گروه سیاسی: رئیس جمهور دولت های نهم و دهم به اظهار نظرها درباره حصر فیزیکیاش و برخورد قهری با وی واکنش نشان داد.به گزارش دولت بهار، متن کامل گفتگوی دکتر احمدی نژاد بدین شرح است:
به نام خدایی که هستی از اوست و ما هر چه داریم از لطف اوست. خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند و همراهان صمیمی عرض سلام، ادب و ارادت دارم. با دکتر محمود احمدی نژاد راجع به مسائل بین المللی و ارتباط آن با مسائل داخلی گفتگو خواهیم کرد و از شما دعوت می کنم که تا انتها ما را در این گفتگو همراهی کنید.آقای دکتر مجددا سلام عرض می کنم. برای شما آرزوی موفقیت دارم و تشکر می کنم از این فرصتی که در اختیار ما قراردادید. اگر صحبت ابتدایی دارید بفرمایید تا وارد گفتگو شویم.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لوليك الفرج والعافيه والنصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يديه
بنده هم سلامی دارم خدمت شما و همه کسانیکه این برنامه را می بینند یا می شنوند و یا خواهند خواند. امیدوارم گفتگوی ما مفید باشد.
در آذرماه سال جاری، یک کنفرانس دموکراسی در ایالات متحده آمریکا برگزار شد که در آن، تعدادی از کشورهای دستچین شده حضور داشتند و بحث های مربوط به دموکراسی را در آنجا مطرح کردند، از جمله اینکه به کشورها اجازه بدهند مردم در حاکمیت ها نقش داشته باشند و محور آن هم انتخاب و انتخابات بود. به نظر می رسد که هم انتخاب این کشورها از یک طرف و هم نوع نگاه آمریکا به مقوله دموکراسی از طرف دیگر، جای بحث دارد. می خواستم راجع به این موضوع نظر شما را بدانم.
بله این رویداد مهمی بود که اتفاق افتاد. چند نکته در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد. اول خود بحث دموکراسی است. بالاخره دموکراسی یک دستاورد تاریخی بشر است و تا اینجا که آمده ایم، فعلا بهترین روش برای تصمیم گیری در سطح جوامع است. الان که اینجا هستیم، روشی بهتر از آن نداریم ولی در آینده، انسان ها رشد می کنند و ممکن است روش های بهتری ایجاد شود.
نکته دوم این است که چرا چنین کنفرانسی برگزار شد؟ تمام شواهد و قرائن نشان می دهد که یک نگرانی جدی در سران نظام سلطه پیدا شده است. کسانیکه حدود 100 سال است دارند با تابلوی دموکراسی دنیا را اداره می کنند و تمام ساحات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را دارند سازماندهی می کنند و جریان ثروت را به سمت خودشان تنظیم و نهادینه کرده اند، یک نگرانی را در قالب شکست دموکراسی، مطرح کرده اند اما به نظر من نگرانی آنها موضوع دیگری است. آنها هم فهمیده اند که در جهان، نسبت به شرایط موجود ، یک موج بیداری انسانی به راه افتاده است. آگاهی خیلی بالا رفته است، مردم نسبت به اتفاقاتی که زیر نام دموکراسی دارد در دنیا می افتد و نظام سلطه دارد بهره اصلی آن را می برد، هوشیار و بیدار شده اند. این موج جدید، خواهان تغییرات اساسی در نظامات بین المللی است و دارد بسرعت در دنیا گسترش پیدا می کند. آنها نگران این مساله هستند.
آنها در طول 100 سال، نوعا از حکومت های استبدادی حمایت کردند، هر جا منافعشان بوده، حمایت کردند و کار خودشان را انجام داده اند و خیلی از جاها دیده ایم که حکومت های استبدادی، برای فریب افکار و یا برای زمینه سازی دوام خودشان، یک تابلوی دموکراسی هم کشیده اند. یک انتخابات صوری، فرمایشی و تحمیلی برگزار کردند که به آن کاری نداشتند چون منافعشان تامین می شد. آنها نگران دموکراسی، به معنای واقعی نیستند.
الان در دنیا یک موج رو به گسترشی راه افتاده و مردم خواهان تغییرات اساسی هستند. یعنی خواهان این هستند که واقعا اراده شان حاکم باشد نه اینکه اراده مدیریت شده یا دموکراسی کنترل شده حاکم شود، اسمش دموکراسی است ولی کاملا کنترل شده است. یعنی مدیریت و استبداد و اعمال نظر و دیکتاتوری در یک سطح بالاتر و به یک شکل خیلی ظریف تری دارد اعمال می شود. مردم نسبت به این مساله آگاه شده اند. آنها برای اینکه تغییراتی در دنیا بدهند که آن موج را خنثی یا به نفع خودشان مدیریت بکنند، آن کنفرانس را برگزار کردند.
