گروه جامعه: سایت دیدهبان ایران نوشت: رسانه ها هفته گذشته خبر دادند که فرحناز خلیلی اوایل شهریورماه گذشته به دلیل خودکشی به بیمارستان روستای بولخیر بوشهر منتقل شد و در سن ۲۵ سالگی از دنیا رفت. پسرعموی فرحناز خلیلی در مورد این حادثه به رکنا گفته بود: «فرحناز عکاس بود و به خاطر شغلش گاهی در مجالس اهالی روستا شرکت میکرد. دو ماه قبل از خودکشی فرحناز او در عالی شهر برای عکاسی به باغی رفته بود، اما در پایان مراسم با مشتری بر سر مسائل مالی اختلاف پیدا کرده بود. آن فرد فرحناز را مورد خشونت کلامی و رفتاری قرار داده بود. او فرحناز سواستفادههای زیادی کرد و بالاخره فرحناز از او به اتهام تجاوز شکایت کرد، اما به دلیل شرایط محیط زندگی موضوع شکایتش را کسی جز من و همسرم نمیدانست.» وی در ادامه گفت: «فرحناز موضوع شکایت خود را پیگیری قانونی میکرد و پرونده او با موضوع شکایت تجاوز در جریان است، اما قاضی با او برخورد خیلی بدی کرد و فرحناز سرانجام به دلیل فشار روحی ناشی از این اتفاق دست به خودکشی زد. پسرعموی فرحناز می گوید: «هر چند هنوز نتیجه آزمایش پزشکی قانونی به دستمان نرسیده، اما گفته میشود که فرحناز با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرده بود.» اما دادگستری استان بوشهر روز گذشته با انتشار مطلبی در همین رابطه نوشت: در پی طرح شکایتی مبنی بر آدمربایی و تجاوز به خانمی در بوشهر، پروندهای تشکیل و به یکی از قضات قاطع و حساس استان در رسیدگی به این قبیل پروندهها، ارجاع میشود. با مراجعه شاکی نزد قاضی، وی اعلام میکند که حدود بیست روز پیش از سوی فردی مورد تجاوز قرار گرفته است و قاضی پس از استماع اظهارات این خانم، سریعاً دستورات لازم را در جهت تکمیل تحقیقات و ارائه ادله جرم صادر کرده و از شاکی میخواهد که در صورت وجود مدارک و بهمنظور تسریع در روند تحقیقات، فورا آن را به مرجع قضایی ارائه دهد. اما شاکی یعنی خانم فرحناز خلیلی علیرغم اینکه مدعی وجود یک فایل صوتی برای اثبات جرم شده بود ولی دیگر بهمنظور پیگیری شکایت به دستگاه قضایی مراجعه نمیکند. برای پیگیری جزییات این حادثه دلخراش با خواهر فرحناز خلیلی به گفت وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
*خانم خلیلی شاهدان ماجرای تجاوز به خواهر شما گفته می شود که خریده اند؟ توسط چه کسانی این افراد را خریده و از شهادت دادن منصرف کرده اند؟
خانواده ... که ایثارگر هم هستند و از نفوذ بالایی در منطقه برخوردارند شاهدان ماجرا را خریده اند.
*الان متجاوز کجاست؟
فعلاً که تا روز دادگاه آزاد است. اما مثل اینکه دیروز یکی از این افراد که مشغول قاچاق مشروبات الکلی بود را دستگیر کردهاند. این خانواده، خانواده گردن کلفتی هستند.
*برخی گفتهاند که خواهر شما بهدلیل کرونا فوت کرده است درباره روزی که خبر فوت خانم خلیلی را به شما اعلام کردند توضیح می دهید؟
ما اصلاً از چیزی خبری نداشتیم. خواهرم به ما زنگ زد گفت که قرص خوردم. ما فقط این سوال را از خودمان میپرسیدیم که الان خواهرم چه بلایی سرش آمده اصلاً چرا چنین حرفی زده چون ما در خانوادهای بزرگ نشده بودیم که سختی زیادی متحمل شده باشیم. وقتی به بیمارستان رفتیم سعی کردیم که کسی از این موضوع مطلع نشود. آخر شب پرسنل بیمارستان به ما گفتند که کرونا داشته است. قرصهایی که خورده بود جذب بدنش شده بود و باعث آب آوردن ریهاش شده و تشخیص اشتباه داده بودند. حتی خواهرم را ابتدا به بخش کرونایی ها برده بودند. بعدش به ما گفتند که حالش رو به بهبودی است. ما به خانه رفتیم که مدارک لازم را جهت ترخیص او انجام دهیم. بعد به ما گفتند که کسی که در خواب مصنوعی بوده یکدفعه به هوش میآید، لوله اکسیژنی که 50 سانت داخل ریهاش بوده است را در آورده و تمام!
