گروه سیاسی: روزنامه شرق نوشت: معمولا دولتها پس از قرائت سوگندنامه در مجلس در حضور حاضران مرکب از میهمانان داخلی و خارجی در سخنانی برنامههای دولت خود در حوزه داخلی و خارجی را اعلان و گفتمان اصلی دولت خود را معرفی میکنند. آقای رئیسی نیز از این قاعده مستثنا نبود و دولت خود را دولت مردمی و وفاق معرفی کرد.
در جامعهشناسی سیاسی وفاق پیوند نزدیکی با همبستگی اجتماعی دارد که در صورت وجود آن در یک جامعه مهمترین نتیجه آن بهوجودآمدن نظم، همبستگی و کارآمدی دولت در انجام وظایف خود در حوزه داخلی و خارجی است. در سادهترین تعریف وفاق بهمعنای شکلگیری نوعی همدلی میان اعضای جامعه بهویژه میان نخبگان سیاسی حاکم و مردم و پیروی مردم از تصمیمات دولت است. تأمل در مفهوم وفاق بیانگر این مهم است که تحقق چنین فرایندی در یک جامعه مستلزم حاکمشدن روح همبستگی میان اعضای یک جامعه است. بدون تردید تحقق وفاق در یک جامعه آن هم وفاق عام یا تعمیمیافته بسیار صعب و دشوار است چراکه از نگاه دورکیم این مهم تنها در مراسم و مناسک ملی و مذهبی تحقق پیدا میکند؛ ازاینرو در بسیاری از جوامع وفاق موجود یک وفاق کاذب است؛ به بیان دیگر بهظاهر وفاق وجود دارد اما در عمل نیست و تمایلات گریز از مرکز بر وفاداری به دولت مرکزی میچربد.
با توجه به چنین توضیحی بهنظر میرسد با مدنظر قراردادن شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور، آنچه مدنظر آقای رئیسجمهور جدید است شکلگیری وفاق تعمیمیافته در جامعه است اما بهنظر میرسد نامبرده و دولت وی برای نیل به این مهم با چالشهایی مواجه هستند که مهمترین آنها به شرح ذیل است.
یک- وخامت اوضاع اقتصادی جامعه و تشدید آن بر اثر همهگیرشدن ویروس کووید۱۹ و عدم موفقیت دولت در مقابله با این اپیدمی از طریق واکسیناسیون همگانی و عام همراه با برخی بحرانهای منطقهای مانند بحران خوزستان ناشی از کمآبی.
دو- مشارکت پایین در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم و قرارگرفتن آرای باطله در مرتبه دوم که خود بیانگر نارضایتی بخشی از جامعه به دلایل مختلف است.
سه- کاهش سرمایه اجتماعی و مهمترین مؤلفه آن یعنی اعتماد اجتماعی به دلایل مختلف ازجمله بزرگنمایی موضوع فساد و رقابت سیاسی میان نخبگان حاکم براساس بازی با حاصلجمع صفر.
چهار- حاکمبودن جو سیاستزدگی بر فضای عمومی جامعه و دورشدن سیستم تصمیمگیری جامعه از عقلانیت سیاسی.
پنج- بهنتیجهنرسیدن مذاکرات احیای برجام، تداوم تحریمهای ظالمانه علیه ایران و تشدید وخامت اوضاع اقتصادی در جامعه.
شش- متحولشدن فضای جامعه بر اثر فرایند جهانیشدن و تأثیر شبکههای اجتماعی بر اقشار جامعه بهویژه جوانان.
هفت- عدم اجماع نخبگان سیاسی حاکم بر سر تصمیمات کلیدی در سیاست داخلی و خارجی.
هشت- ماهیت نیروهای اجتماعی در ایران و غالببودن گرایشات مختلف و حتی تشدید آن در سالهای اخیر بر اثر فرایند جهانیشدن و سیاست بینالملل.
حال با توجه به حاکمبودن چنین وضعیتی در جامعه سؤال اینجاست که رئیسجمهور جدید چه راهکارهایی میتواند اتخاذ کند تا در نیل به هدف اصلی دولت خود یعنی شکلگیری وفاق ملی موفق باشد. بهنظر میرسد راهکارهای زیر میتواند کمکی برای نیل به این هدف باشد.
یک- اگرچه آقای رئیسی نماینده ائتلاف اصولگرایان در انتخابات بوده است اما در اولین مرحله نامبرده تأکید بر مستقلبودن خود داشت و اکنون برای نیل به تحقق وفاق در جامعه باید سعی در حفظ بیطرفی خود و معرفی خود بهعنوان دولت فراجناحی کند.
دو- در انتخابات همکاران خود در دولت و مدیران کشور ملاک را شایستهسالاری و نه جناحی قرار دهد.
سه- سعی در آرامکردن فضای سیاسی جامعه و استفاده از دیدگاه و نقطهنظرات نخبگان در اداره کشور و حتی تأسیس مرکزی بهعنوان مرکز مشاوره برای آنان در ساختمان دولت در پاستور داشته باشد.
چهار- شتاببخشیدن به موضوع واکسیناسیون برای مقابله با کرونا.
پنج- کاهش تنش در سطح نخبگان حاکمیتی با توجه به همسویی میان قوای سهگانه از نظر فکری و ایدئولوژیکی.
شش- بسیج امکانات داخلی و خارجی برای مقابله با اوضاع وخیم اقتصادی و سعی در بهبود وضع اقتصادی مردم.
هفت- تداوم سیاست فسادستیزی در جامعه اینبار در قوه مجریه.
هشت- ادامه تلاش برای برداشتهشدن تحریمها در عین حفظ منافع ملی.
نه- بهبود روابط با همسایگان بهعنوان پیشدرآمدی برای تنشزدایی بینالمللی.
ده- ممانعت از دخالت نهادهای غیردولتی در تصمیمگیریهای سیاسی.
رئیسجمهور جدید خود به این امور بهخوبی واقف است. با توجه به چنین درکی است که او هنگام ثبتنام خود را نامزد مستقل دانسته و پس از پیروزی در انتخابات نیز از نخبگان مخالف پایگاه فکری خود دعوت به همکاری کرده و هنگام مراسم تحلیف نیز اعلام میکند که در دولت او به روی همگان باز است. البته باید کابینه تشکیل شود و دید تا چه حد نیروهایی که در بهقدرترسیدن آقای رئیسی نقش داشتهاند و سایر نهادهای تصمیمگیر به او اجازه تعقیب این رویکردها را برای تحقق نیل به وفاق در جامعه میدهند.