالشان تاثيرگذار بود.
در مقطعي هم فوتبال آنها آزاردهنده شده بود. با آن سيستم كاتاناچيو كه بازي ميكردند. يكبار يوونتوس و ميلان به فينال جام باشگاههاي اروپا رسيدند و از يوهان كرايوف فقيد سوال شد فينال را چطور ميبيني؟ ايشان جواب داد ديدن يك تيم ايتاليايي دردسر است، واي به حال اينكه دو تا تيم ايتاليايي با هم بازي كنند. ايتالياييها نميخواهند ببازند. تا جايي كه كارشناسان بزرگ دنيا گفتند اينها فوتبال را خفه ميكنند و به فلسفه فوتبال صدمه ميزنند. اما كمكم فاصله گرفتند؛ مخصوصا در زمان آريگو ساچي. امروز هم كه شاهد يك ايتالياي مدرن هستيم كه شاهد يك تعادل بالانس در خط مياني و دفاعش وجود دارد. در بازي فينال از دو دفاع مياني اين تيم،كيهليني بيشتر تدافعي است و بونوچي بيشتر تهاجمي كه گل هم زد. پاسهايي كه بونوچي ميدهد بسيار خطرناك است.
او از جلوي دروازه خودي بازي ميكند تا مقابل دروازه حريف. ايتاليا دوستداشتني است، ولي من در فينال دوست داشتم ببازد، اما اين اتفاق نيفتاد. من هم چندان ناراحت نشدم و خودم را اينطور قانع كردم كه انگلستان به بهترين تيم دنيا باخت. ايتاليا طرفداران زيادي دارد. بخشي از اين به بازي آنها برميگردد و بخشي ديگر به جذابيتهاي ديگر آنها مربوط ميشود. اي كاش تلويزيون ما اين شهامت را داشت كه دوربينش را ميبرد در تماشاچيان ايتاليايي بعد ما ميديديم كه چرا آنقدر طرفدار دارند. ولي اين شهامت را نداشت و ما هشتصد دفعه دو تا گل بازي را ديديم!
ما حسرتخوار شديم
ايشان همچنين به حضور تماشاگران در ورزشگاهها در حالي كه ايران وارد پيك پنجم كرونا شده اشاره كرد و افزود: ما روزگار سختي را داريم طي ميكنيم. بعضي از اوقات اتفاقات جهاني در حوزههاي مختلف رخ ميدهد كه تقارن پيدا ميكند با وضعيت فعلي ما. ما به عنوان يك انسان خودمان را با آنها مقايسه ميكنيم. تماشاگراني كه در ومبلي يا در خيابانهاي لندن و رم جمع شده بودند براي ما يك حسرت بهجا گذاشت. اينكه چرا ما نميتوانيم از اين عمر كوتاه استفاده كنيم؟ دقايقي را با لذت پشت سر بگذاريم و به سمت چيزهايي برويم كه دوست داريم. چيزهايي كه هم مشروع است و هم غيراخلاقي نيست. من مسابقات فوتبال ايران را اصلا نگاه نميكنم.
اين نه كلاس گذاشتن است و نه فضيلت است، بلكه آنقدر مسائل مختلف غيراخلاقي در اين فوتبال وجود دارد كه من ترجيح ميدهم اصلا نگاه نكنم. تنها به تماشاي برشهايي از اتفاقاتي كه رخ داده بسنده ميكنم. منظورم سطح فني نيست و نميخواهم خودم براي خودم نوشابه باز كنم. بحثم اين است كه در اين فوتبال زيبايي نميبينم. آنجا ولي وضعيت فرق دارد. همه هم آگاه هستيم كه اين روزها فصل گرما و فصل تابستان است. طبيعتا لباسها كم است. اما ما هيچ چي را نميتوانيم ببينيم. ما نسل حسرتخواري شديم. حسرت چيزهايي را ميخوريم كه حق طبيعي ماست. كليپي را ديدم كه مردم در حال رفتن به ورزشگاه ومبلي هستند و آنجا سالنهاي بزرگي را درست كرده بودند همراه با گروههاي پزشكي و به مردم ميگفتند اگر واكسن نزديد بياييد بزنيد. آنها دنبال مردم ميدويدند. در حالي كه اينجا ما دنبال واكسن ميگرديم و در فيلمها ميبينيم كه پيرمردها و پيرزنها را هل ميدهند و پرتشان ميكنند به يك طرف.