یک بخش مهم کنفرانس نیز نقد فضای مجازی بود و اینکه رسانه های رسمی، دیگر کارکرد و نفوذ گذشته خود را ندارند. آنجا از این بابت اظهارنگرانی می شود.
در واقع می شود گفت که مخاطب دیگر منفعل نیست، بلکه فعال است و اقتدار به مخاطب برگشته است!
بله. الان هر کسی یک گوشی در دستش هست، یک خبرنگار است. نکته آخری که باید در این مسئله مورد نظر قرار داد، محتوای بحث است. ما هم بخاطر اینکه به دموکراسی آسیب های جدی وارد شده و کارایی لازم را ندارد، با آنها هم نظر هستیم اما در علت یابی آن و راه حل، اختلاف نظر داریم. ما فکر می کنیم تا زمانی که برتری جویی، یک قوه قاهره، جوامع طبقاتی، تمرکز ثروت و قدرت و تبعیض باشد، دموکراسی آنطور که باید محقق نخواهد شد.
متاسفانه ما الان شاهدیم که در اکثر کشورهای دنیا، ثروت و قدرت در در ست یک اقلیتی متمرکز است و دست اکثریت مردم خالی است. در خود آمریکا، بالای 95 درصد ثروت در اختیار یک درصد یا کمتر از یک درصد است. بنابراین اقلیت مزبور چگونه اجازه می دهد دموکراسی برقرار شود و آزادی که مقدمه دموکراسی است، در آنجا جاری گردد!؟ ما فکر می کنیم تا اینها را حل نکنیم، تا لشکرکشی را حل نکنیم، تا زرادخانه های عظیم تسلیحاتی را که یک تمرکز قدرت کُشنده وحشتناک است، از دنیا حذف نکنیم ، چطور می توانیم به حل مسئله دموکراسی بپردازیم!؟ من امیدوارم آن 101 کشوری هم که بصورت مجازی در آن جلسه شرکت کردند، توجه داشته باشند. معلوم بود که از قبل روی آن کار کرده اند. کمیته هایی تشکیل شده بود، بخش های مختلف گزارش دادند و گزارش آن منتشر شده است. تا آن ها را برطرف نکنیم مسئله ای حل نمی شود و آن کشورهایی هم که شرکت کردند باید به این ها توجه داشته باشند. به نظرم می رسد که یک قطب بندی و سازماندهی جدیدی را برای دنیا طراحی کرده اند و اینها مقدمه اجرای آن است.
آیا منظور شما این است که آنچه توسط قدرت های بزرگ با تابلوی دموکراسی عرضه می شود، مفهوم دموکراسی واقعی را ندارد و فقط برای سیطره بر مردم دنیا طراحی شده است. از طرف دیگر شما این را واکنشی به گسترش دامنه ارتباطات در فضای مجازی می دانید که به نوعی دارد تفکر متعالی را در بخش های مختلف جوامع دارد شکل می گیرد که دموکراسی واقعی را مطالبه می کند؟
بله. مردم به دنبال حاکمیت بر سرنوشت خودشان هستند. دموکراسی هم همین را می گوید یعنی حاکمیت مردم بر مردم. منتهی از همان ابتدا، این در یک بستری خلق شد که زیر سلطه سرمایه داری قرار گرفت. یعنی سرمایه داری، مفهوم دموکراسی را به نفع دوام و سلطه خودش مصادره کرد.
یعنی بگونه ای ضد دموکراسی اتفاق افتاد؟
نمی شود گفت ضد دموکراسی، شاید بتوان گفت دموکراسی خیلی رقیق و ابتدایی است چون کاملا کنترل شده است. اگر دموکراسی نتواند مناسبات تبعیض آلود و یکطرفه یک جامعه را تغییر بدهد، چه فرقی می کند که رای بدهیم یا ندهیم؟ صد بار می آییم رای می دهیم ولی آن طبقه ممتازه سرجایش هست، طبقه غیرممتازه هم سرجایش هست. مناسبات اصالت سرمایه، مناسبات سلطه جویی، تحقیر انسان ها و لشکرکشی به عالم است.
هزار پایگاه امنیتی ـ نظامی در دنیا مال آمریکا برقرار است و یک عده در آمریکا نشسته اند و برای سرنوشت ملت ها تصمیم می گیرند! دموکراسی قرار بود اینها را از بین ببرد، یعنی ملت ها را بر سرنوشت خودشان حاکم کند ولی با حفظ آنها، می خواهند بگونه ای طراحی کنند که این پتانسیل متراکم و قائل به تغییرات اساسی در نظم موجود را یک مقدار مستهلک و مدیریت کنند. حالا ممکن است خیلی از آنهایی که در آن کنفرانس شرکت کردند، نیتشان این نباشد ولی من به دولت آمریکا که برگزار کننده بوده و هم آنهایی که شرکت کرده اند می خواهم بگویم تا مسائل اصلی را حل نکنید، ارزش انسانها و حقوق تک تک آنها به رسمیت شناخته نشود، انسانها برابر دیده نشوند، مساله سرمایه داری ضد انسان لاینحل بماند، و حقیقت آزادی به رسمیت شناخته نشود، چگونه می توانید دموکراسی را اجرا کنید یا انتظار داشته باشید که همه توقعات از دموکراسی برآورده شود؟می آیند و می گویند 98 درصد در انتخابات شرکت کردند، 90 درصد هم به منتخب رای دادند! بعد می بینیم اصلا مردم الزام داشته اند کاغذها را به صندوق بیندازند و جز این راهی نداشتند. این رفتار اسمش دموکراسی نیست.
