گروه فرهنگی: جشنهای ایران باستان از مهمترین راههای شناخت فرهنگ ایرانیان در زمانهای دور هستند. بعضی از این جشنها امروزه نیز باشکوه تمام برگزار میشوند.جشنهای ایران باستان از قدیمیترین رویدادهای تاریخی در ایران هستند که نام بعضی از آنها امروزه در فهرست میراث معنوی ایران در یونسکو به ثبت رسیده است. پژوهشگران با مطالعه روی اسناد تاریخی بهجایمانده از دوران ایران باستان، به زمان برگزاری این جشنها پی بردهاند. جشن های ایران باستان به دستههای مختلفی تقسیم میشوند که بعضی از آنها سالها است فراموش شدهاند.
در این مقاله ما به معرفی مهمترین جشن های ایران باستان میپردازیم که در گاهشمار اوستایی آمدهاند. بدون شک جشنهای دیگری نیز در فهرست مراسم آیینی ایران باستان قرار داشتهاند که امروزه اطلاعاتی از آنها در دست نیست. جشن های ایران باستان نقشی مؤثر در آشنایی با فرهنگ مردم ایران باستان دارند. اگر به آشنایی با رسوم متداول در برگزاری جشن های ایرانی و زمان برگزاری آنها علاقه دارید، با ما در این مقاله همراه شوید.
آنچه میخواهید درباره جشن های ایران باستان بدانید:
جشن های ایرانی
در تاریخ ایران باستان، برگزاری جشنهای ایرانی از اهمیت زیادی برخوردار بودهاند. دین مردم ایران باستان، دین زرتشتی بود که مهمترین مفاهیم آن نکوهش بدی و پاسداشت نیکی است. بر این اساس مردم ایران باستان جشنهای گستردهای برای نکوداشت نیکی و برقراری اتحاد و همدلی میان خود برگزار میکردند. ریشه اوستایی کلمه جشن «یسن» و به معنی ستایش و پرستش است که ماهیت جشنهای زرتشتی را نشان میدهد.
جشنهای ایران باستان به مناسبتهای مختلفی برگزار میشدند. بخش قابلتوجهی از این مراسم را جشنهای ماهانه و گاهنبار تشکیل میدادند. در این جشنها ایرانیان، امشاسپندان اهورامزدا را ستایش میکردند. امشاسپندان، فضیلتها و صفات پاک اهورامزدا هستند. در تقویم ایران باستان هر روز نامی داشت و هم نام شدن یک روز و یک ماه همان زمان، سبب برگزاری جشن ماهانه در آن روز میشد و به این ترتیب هر ماه جشن مخصوص به خود را داشت که شرح مختصری از آنها را در ادامه میآوریم. جشنهای گاهنبار نیز در روزهای آفرینش عالم به دست اهورامزدا برپا میشدند.
جشن فرورگان
روز نوزدهم ماههای ایران باستان در تقویم اوستایی روز فروردین نام دارد. این جشن برای مردم ایران باستان روز بزرگداشت درگذشتگان بود و آنها با رفتن به آرامستان بر سر مزار رفتگان خود شادی نوروز را در کنار آنها برگزار میکردند. مردم ایران باستان اعتقاد داشتند که ارواح درگذشتگان آنها میتوانند در این شادی با آنها سهیم شوند.
از آداب برگزاری جشن فرورگان میتوان به برپایی آتش و روشن کردن عود بر سر مزار مردگان اشاره کرد. در این روز مردم، آرامگاه درگذشتگان را با آب و گلاب میشستند و گل و گیاه بر سر مزار آنها میگذاشتند. در حال حاضر نیز افراد بسیاری در آستانه سال نو یا پس از تحویل سال به آرامستانها و سر مزار درگذشتگان خود میروند و به این ترتیب آغاز سال جدید را با عزیزان درگذشته خود جشن میگیرند.در فروردین ماه جشنهای دیگری نیز برگزار میشد که یکی از معروفترین آنها جشن «سروش روز» در روز ۱۷ فروردین بود. این جشن در نکوداشت «سروش ایزد» که نگهبان بیداری بوده، برگزار میشده است.
جشن اردیبهشتگان
روز سوم هر ماه در تقویم اوستایی با نام روز اردیبهشت نامگذاری شده و همزمانی این روز با ماه اردیبهشت، دلیل برگزاری جشن اردیبهشتگان است. این جشن را با نام «گلستان جشن» نیز میشناختند و از جشنهای باستانی آتش به شمار میرود. در بعضی تقویمهای باستانی روز دوم اردیبهشت را بهعنوان اردیبهشتگان آوردهاند.
بهدلیل همزمانی جشن اردیبهشتگان با فصل شکوفایی گلها و سرسبزی باغها، این مراسم با گلهای فراوان برگزار میشد. در این جشن، ایرانیان باستان لباس سفید میپوشیدند، آتش روشن میکردند و با رقص و پایکوبی جشن میگرفتند.