فاصله خيلي زياد است. اين لذت فوتبال را به شكلي براي ما تخريب ميكند. نميدانم چه به سر ما خواهد آمد. ما نميتوانيم به همه چيز فكر كنيم همانطور كه شما نميتواني همه چيز را بنويسي. در قياس چيزهايي كه ما از صفحه تلويزيون خودمان ديديم، با وجود قيچيهاي زياد، باز هم حسرتها زياد هستند. اينكه زن و مرد كنار هم راحت نشستهاند و از فوتبال لذت ميبردند. چند روز است كه دردمند آقاي صدر هستم. نميخواهم در مورد تلويزيون صحبت كنم. اما نگاه ميكنم، ميبينم يك چهره تابناك در حوزه تفسير فوتبال ما آن سوي دنيا درگير چه مشكلاتي است. اينها لذت فوتبال را براي من كم ميكند. ما اينجا دردهاي فراواني داريم كه خيليهايش نگفتني است اما خودمان حسش ميكنيم و متوجهشان هستيم. همانطور كه نميتوانيم فوتبالمان را با آنها مقايسه كنيم، زندگيمان را هم نميتوانيم مقايسه كنيم.
عادل به خاطر اهميت دادن به مردم تاوان داد
در پايان امير حاجرضايي كه روزگاري در كنار عادل فردوسيپور در برنامههاي مختلف فوتبالي حضور پيدا ميكرد از جاي خالي اين چهره محبوب تلويزيوني گفت و ادامه داد: من هميشه احترام به ديگران را جزو اولويتهاي خودم دانستم. حتي در مورد كسي كه از او خوشم نميآيد هم غيرمحترمانه حرف نميزنم. من ۹ جامجهاني در تلويزيون حضور داشتم. اين يك عمر است. نميخواهم در مورد تلويزيون حرف بزنم، چون الان كه نيستم ممكن است جور ديگري تفسيرش كنند. من ولي هميشه تلاش كردم تا وقتي هستم به شعور مخاطب احترام بگذارم. فقط ميخواهم در مورد يك نفر ديدگاه خودم را كامل بيان كنم و آن هم آقاي فردوسيپور است. اينكه ما چنين چهره فرهيخته، نجيب و انساني را كنار ميگذاريم، نشاندهنده روشهايي براي حذف چهرههاي فرهيخته ورزشي است. آن دوران براي من رويايي بود و فوقالعاده اهميت داشت. عادل خيلي براي مردم احترام قائل بود.
تلاشش تماما در اين زمينه بود كه به مردم احترام بگذارد. براي احترام گذاشتن به شعور مخاطب تلاشهاي زيادي ميكرد و رنجهاي زيادي ميبرد. او بايد با خيلي از نهادها و افراد وارد گفتوگو و چالش بشود تا بتواند اين احترام را حفظ كند. در اين شبها هميشه فكر ميكردم چرا عادل نيست؟ بهطور كلي حيف و دريغ از يك چهره درخشان و سالم كه به گوشه خانه رانده شده است. اين هم از حسرتهاي ماست. ما در دوران جواني يك آقاي بهمنش داشتيم و چند نفر ديگر. آقاي بهمنش اما چيز ديگري بود. وقتي در راديو حرف ميزد شما احساس ميكردي در امجديه حضور داري. ايشان يگانه بودند. خيلي گذشت و خيليها آمدند و رفتند تا رسيد به عادل فردوسيپور. كسي كه در اجرا و برنامهسازي و گزارش بدعتهايي به وجود آورد كه جامعه جذبش شد. اما ميبينيم چه غرامتهايي بابت اين مسائل ميپردازد. چقدر آدم بايد حسرت بخورد كه چنين آدمي را زير گوشش دارد، كسي كه دلبسته اين آب و خاك است، اما از او استفاده نميكنند.
تماشاگراني كه در ومبلي يا در خيابانهاي اطراف جمع شده بودند براي ما يك حسرت بهجا گذاشت؛ اينكه چرا ما نميتوانيم از اين عمر كوتاه استفاده كنيم؟ دقايقي را با لذت پشتسر بگذاريم و به سمت چيزهايي برويم كه دوست داريم.