گروه جامعه: ایران از گذشتههای دور به دلیل تنوع آبوهوایی و داشتن سواحل طولانی با دریاهای خلیج فارس، عمان و دریای خزر و همچنین شمار بسیار زیاد دریاچهها و تالابها و رودخانهها یکی از اصلیترین مناطق پذیرای پرندگان مهاجر بوده است. با این حال در سالهای اخیر به دلیل سوء مدیریت و عملکرد نامناسب سازمان حفاظت محیط زیست، پدیده خشکسالی و بحران آب و کاهش آب این زیستگاهها حضور پرندگان مهاجر در کشورمان با مشکلاتی همراه بوده است، اما بههر روی این مهاجرت همچنان ادامه دارد و شاهد مهاجرت پرندگانی به کشور هستیم که چند روزی را مهمان سرزمین نهچندان مهماننواز ما هستند پرندگانی که طبیعت حکم میکنم برای بهدست آوردن غذا از سیبری مهاجرت کنند و در راه سری هم به کشور ما بزنند. کشوری که چنان از آنها استقبال میکند که شمارشان پس از عبور از ایران به شکل مشهودی کم میشود.
البته در تابستان نیز پرندگانی از آفریقا به سمت ایران میآیند که بخش زیادی از آنها در سواحل و جزایر خلیج فارس اقدام به زادآوری میکنند. در این میان سازمان حفاظت محیط زیست هم که تنها نظارهگر است گویی هیچ وظیفهای در قبال حفاظت از این پرندگان و مصائب آنان پس از ورود به کشور ندارد. به نظر میرسد با عملکردی که سازمان عریض و طویل محیط زیست در این سالها از خود ارائه کرده تعطیلشدنش بسیار بهصرفهتر از بودش است زیرا مدیرانی به آن وارد میشوند که سودای پستهای بالاتر از آن را در سر میپرورانند گویی که فعالیت در سطوح ارشد این سازمان از نگاه آنها تنها گامی مهم برای رسیدن به آمال سیاسیشان است . موضوع پرندگان مهاجر امسال هم مانند تمامی سالهای گذشته خبرساز شده است، اما امسال قتل عام قوهای مهاجر است که دود از سر همگان بلند کرده تا جاییکه حتی سازمان حفاظت محیطزیست با آن انفعالی که همیشه از آن دیدهایم ناچار به واکنش شد اگرچه باز هم در عمل کار خاصی انجام نداد.
شکار بیرویه پرندگان مهاجر موضوعیست که هرسال درست همین هنگام و با آغاز مهاجرت در کشور میشنویم بحرانی که گویی هرگز تمام نخواهد شد چراکه این مسئله اصلا جزو دغدغههای مسئولان نیست بنابراین هیچگاه به شکل جدی برای اجرای قانون و اصلاح رفتار برخی شکارچیان گامی برنداشتهاند.
طبیعت قوها را خدشهدار کردهایم
دکتر اسماعیل کهرم، پرندهشناس و فعال محیطزیست در این مورد میگوید: در گذشته پرندگان مهاجر وارد کشور میشدند و به تالابهای انزلی و میانکاله و سرخرود میرفتند، چند روزی بودند و سپس آنجا را به مقصد ۲۵۲ تالاب دیگر کشور ترک میکردند. برای نمونه ما در انزلی نزدیک به ۲۵۰ بال پرنده مهاجر داشتیم.
او ادامه میدهد: شوربختانه بهتازگی با پدیده پرندهنگری روبهرو هستیم افرادی که هیچگونه سواد و آگاهی نسبت به پرندگان ندارند، اما خود را در این زمینه متخصص نشان میدهند. کار بسیار دهشتناکی که افراد مذکور در این زمینه انجام دادهاند این است که پرندگان را در سرخرود جمع کردهاند بهگونهای که ما امروز نزدیک به دو هزار بال قو در این تالاب داریم که جای گرم و نرم و غذا برایشان فراهم کرده و در واقع در طبیعتشان خدشه وارد کردهاند و عادت رفتاری آنها را برهم زدهاند چنانکه دیگر علاقهای به مهاجرت ندارند. در واقع این اقدامات باعث زمینگیر شدن قوها شده است زیرا یکی از دلایل مهاجرت بهدستآوردن غذاست.