خاطرم هست که چندی قبل نامه ای را خطاب به متفکرین جهان نوشتید. فکر می کنید آنها چه جایگاهی دارند و چکار باید بکنند؟ بالاخره عامه مردم در جهان چشمشان به تفکرات متعالی است که راه را برای دستیابی به آزادی واقعی انسانها و رسیدن به تعالی باز می کند؟
مطالبه تغییر بسرعت دارد عمومی می شود اما توجه داریم که تغییر، اول باید در ذهن ها شکل بگیرد. اگر اشتراک نظری در متفکرین دنیا درباره ریشه های بوجود آمدن وضع موجود رقم بخورد و بعد یک تصویر مشترکی از آینده مطلوب به جامعه منتقل شود، خواهیم دید که مطالبات، فرصت عملیاتی شدن و تحقق پیدا می کند. باید برویم سراغ اینکه کل انسان ها به محورهای مشترک و به تصویری مشترک از آینده برسند تا بشود آن را به حرکتی برای ایجاد آن تبدیل شود. طبیعی است که کسانیکه متفکر، صاحب اندیشه و شناخته شده هستند و دایره تاثیر آنها بیشتر است، اگر آنها حرکت کنند مانند لوکوموتیوی است که حرکت کرده است و جامعه را جلو می برند. بر همین اساس نامه ای به تعدادی از متفکرین جهان نوشته شد و برای متفکرین داخل هم داریم می فرستیم و بعد هم منتشر خواهیم کرد. همه را به یک گفتگوی جهانی دعوت کرده ایم. یک گفتگوی جهانی برای همفکری، هم اندیشی و رسیدن به محورهای مشترک است.
یک تحلیل تاریخی در آن نامه ارائه شده که سیر بشر چگونه آمده؟ گره های اصلی کجاست؟ چه دستاوردهایی داشتیم؟ تصویر آینده به کدام سمت است؟ آن چیزهایی که به نظرم می رسید، سعی کردم در یک قالب ساده و روان و جذابی تهیه کنم، فرستادیم و پاسخ دادند.
ما دو کنفرانس پیش بینی کردیم. یک کنفرانس برای سال آینده است که یک گفتگوی جهانی درباره آینده است با نام " به سوی فردا (Towards tomorrow ) " که اینجا منظور از فردا، آینده است و یک کنفرانس مقدماتی هم در اسفندماه گذاشته ایم که مشخصا راجع به دموکراسی است که نقد وضع موجود و راه حل های اصلاح وضع موجود از منظر دموکراسی است. اینکه چرا دموکراسی به شکست انجامیده و اهداف آن محقق نمی شود؟ این را دوستان طراحی کردند و مقدمات آن دارد انجام می شود که اولی بصورت مجازی برگزار می شود و دومی در سال آینده، متناسب با شرایط برگزار خواهد شد.
اجازه بدهید من اینجا تاکیدی داشته باشم. اینکه گفتیم دنبال طرح جدیدی برای دنیا هستند، تا زمانی که تمرکز قدرت کُشنده هسته ای و شیمیایی و هارپ در نقاطی از دنیا وجود دارد، دموکراسی نمی تواند ماموریت خودش را به انجام برساند یعنی مردم نمی توانند در قالب دموکراسی جاری، مطالباتشان را محقق کنند.
مخصوصا اگر مدعیان دموکراسی، خودشان مجهز به این تجهیزات باشند.
حالا جالب است دولت آمریکا که می خواهد این را پرچمداری کند، بیشترین بمب اتم پیشرفته را ذخیره کرده است. دموکراسی یعنی حاکمیت انسان ها بر انسان ها. وقتی بمب می آید، معادله را بهم می زند. بمب اتم برای چیست؟ بمب اتم برای حاکمیت سلاح و قدرت بر انسان ها و سرکوب و کُشتن انسان هاست. اگر کسی دنبال دموکراسی است که دیگر نباید بمب ذخیره و سلاح صادر کند، نباید سلاح های جدید آزمایش کند.
