گروه اقتصادی: از صبح تا شب تمام توان خود را میگذارند تا با صدایی بلند و رسا حواس عابران را به خود جلب کنند. دادزنهایی که برای صاحبان برخی مشاغل بیرون از فروشگاه و مغازهها با پلاکاردهایی در دست مشتری جذب میکنند. برخی از آنها با توجه به سنشان زیر دو میلیون تومان حقوق میگیرند.
چند میگیری داد بزنی؟
حوالی ساعت ۷ صبح از کرج راهی تهران میشود تا خود را به میدان انقلاب برساند. ۵۵ سال دارد و حدود ۱۰ سالی میشود که شغلش دادزنی است. مثل همکاران جوانش نمیتواند با صدای بلند داد بزند. میگوید: «حقوقش فقط یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است، ۱۰ کیلو برنج بخرم ۶۰۰ هزار تومانش خرج میشود.»
همچنان که حواسش به رهگذران است تا از میانشان خریداری جذب کند، میگوید: «جای شکرش باقی است که اجاره خانه نمیدهم وگرنه نمیدانستم در این شرایط اقتصادی چطور باید زندگی میکردم.» آنطور که او میگوید کار بهتری پیدا نکرده: «سراغ مشاغل دیگر رفتهام اما یا گفتهاند سنت زیاد است یا باید مبلغ کمتری نسبت به بقیه حقوق بگیری. کرج مثلا کاری بوده که پیشنهاد ۵۰۰ هزار تومان حقوق دادند!»
اما شانس با همه دادزنها یار نیست. برخی باید اجارهخانه هم بدهند و این شرایط را برایشان سختتر میکند. یکی دیگر از دادزنهایی که برای مرکز چاپ مقاله در میدان انقلاب کار میکند، حدود سه میلیون و ۴۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد.از پردیس میآید، ماهانه ۶۰۰ هزار تومان اجاره خانه میدهد. یک دختر و پسر پیش دبستانی و دبیرستانی دارد. میگوید: «نه خودم و نه فرزندانم آیندهای نداریم. با این شغل هیچ پیشرفتی نمیکنم. کار بهتری هم پیدا نکردم، کارهای کارگری مثل همین فرقی در وضعیتم ندارد.»میگوید: «دو سال است که اینجا کار میکنم، تازه قول داده که از ماه بعد بیمه کنند. معلوم نیست زیر قولش بزند یا نه. جای قبلی که کار میکردم بیمه داشت اما صاحب کار گفت دیگر توان پرداخت بیمه را ندارم.»
۱۰ ساعت کار روزانه در سرما و گرما
سرما و گرما باید در پیادهرو و ورودی مغازهها و پاساژها بایستند و فریاد بزنند. آنطور که برخی از دادزنها میگویند، کافی است چند دقیقه استراحت کنند و در همان لحظه صاحب کار ببیند، اذیتها شروع میشود!ساعت کاری دادزنها از ۹ صبح شروع میشود و تا حدود ۷ عصر ادامه دارد، یعنی حدود ۱۰ ساعت کار. سابقه دادزنی و سن میتواند در میزان حقوق آنها تاثیر داشته باشد.
تنها تهران نیست که برخی با داد زدن کسب درآمد میکنند. در شهرهای دیگر هم دادزنی یک منبع درآمد است. در خیابانهای شیراز از عطرفروشی و پوشاکی گرفته تا کسانی که برای گرفتن عکس در کنار آرامگاه حافظ، سعدی و … مشتری جذب میکنند. از مشهد گرفته تا اصفهان و کرمانشاه دادزنها با فریادهایشان گذران زندگی میکنند.
مشتری بیشتر برای دادزنها پاداش ندارد
تعداد خریدار بیشتر برایشان امتیازی ندارد اما اگر هیچ خریداری جذب نکنند، برایشان شاید دردسرساز شود. حتی ممکن است کارشان را از دست بدهند. یکی از دادزنهایی که برای یک فروشگاه کتاب کار میکند، میگوید: «برخی روزها تا سه برابر روزهای عادی خریدار جذب کردهام اما به حقوقم اضافه نشد.»آن یکی میگوید: «برخی روزها اگر خریدار به فروشگاه نبرم صاحب کار میگوید اگر نمیتوانی کار را تحویل بده اما با جذب خریدار بیشتر هیچ پاداشی پرداخت نمیکند. بیمه هم نمیکند، از سر ناچاری اینجا کار میکنم.»