این فعال محیط میزیست میافزاید: در این میان چند نکته شایان توجه است؛ نخست اینکه غذایی که این افراد برای قوها فراهم کردهاند که با سروصدای زیاد هم این کار را انجام دادند گندم بود و همانگونهکه میدانید غذای قو ریشه گیاهان غدهایست که در آب میروید بنابراین گندم غذای مناسبی برای آنها نیست از سوی دیگر وجود این شمار قو در یک جا سبب جلب شغال، روباه، گرگ و انسانهای گرگرفتار شکارکش میشود.
کهرم ادامه میدهد: امروز شمالیهای اطراف فریدونکنار به جز قو چیزی کنار برنج خود نمیگذارند و تمامی غذاهای خود مانند انواع خورشها و مرغ ترش و ... را با قو درست میکنند؛ در واقع این جانوران بیچاره را میکشند و آنها را تبدیل به خوراک خود میکنند و البته در این میان قاچاقچیانی هم وجود دارند که مشتری این قوها را دارند تا جاییکه من شنیدهام برخی در منزل و باغ خود قوی سیاه دارند که بومی کشور استرالیاست. در گذشته گرفتن این جانوران دشوار بود و ما باید با روشهای خاصی آنها را میگرفتیم، اما امروز باتوجه به اینکه شمارشان بسیار زیاد است و همه یکجا جمع شدهاند و پرندگان در شب بینایی ندارند به آسانی شکار میشوند.
فقر عامل کشتار قوهاست؟
اسماعیل کهرم خاطرنشان میکند: نخست باید بدانیم میان شکارچی و شکارکش تفاوت وجود دارد؛ شکارچی کسی است که از مقررات پیروی میکند، در فصل مجاز به مناطق آزاد میرود و با وسیله مجاز به تعدادی که اجازه داده شده یعنی۶ بال پرنده، شکار میکند، اما این افرادی که امروز کمر به گرفتن و کشتن قوها گرفتهاند به هیچ صراطی مستقیم نیستند بنابراین به آنها شکارکش میگوییم. اینها افراد فقیری نیستند که از روی فقر دست به این کار بزنند بلکه شماری سودجو هستند که مشتریهای خاص و ثروتمند خود را دارند.
مشکلات محیطبانان کشور
این استاد دانشگاه در مورد مشکلات و کمبود محیطبانان عنوان میکند: امروز با کمبود بسیار زیاد محیطبان روبهرو هستیم و شمار آنها نزدیک به ۳۱۰۰ تن است درصورتیکه کشور به سه برابر این شمار محیطبان نیاز دارد. شاید باور نکنید محیطبانان ما همینک و در این هوای سرد حتی یک بادگیر یا پوتین و تنپوش گرم هم ندارند تا خود را در برابر باد و باران حفظ کنند؛ چرا؟ چون نیاز به بودجه و پول است که سازمان ندارد.
سازمانی از کارافتاده به نام محیطزیست
محیطزیست هرگز در کشور ما و در دول گوناگون متولی کارآمد و دغدغهمند نداشته است تا دلسوزانه برای محیط زیست کشور کار کند و این سازمان را سکویی برای پرش خود نبیند.این فعال محیط زیست در مورد عملکرد این سازمان و بیتفاوتیاش نسبت به این موضوعات میگوید: این سازمان وظایف اصلی خود را انجام نمیدهد و توان این کار را ندارد پس چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم در این مورد وارد شود و کاری انجام دهد. از دیدگاه قانونی این سازمان اختیارات لازم برای برخورد با اینگونه موارد را دارد، اما کسی باید باشد تا این قوانین را رعایت کند. تا هنگامی که افرادی برای اجرای قوانین و نظارت بر این موضوع وجود نداشته باشند مسلم است که وضع به همین شکل خواهد بود. امروز محیط زیست هیچگونه قدرتی ندارد و ازسوی دیگر سازمان حفاظت محیط زیست با کمبود بسیار زیاد محیطبان و شکاربان روبهرو بوده و اصلا توانایی برخورد با متخلفین را ندارد. ما باید برای این سازمان و کارهایی که باید انجام دهد بودجه درنظر بگیریم که نمیگیریم. تا هنگامیکه پول کشور صرف مسائل حاشیهای میشود وضعیت به همین شکل است. سازمان حفاظت محیطزیست باید بتواند حقوق و بیمه محیطبانان را تامین کند.