اخیرا شنیدیم که متاسفانه آمریکایی ها در اقیانوس آرام جنوبی یک آزمایش اتمی کردند ولی اسمش را آتشفشان گذاشتند اما من با دسترسی ها، اطلاعات و تحلیلی که دارم، متوجه شدم این آزمایش یک بمب اتمی بسیار سنگین است یعنی بیش از 500 برابر قدرت بمبی که در هیروشیما منفجر شد و متاسفانه یک نهاد علمی مانند ناسا را هم بردند و اعتبار آن را هزینه کردند که من واقعا متاثر شدم چون در ناسا دانشمندان دلسوزی وجود دارند که دنبال کارهای مثبت هستند، در جهان وجهه علمی دارند و مورد اعتماد دانشمندان جهان هستند. آنها چرا توجیه و سکوت کردند؟ باید می گفتند یک بمب اتمی بسیار قدرتمند آزمایش شده است.
از آمریکا باید پرسیده شود چه نقشه ای برای آینده دارید که همزمان با مطرح کردن ادعاهایتان در باره دموکراسی، یک بمب اتمی با قدرت بیش از 500 برابر بمب هیروشیما منفجر می کنید!؟ کدامشان را باور کنیم؟ ما می گوییم اگر بنا است دموکراسی حاکم شود، نه فقط سلاح اتمی بلکه کل سلاح های دنیا برچیده شوند. سلاح های دستی هم باید برچیده شوند، چون سلاح برای تفرق و تسلط و تضییع حق و کُشتن انسان هاست. ما به دنبال احیاء انسان ها و زندگی هستیم نه مرگ! متاسفانه این را آزمایش کردند و از مردم پوشاندند. البته آن کسانیکه در دنیا باید پیام را می گرفتند، گرفتند. یعنی این طور نیست که هیچکس متوجه نشده باشد. آنهایی که آمریکا فکر می کند رقیبش هستند و ممکن است پیامی به برخی کشورها و دولت ها بدهند، پیام را گرفتند که آمریکا ابایی از اینکه مجددا بمب اتم بکار ببرد، ندارد. دارد چنگ و دندان نشان می دهد که حواستان باشد و به نظرم اینها مقدمه یک نظم و تقسیم بندی جدید در دنیا خواهد بود.
اینکه فرمودید پنهانی بمب اتم آزمایش می کنند یا اینکه کنفرانسی تحت عنوان دموکراسی برگزار می شود ولی اهداف دیگری پشت آن است، به نظر می رسد که دارد به نوعی در حاکمیت ها، چه شرق یا غرب، اتفاقاتی می افتد که مردم از آنها بی اطلاع هستند. می خواهم بدانم این بی اطلاعی مردم از این اتفاقاتی که دارد می افتد، چگونه قابل ارزیابی است؟ آیا اساسا مردم کشورها در خصوص تصمیم گیری هایی که در کشورشان دارد انجام می شود، حق دارند بدانند افکار مدیرانشان چیست و چگونه دارند برنامه ریزی می کنند؟ وارد چه تعاملات بین المللی می شوند؟ چه قراردادهایی می بندند و چه برنامه ریزی هایی می کنند؟ آیا این می تواند در کشور ما و در تمام دنیا صادق باشد. شما با آن نگاهی که به مفهوم حاکمیت انسانی دارید و راجع به آن سال هاست دارید بحث می کنید، حق مردم را در اینجا چگونه می بینید؟ آیا مردم حق دارند یا اینکه واقعا باید یکسری مسائل محرمانه بماند؟ چون به هر حال بازی های دیپلماسی است و در روابط دیپلماتیک باید پنهان بمانند؟
از هر منظری که ما نگاه کنیم، حق تعیین سرنوشت، الفبای حقوق انسانی است. مقدمه و لازمه حق تعیین سرنوشت، آگاهی و اطلاع است. وقتی فردی اطلاع ندارد چه اتفاقی دارد می افتد، چگونه می خواهد اعمال حاکمیت یا مشارکت کند؟ متاسفانه حاکمیت ها به نام مردم برپا شده است اما نوعا یک شخصیتی جدای از مردم برای خودشان قائل شده اند و با انتقال حقوق مردم به خودشان، آنان را از حقوق اصلی شان محروم کردند. در واقع یک نوع تسلط بر مردم پیدا شده است و اینها مانع از این می شوند که مردم مطلع باشند. فکر می کنند اگر مردم مطلع شوند، مانع برخی تصمیمات می شوند و برخی تصمیمات را دیکته می کنند و آنها نمی توانند به راحتی بر جوامع مسلط باشند. در حالیکه اساس جنگ ها و ناامنی ها، ناشی از حکومت هاست. ملت ها با هم دعوایی ندارند. حکومت ها هستند که مرزبندی درست می کنند، مردم را از هم جدا می کنند، هویت و منافع تعریف می کنند، فضاسازی می کنند، مردم را وارد عرصه جنگ و درگیری می کنند که حالا خوشبختانه با رشد عمومی که در دنیا اتفاق افتاده است، ملت ها کمتر وارد این صحنه ها می شوند یا اصلا وارد نمی شوند و دنبال همگرایی و ارتباط هستند که فضای مجازی هم خیلی به این امر کمک کرد و در خدمت همگرایی بین انسان ها قرار گرفت.