منبع درآمد ثابتی نیست. ممکن است برخی ماهها که بازار کساد باشد آنها هم کارشان را از دست بدهند. سهیل که برای یک مرکز خرید و فروش کتاب دست دوم کار میکند، میگوید: «سه ماه تابستان خریدار نیست، شاید صاحب کار بگوید فعلا برو و چند ماه دیگر بیا.»
جوان بودن برای دادزنها یک امتیاز است
جوان بودن برای دادزنی یک امتیاز حساب میشود. سهیل ۲۳ سال دارد و ۹ سال است که به دادزنی مشغول است. خودش میگوید حقوقش نسبت به همکارانش بیشتر است چون جوان است و انرژی بیشتری برای دادزدن و جذب خریدار دارد. او میگوید حقوقش حدود پنج میلیون تومان است.اغلب دادزنها میگویند بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق میگیرند این در حالی است که بر اساس اعلام مرکز آمار تورم سالانه در مهرماه ۱۴۰۰ به ۴۵٫۴ رسید. این تورم در کنار هزینه بالای اجارهخانه زندگی را برایشان سخت کرده است.
در میان دادزنها مهاجران افغانستانی هم دیده میشود. یکی از آنها میگوید: «بعد از حمله طالبان به ایران آمدم. حدود ۳۷ روز در یک مغازه ویتامینه کار میکردم اما حقوقم را نداد، هنوز هم پولم را پرداخت نکرده و امروز و فردا میکند. حالا به دادزنی مشغول شدم. اینجا حدود سه میلیون تومان حقوق میگیرم.»او میگوید مدرک مهندسی کشاورزی دارد و قبل از آمدن به ایران در یک دفتر ارتباطات در افغانستان کار میکرد. «بعد از حمله طالبان آواره شدم و به ایران آمدم.»
چرا به جای دادزن از سیستم صوتی استفاده نمیشود؟
شاید در نگاه اول دادزنی کار سادهای به نظر بیاید اما وقتی پای درددل آنها بنشینید سختیهای کار تازه خود را نشان میدهد. قبلا تعداد دادزنها بیشتر بود حالا اما با فعالیت شبکههای اجتماعی و تبلیغاتی که در این شبکهها میشود تعداد آنها کمتر شده است.
اما چرا به جای دادزنها، از ضبط صدا و پخش آن از طریق سیستم صوتی استفاده نمیشود؟ یکی از دادزنها میگوید: «صداهای ضبطی نمیتواند مردم را برای خرید قانع یا به فروشگاه هدایت کنند. مشتری کمتری جذب میشود وگرنه حتما این کار را میکردند و این مقدار ناچیز حقوق را هم نمیدادند.»
برخی از دادزنها میگویند صاحب کارها درآمد زیادی دارند اما برخی از صاحب کارها میگویند بازار آنقدر خوب نیست که حقوق بیشتری پرداخت کنیم. به گزارش تجارتنیوز جذب خریدار با دادزنی در زمانهای مختلف تفاوت دارد. مثلا برای فروش کتاب، چاپ مقاله و … شروع سال تحصیلی بازار بهتری دارد. برای فروش پوشاک یا لوازم آرایشی وقتی شیفت کاری شاغلان دیگر تمام شده باشد، یعنی عصرها.
آنطور که برخی از دادزنها میگویند حقوقشان خیلی زیاد باشد به چهار یا پنج میلیون تومان برسد. این در حالی است که ماه گذشته یوسف داوودی، نماینده مجلس گفت با اعلام رسمی بانک مرکزی خط فقر در ایران ۱۱ میلیون تومان است.
احتمال واریس و کمردرد برای دادزنها
در کنار حقوق کم و بیمه نداشتن، با نگرانی از بیماریهایی میگویند که ممکن است به آن دچار شود. یکی از دادزنها میگوید: «یکی از همکاران سرطان حنجره گرفت. بیش از هفت ماه است که از او خبر نداریم. صاحب کارش هم گفته بود به من ربطی ندارد.»یکی دیگر از آنها میگوید: «بیشتر وقتمان را ایستاده کار میکنیم. کمر درد و واریس از بیماریهایی است که ممکن است به آن دچار شویم.»برخی از آنها تا ۱۰ سال هم در دادزنی سابق کار دارند. یعنی ده سال هر روز ساعتها ایستاده و با فریاد زدن کسب درآمد کردهاند. اگر بیماری به آنها غلبه کنند دیگر باید دور همین دادزنی را هم خط بکشند.