اقباله هیئتی
سرانجام زمان مواجه شدن با ابرچالشهای اقتصادی که در طول سالیان گذشته، کارشناسان اقتصادی و سیاسی همواره در مورد وقوع آن هشدار میدادند، فرار رسیده است.
فشار فرساینده تحریمهای طولانی مدت سالهای اخیر و هزینههای سنگین دور زدن تحریمها برای اقتصاد، کسری شدید بودجه که دیگر به شکاف تبدیل شده است، تشدید فساد در کارتلهای اقتصادی، بیانضباطی مالی شدید دولت، تورم مزمن، کسری شدید صندوقهای بازنشستگی، بیتوجهی به شایستهسالاری در انتخاب مدیران و کارمندان دوایر دولتی و پیمانکاران خصوصی، رقابت بیپایان سیاسون در داخل کشور هزاران مشکل بزرگ و کوچک دیگر، اقتصاد ایران را به جایی رسانده است که عبور از آن بدون مواجهه با بحرانهای اجتماعی معیشت محور، بسیار سخت و دور از واقعیت به نظر میرسد. در این امید به پایان مثبت مذاكرات وین و احیای برجام و رفع احتمالی تحریمهای آمریکا برای برونرفت از مشکلات، بیش از آنكه با واقعیت سازگار باشد، نشان از چنگ زدن به آخرین ریسمانهای امید است. هرچند بازگشت آمریکا به برجام و کاهش و حتی حذف کامل تحریمها و پذیرش کنوانسیونهای بینالمللی شرط لازم برای عبور از بحرانها است، ولی حتی برای جلوگیری از تشدید وخامت اوضاع کافی نیست. بازسازی ساختار اقتصاد کشور گریزناپذیر است و هرچه این مهم کمتر مورد توجه قرار گیرد، تبعات آن بزرگتر و طولانیتر خواهد بود. آمارها نشان میدهند که روند تشکیل سرمایه در دهه ۱۳۹۰ نزولی شده و متوسط سالانه سرمایهگذاری در سالهای دهه ۱۳۹۰، سالانه ۶.۸درصد هم افت داشته است. به عبارت ساده، در سالهای این دهه، هر سال کمتر از سالِ گذشته در اقتصاد ایران سرمایهگذاری شده است.
آمارهای فرار سرمایه از اقتصاد ایران را هم میدانیم؛ خروج نزدیک به ۱۷۰ میلیارد دلار سرمایه از اقتصاد کشور در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹، یعنی دقیقا در فاصله دولتهای احمدینژاد و روحانی.فرار سرمایه و همزمان، رشد منفی سرمایهگذاری در اقتصاد ایران، پیام مهمی دارد و آن اینكه نزدیک به ۱۶ سال است که همه میخواهند هر طور شده پولشان را نقد کنند و از اقتصاد ایران بیرون ببرند. این یک زنگ خطر بیاندازه نگرانکننده است و خبر از تهی شدن سرمایهها در داخل كشور به دلیل افزایش هزینههای اقتصادی،اجتماعی و سیاسی دارد.