پنهانکاری، در واقع برای تسلط بر مردم است نه برای تامین حقوق مردم. هر جا پنهانکاری هست، قطع به یقین می توانیم بگوییم تصمیماتی برخلاف منافع ملت ها دارد گرفته می شود والّا اگر اینگونه نباشد، آشکار بیان می شود.
ممکن است بگویند که این امر بر اساس قوانین دیپلماتیک اتفاق می افتد؟
خود دیپلماسی مگر غیر از این است که برای حاکمیت مردم است؟
رفتار دیپلماتیک یک کشور با کشورهای متخاصم...
متوجه هستم. ولی همین کشور متخاصم، دولتش متخاصم است، ملت که متخاصم نیست. خودشان جنگ را درست می کنند و به بهانه جنگ، برای مردم محدودیت بوجود می آورند، خودشان به بهانه جنگ، کارها را محرمانه و سری می کنند و به این شکل مردم را کنار می گذارند.
یعنی شما اساسا با سری بودن مسائل مشکلی ندارید؟
اگر واقعا مسائل مربوط به انسان هاست، باید در جریان باشند.
اگر مردم مخالف باشند چه؟
نباید اجرا شود.
و اگر به زعم حاکمیت، با یک نگاه الیگارشی و نخبه گرایی بگویند ما به این نتیجه رسیده ایم که به نفع کشور است؟
حاکمیت این اختیار را از کجا آورده است؟
طبیعتا مردم به آنها داده اند.
احسنت. وقتی مردمی که به آنها اختیار دادند، بگویند نمی خواهیم، آنها می توانند بگویند شما نمی فهمید، ما می خواهیم؟ دیکتاتوری و استبداد همین است. استبداد آن است که بگوییم مردم نمی فهمند و من به جای آنها تصمیم می گیرم. حالا معیار بهتر فهمیدن او نیز خودش است! در واقع معیاری وجود ندارد. می گوید من حاکمیت هستم، می گویم باید اینگونه شود، مردم هم باید قبول کنند. دلایلی که من می آورم باید قبول کنید. این کار به طور مبنایی غلط است چرا؟ چون حق انتخاب و تصمیم گیری با مردم است.
اصلا اسباب رشد مردم، تصمیم گیری های آنها است. شما تصمیم گیری را از انسان ها بگیرید، دیگر رشد و کمالی اتفاق نمی افتد. فرض می کنیم به زعم آنها مردم اشتباه می کنند. بله این حقشان است که اشتباه کنند، چون مال خودشان است، اشتباه می کنند، شما هم به آنها می گویید ولی پافشاری می کنند و می گویند ما همین را می خواهیم، قهرا باید همان بشود. شما نمی توانید این حق را از مردم بگیرید و به آنها ندهید؟ یا یک تصمیمی که خلاف نظر مردم است، تحمیل کنید!؟ این حق از کجا آمده است؟
ممکن است این موضوع مطرح شود که مبنای علمی دارد. امروز دانش خیلی در زمینه سیاسی پیشرفت کرده است. بحث های ژئوپلیتیکی و ...
بسیار خوب، همه آنهایی که تریبون دارند این مساله را به مردم بگویند و اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرند.
اگر گفتند و مردم مجاب نشدند؟
معلوم است که هر چه مردم بگویند باید همان عمل شود. این یک اصل بر پایه منشور حقوق بشر و سازمان ملل است. اصل اساسی، حق حاکمیت تک تک انسان هاست. در قانون اساسی به صراحت آمده و خدا این حق را داده است. اگر این را از انسان ها بگیریم، انسانیت آنها را گرفته ایم. دیگر هر حرفی بزنیم، پوچ است.
یعنی شما می فرمایید اگر تصمیماتی که توسط دولت آمریکا اتخاذ می شود، با مردم مطرح شود، مردم با آن مخالفت می کنند؟
حتما همین طور است. اگر آمریکا بگوید من می خواهم بروم منابع کشورها را غارت کنم یا می خواهم در خاورمیانه جنگ راه بیندازم تا به نفت آنجا مسلط شوم، حتما مردم آمریکا مخالفت می کنند.
یا می خواهم بمب اتم آزمایش می کنیم...
یا می خواهم بمب اتم آزمایش کنم تا مسلط باشم و بتوانم ثروت ملت ها را غارت کنم، مردم حتما مخالفت می کنند.