*یعنی خواهر شما خودش لوله اکسیژن را از ریه اش در آورده است؟
اینطوری میگویند. ما که مدرک مستندی در دستمان الان نداریم.
*یعنی آن زمانی که شما میخواستید ترخیصش کنید ایشان به هوش بودند؟
نه! در خواب مصنوعی بود. اما دکتر گفت تا 48 ساعت یا داروها اثر میکند و به زندگی برمیگردد و یا بهطور کلی از دنیا میرود.
*خواهر شما کرونا هم داشتند؟
نه اصلاً ما خودمان قرصها را جلویش دیدیم. ما وقتی به بیمارستان رفتیم بدن کبودش را دیدیم.
*فرد متجاوز از اقوام شما هستند؟
از آشناها هستند. اما مثل اینکه طایفه آنها از قبل با طایفه ما مشکل داشته است. خواهر من قربانی اختلافات طایفهای شد. کلاً این خانواده خانواده هوسبازی هستند. بارها این دختر را تهدید کردند اما بخاطر آبرو چیزی به ما نگفته بود. متوجه شدیم که حتی از این آقا شکایت کرده است اما قاضی به خواهرم گفته بود حتما خودت «خراب» بودی که به چنین جایی رفتی! خواهرم کارش عکاس بود، عکاسی می کرد پس کجا باید برود؟ خواهرم حتی از دست قانون هم نتوانست حقش را بگیرد.
*الان شما مدارکی مبنی بر اثبات تجاوز آن آقا به خواهر شما را دارید؟
ما شکایت کردیم. یک صدای ضبط شده از خودش هم داریم. مثل اینکه چند نفری را هم در جریان این قضیه قرار داده بود.
*ایشان کی فوت کردند؟
سوم شهریور فوت کرد اما به دلیل اینکه جنازه تحویل پزشکی قانون شد، ششم شهریور او را دفن کردیم.
*یعنی الان 40 روز است که خواهر شم فوت کرده؟
بله. ما در جریان شکایت و دادگاه رفتن خواهرم بودیم اما به ما گفته بود از کسی پول طلب دارم و دلیل شکایتم همین است. خواهر من نه اولین قربانی و نه آخرینش خواهد بود. خیلیها بهدلیل آبرویشان سکوت کردند.
*یعنی امکان اینکه خانواده متجاوز به دختران دیگری از طایفه شما تجاوز کرده باشند، وجود دارد؟
بله قطعاً ما اولین بار بود که با این خانواده رفت و آمد داشتیم چون اصولاً ما کاری به کار کسی نداریم. اما آنطور که میگویند بار اولشان نبوده است. حتی این اقرار از جانب نزدیکان خود این خانواده است.
*به نظر شما با منتشر شدن این موضوع پلیس میتواند این قضیه را پیگیری کند؟
در بیمارستان یک برگه به ما دادند که خواهرم در آن نوشته بود من نتوانستم حقم را بگیرم بعد از من تو برو حقم را بگیر. ما ابتدا گفتیم بهخاطر پول ارزش ندارد که این همه دادگاه برویم اما وقتی بیمارستان به ما گفت که بدنش کبود است و اثر سوختگی در بدنش دیده میشود، ما قضیه را پیگیری کردیم. خواهرم را تهدید و کتک زده بودند. دو ماه با این وضعیت کنار آمد. هر شب 10 عدد قرص آرامبخش میخورد. اصلاً نمی توانستیم با او حرف بزنیم فقط گریه میکرد. وقتی دلیلش را از او میپرسیدیم، میگفت استرس کارم را دارم.