حالا اگر این موضوع به سطحی از تعاملات برسد. چند وقت پیش شما اشاره ای کردید و به قدرت های بزرگ هشدار دادید که مراقب باشند درباره ایران وارد معامله نشوند، برای اینکه مردم ایران حواسشان جمع است. فرض می کنیم ایالات متحده آمریکا و روسیه، بر سر حمله به اوکراین و اتفاقات دیگر، به جمع بندی و توافقاتی برسند و این را پنهان نگه دارند و بعد آشکار شود که بله اینگونه بوده و مردم آمریکا نسبت به آن واکنش نشان بدهند. به نظر شما اگر دولت ها همین الان این را باز کنند و بگویند ما سر این موضوعات می خواهیم توافق کنیم. واکنش ملت ها چه خواهد بود؟
حتما مخالفت جدی خواهد بود و حتما شرکت نمی کنند. شما مطمئن باشید بخش مهمی از نیروی نظامی که می خواهند وارد عمل کنند، آنها هم قبول نمی کنند. آنها هم انسان هستند و نمی خواهند بازیچه دست حاکمان شوند. متاسفانه همان طور که اشاره کردید واقعیت دارد. یعنی برای نظم جدیدی که طراحی کرده اند، سعی می کنند مشکل خودشان را حل کنند یعنی به نوعی اجازه بدهند روسیه به اوکراین، آمریکا به ایران و چین هم به تایوان دست اندازی کند. تا کمی مسائلشان را با این کارها حل کنند. وقتی آن کنفرانس دموکراسی را کنار این و آزمایش بمب اتمی بسیار کُشنده می گذاریم، می فهمیم که نقشه های جدیدی در کار است. البته من هم تحلیل دارم و هم با اطلاعاتی که از درون آنها دارم، این خبرها را می دهم. این ها را طراحی کرده اند که حتما باید با آنها مقابله شود، حرف ها گفته و افشا شود.
حاکمان، چه شانی جز اجرای خواست مردم دارند؟ برای چه این آقا رئیس جمهور است؟ آن آقا نماینده و آن آقا فلان است؟ از کجا به آنها داده شده است؟ یک حقی برای مردم بوده که گفتند یک بخش آن را به شما می دهیم که اعمال کنید نه اینکه بروید حق ما را تضییع یا ما را محدود کنید! ما می گوییم شما آزادی ما را تامین کنید تا خواسته ما تامین شود نه اینکه آنجا پنهانکاری کنید و بگویید خواسته شما درست نیست و خواسته من درست است!
اگر به گذشته برگردیم و مردم می دانستند که مثلا تعاملی بین آمریکا و روسیه درمورد منطقه آبخازیا بوجود آمد و کشتاری که توسط روس ها در چچن اتفاق افتاد و تعاملی که با آمریکایی ها کردند، روسیه به آمریکا اجازه داد به آن طرف حمله کند و آمریکا به روسیه اجاز داد به چچن حمله کند، اگر مردم روسیه و آمریکا می دانستند چنین تعاملی در سطح حاکمیت ها دارد اتفاق می افتد و باعث کشتار مردم دیگر نقاط جهان می شود، آیا مخالفت می کردند؟
به نظرم به جای تعامل، باید اسمش را توطئه و تبانی بگذاریم، چون تعامل بار مثبت دارد. بله من تردید ندارم که اگر مردم می دانستند حتما با آن مقابله می کردند. البته شرطش این است که در آمریکا و روسیه و هر جای دیگری، اجازه بدهند غیر از حاکمیت، دیگران هم حرف بزنند. اگر حاکمیت فقط یکطرفه حرف بزند و هیچ حرف دیگری نباشد، مردم اطلاع ندارند و ممکن است هیچ عکس العملی هم نداشته باشند و اصلا خبری نداشته نباشند که چه می گذرد ولی اطمینان دارم مردم اگر از توطئه مطلع شوند، حتما مقابله می کنند. مردم آمریکا هم مانند مردم ایران، هند، آفریقا و... مردم هستند. آنها که در حاکمیت نیستند، بخشی از قدرت و ثروت تلقی نمی شوند. مردم عادی خودشان همیشه تحت سلطه هستند. وقتی بالای 90 درصد ثروت آمریکا در دست کمتر از یک درصد باشد، آن 99 درصد چکاره هستند؟ چکاره می توانند باشند؟ اراده آنها اعمال نمی شود ولی اگر در جریان قرار بگیرند حتما واکنش نشان می دهند و مانع از آن اتفاق می شوند.
علیرغم آن ظاهر دموکراتیکی که برخی از کشورها مانند آمریکا، روسیه، چین و کشورهایی که به نوعی حق وتو در شورای امنیت دارند و خودشان را برتر می دانند، از خودشان نشان می دهند، ولی سیطره رسانه ها و قدرت ناشی از سرمایه داری و ثروت باعث می شود لایه های متفکر جامعه از اینکه راجع به مسائل فکر کنند یا نتایج خودشان را بازگو نمایند، منصرف شوند. ممکن است بخشی از آن به این دلیل باشد که امکان طرح یا ابزار اطلاع رسانی ندارند یا یک بخش دیگر احساس کنند دارند تهدید می شوند؟ بنظرتان چه باید کرد؟
فساد همین است ولی تا همان میزانی که می توانند باید بیان کنند و توضیح بدهند تا اندیشه ها را عوض کنند. بالاخره برای اصلاح جامعه، بعضی مواقع نیاز به فداکاری هم هست. اگر هیچ ریسکی را نپذیریم، اصلاحی اتفاق نمی افتد و همیشه همان وضع ادامه خواهد یافت. خود انسانها هم برای استفاده از حقوقشان باید تلاش کنند. اما اگر هیچ تلاشی نکنند و بگویند حق ما را بیایند به ما بدهند، این اتفاق نخواهد افتاد. خود انسانها هم برای استفاده از حق تعیین سرنوشت و اعمال آن مسئول هستند و باید تلاش کنند. کسب آگاهی، انتشار آگاهی، گفت و گو با دیگران، بیان مواضع و دیدگاه ها، حداقل کاری است که باید کرد و اگر کسی انجام ندهد، آن وقت می توان تعریف کرد که او چه موجودی است!
حتی اگر تهدید و فشار وجود داشته باشد؟
بالاخره متناسب با شرایط باید کار کنند. الان همه جا تهدید هست اما از آن طرف هم ابزار بسیار قوی دست مردم وجود دارد. رسانه ها محدود به انحصار حاکمیت ها و سرمایه داران نیستند و مردم عادی هم می توانند از آنها استفاده کنند چه برسد به متفکرین. بنابراین قالب های گوناگونی برای بیان وجود دارد و باید استفاده کنند.
در چند سال گذشته بحث حصر فیزیکی جنابعالی یا برخورد قهری با شما مطرح بوده است. من شنیدم که در برخی محافل دوباره این بحث ها شکل گرفته است. شما واقعا به عنوان کسیکه نگاه جهانی و جهانشمول و انسانی به دنیا دارید و همه انسان ها را دارای حقوق برابر می دانید و قائلید به اینکه همه حق دارند به تکامل انسانی برسند و اساسا انسان برای رسیدن به تکامل خلق شده است، آیا این مسائل که مطرح می شود، شما را نگران نمی کند و چقدر آنها را جدی می گیرید؟
همین الان هم این بحث ها مطرح است. من اطلاع دارم که باند فاسد امنیتی و برخی جریان ها دنبال این کار هستند. آنها کسانی هستند که در حوزه اندیشه و مدیریت کم می آورند، نمی توانند جامعه را اداره کنند و با حذف و زورگویی و اعمال قدرت، می خواهند نظرات خودشان را جلو ببرند. من از بابت خودم نگرانی ندارم. من خودم را کوچک ملت، در خدمت ملت و فدایی ملت می دانم و چه بهتر اینکه انسان در حال خدمت به یک ملت بزرگ و خدمت به انسانها جانش را تقدیم کند، اما برای جامعه و کشور نگران هستم که عده ای می خواهند با این روش ها، موانع را از پیش پای سلطه گری خودشان بردارند و بر سرنوشت ملت حاکم شوند. این جای نگرانی دارد و باید تلاش کنیم آن سلطه گری اتفاق نیفتد. البته من بارها گفته ام که آنها در وهم خودشان هستند. ملت ایران ملت بزرگ و رشیدی است و راه خودش را پیدا می کند و تردید ندارم که خیلی زود شرایط را به نفع خودش تغییر خواهد داد. من هم پر کاه و قطره ای در اقیانوس ملت هستم. با اینگونه اقدامات، پایه های آنها تحکیم پیدا نمی کند. می خواهند بیایند ترور یا حذف کنند! از این حرف ها هم دارند می زنند. بیایند حذف کنند! فکر می کنند با حذف چند نفر، می توانند 85 میلیون آدم را مدیریت کنند!؟ اینها آدم های کوچکی هستند که تلقی های اشتباه دارند و بنظرم نمی فهمند که در جامعه چه می گذرد.
از طرفی ما می بینیم که کشورهایی مانند چین و روسیه بحث قراردادهای طولانی مدت و تعاملات اقتصادی با جمهوری اسلامی را مطرح می کنند از طرف دیگر همان طور که شما اشاره کردید، توافقات سیاسی و تبانی هایی که هدف آنها لطمه زدن به منافع ملت ایران و جاهای دیگر است، دارد شکل می گیرد و مطرح می شود. این رفتار متناقض نشان دهنده این است که قدرت های بزرگ به فکر منافع خودشان هستند و اساسا دنبال این هستند که آورده های بیشتری برای خودشان داشته باشند تا سلطه خودشان را افزایش بدهند. شما در صحبت های مکرر و اخیر خودتان اشاره کردید و هشدار دادید که دولت های بزرگ حواسشان باشد که ملت ایران، ملت بزرگی است. به نظر شما ملت ایران چقدر می تواند در مقابل چنین دسیسه هایی بایستد و چه نقشی را باید ایفا کند؟
باید اشاره و تکرار کنم که یک قراردادی با چین بسته شد و مردم از متن آن اطلاع ندارند. گفتند طرف چینی خواسته است منتشر نشود. این عذر بدتر از گناه است. خیلی مهم است که بدانیم طرف چینی چه چیزهای دیگری گفته است؟ یک قرارداد 25 ساله دارید می بندید، اخباری که بیرون می آید بسیار بسیار مهم است. از یکطرف می گویید هنوز قرارداد منعقد نشده و از طرف دیگر می گویید اجرای آن آغاز شده است! اگر قرارداد نیست پس چگونه دارد اجرا می شود؟ این حتما مورد قبول ملت نیست. باید آشکار شود و مسیر قانونی اش را طی کند و منافع ملت در آن لحاظ شود که به نظرم اگر لحاظ شده بود، حتما علنی می شد.
گفتند دارند قرارداد 20 ساله ای را با روسیه می بندند. آن هم همین طور است، ملت در جریان نیست. من بارها اعلام کردم که اگر ملت در جریان نباشد، تایید نکند و منافع ملت تامین نشود، ملت آن را نخواهد پذیرفت. بالاخره نهایتا باید توسط ملت اجرا شود و علنی می شود و نمی تواند مخفی بماند. ما قبلا اعلام موضع کردیم، باز هم من می گویم. وقتی آنها می نشینند و بر سر یک نقشه کلان در دنیا با هم تفاهم می کنند، ذیل آن نقشه، هر کس دنبال حداکثر کردن منافع خودش است که بالاخره از این نقشه بزرگی که کشیدند، هر کسی بار خودش را بیشتر ببندد و از آن بهره ببرد. البته من معتقدم با همه جای دنیا باید ارتباط داشته باشیم، محدودیت معنا ندارد و اگر آمریکا محدودیت گذاشته، برخلاف حقوق بشر عمل کرده و هم به ملت خودش و هم به ملت ایران و همه جهان ظلم کرده است. هیچکس تحت هر عنوانی، حق محدود کردن ارتباطات انسانی را ندارد. حکومت ها همین طور بر ملت ها تحمیل می کنند والّا هیچ ملتی نیست که حق ارتباط خودش با سایر ملت ها را نقض کند یا علیه آن رای بدهد! این محال است. حکومت ها برای خودشان اختیار تعریف می کنند و ملت ها را به جان هم می اندازند، فاصله می اندازند و قراردادهای استعماری می بندند.
من مجددا به آنها هشدار می دهم که ملت ما را دست کم نگیرند. اولا تاریخی ببینند. ما بحث را یک روز و دو روز نمی بینیم. بالاخره ملت ایران یک ملت بزرگ است. اگر به دلایلی خیال می کنید الان ضعیف شده است، حتی اگر واقعیت داشته باشد، این همیشگی نیست. بالاخره دوران ضعف می گذرد. شما دوباره با این ملت کار دارید و این ملت مناسباتش را با دنیا بازتنظیم خواهد کرد. اینگونه نیست که فراموش کند، در حافظه خودش ثبت خواهد کرد که در دوران فشار، چه کسانی، چه موضعی داشتند؟ چه کسانی کمک کردند و چه کسانی دنبال سوءاستفاده بودند؟ چه کسانی فریبکاری کردند و چه کسانی نفاق به خرج دادند و چه کسانی دوست واقعی بودند؟ اینها ثبت می شود و بزودی در چارچوب نظری تصمیم گیری های ملت ایران، نقش تعیین کننده ایفا می کند. به آنهایی هم که در ذهنشان تصور می کنند می توانند بر ملت ایران مسلط شوند، می خواهم بگویم که خواب های آشفته می بینید. اینجا از آن خبرها نیست. ایرانی ها الان هزاران مشکل دارند. با حاکمیت و اقتصاد مشکل دارند ولی با ایران مشکلی ندارند، با خودشان مشکلی ندارند. کسی بخواهد به این حریم تعدی کند یا بخواهد بر روی سرنوشت ایران بازی کند، حتما با خشم قاطع ملت ایران مواجه خواهد شد.
خیلی متشکرم آقای دکتر. بعنوان حسن ختام می خواهم سوال کنم آینده را برای ایران و جهان چگونه می بینید؟
آینده که خیلی درخشان است. من دارم تغییرات را می بینم که البته اول از ذهنیت ها شروع شده و اصل هم همین است. در باورها و ذهنیت ها، تغییرات بسیار گسترده است و الان از سطح ذهنیت ها به زبان ها و بیان ها رسیده و ان شاءالله بزودی به دست ها هم خواهد رسید.
احمدی نژاد و دولتش بنیان گذار آنچه امروز سر مردم میاد هستند (383398)