جشن خردادگان
جشن خردادگان در ششمین روز ماه خرداد برگزار میشود. در زبان اوستایی خرداد « هئوروتات» نام دارد و معنی رسایی و کمال میدهد. این جشن را ایرانیان باستان در نکوداشت رسایی و کمال اهورامزدا برگزار میکردند. جشن خردادگان بر مبنای تقدیس آب نیز هست. در دین زرتشتی آب را رشد دهنده همه موجودات هستی و سبب زایش و پرورش میدانند و خرداد را که یکی از ۶ امشاسپند در اوستا است، بانوی نگهدارنده آب دانستهاند.
آداب جشن خردادگان شامل رفتن مردم بهسمت سرچشمه رودها یا دریاها و رودخانهها میشود. ایرانیان باستان در این روز تن خود را در آبهای روان میشستند و با خواندن نیایش و دعا، همراه با خانوادههای خود به شادی و پایکوبی میپرداختند. این روز زمان مناسبی برای ساخت و بازسازی کاریزها نیز بود. کاشت بذر و دانههایی مانند کنجد نیز در این جشن رواج داشت. در متون فارسی کهن از گل سوسن بهعنوان نشانه جشن خردادگان یاد میشود.
جشن تیرگان
جشن تیرگان از مهمترین جشنهای ایران باستان است که در تاریخ سیزدهم تیر ماه برگزار میشود. در طول سالیان اخیر «برگزاری جشن تیرگان در برخی استانها» بهعنوان یکی از میراث معنوی کشور در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. جشن تیرگان در فراهان استان مرکزی و جشن تیرگان در استان گیلان که با نام «تیرماسینزه» شناخته میشود، در این فهرست به چشم میخورند.
دو روایت مختلف به فلسفه جشن تیرگان اشاره میکنند. در روایت نخست، جشن تیرگان در سالروز رها شدن تیر از کمان آرش کمانگیر برای مشخص کردن مرز میان سرزمینهای ایران و توران برگزار میشود. طبق این روایت، آرش در این روز با قدرت زیاد، از بالای کوه دماوند برای پایان دادن به جنگ میان ایران و توران، تیری پرتاب کرد که به هدف رسیدن آن نیمی از روز به طول انجامید.
روایت دیگر به روز نبرد فرشته باران یا «تیشتر» با دیو خشکسالی یا «اپوش» اشاره میکند. در این نبرد نخست تیشتر مغلوب دیو خشکسالی میشود؛ اما عاقبت، با یاری گرفتن از اهورامزدا، میتواند اپوش را شکست دهد. در بعضی از کتابهای تاریخی ایران باستان از دو روز تیرگان کوچک و بزرگ نام بردهاند که بهترتیب زمان پرتاب تیر آرش و روز اعلام محل فرود آمدن آن هستند.
از برجستهترین آیین جشن تیرگان میتوان آبپاشی، فال کوزه و دستبند تیر و باد را نام برد. آبپاشی به یکدیگر، در کنار رودها انجام میشد و برای رفع گرمای تیر ماه بود. برای اجرای مراسم فال کوزه، کوزهای سبز رنگ را از آب پر میکردند و پس از نیت کردن، هریک از حاضران وسیلهای مانند انگشتر را در کوزه میانداخت و سپس کوزه را به پای درختی میبردند. در این وقت با شعر خوانی بزرگترها دختر جوانی اشیای داخل کوزه را خارج میکرد. همزمانی هر شعر با خارج شدن وسیلههای داخل کوزه، تعبیری برای نیت صاحب آن محسوب میشد. دستبند تیر و باد نیز ریسمانی بافته شده از هفت رنگ بود که پس از نیت کردن، ۹ روز به مچ دست میبستند و سپس آن را در حالی که شعر زیر را زمزمه میکردند، بر بلندی به باد میسپردند.
تیربرو، باد بیا، غم برو، شادی بیا محنت برو، شادی بیا، خوشه مرواری بیا
جشن تیرگان در حال حاضر نیز یکی از متداولترین جشنها بین ایرانیان و زرتشتیان جهان است که در نقاط مختلف آن را در یکی از تاریخهای یکم تا سیزدهم تیرماه برگزار میکنند.
جشن امردادگان
جشن امردادگان در روز هفتم ماه امرداد و برای گرامیداشت فرشته نگهبان جهان و نگهدارنده گیاهان و بارور ساختن آنها بر پا میشده است. در زبان اوستایی امرداد به معنی زنده و هستی زا و مخالف مرگ و نیستی است. امشاسپند امرداد، جهان را هستی میبخشد؛ از مرگ و نیستی جلوگیری و گرسنگی و بیماری را زایل میکند و داروها و غذاهای گیاهی را برکت میبخشد.
در طول زمان واژه مرداد جایگزین امرداد شده است و مردادگان نیز بهجای امردادگان استفاده میشود که درست نیست. «مرداد» معنای مرگ و نیستی دارد که با افزودن «ا» به آغاز آن، معنی کلمه به زندگی تغییر میکند. جشن امردادگان پر از شادی و نشاط بوده است و برای برگزاری آن ایرانیان باستان به دشتهای سرسبز و فضاهای باز میرفتند و در کنار چشمههای روان و مزرعهها به شادی و پایکوبی میپرداختند. نشانه جشن امردادگان گل زنبق است.
جشن شهریورگان
جشن شهریورگان با نام «آذر جشن» نیز شناخته و در روز چهارم ماه شهریور برگزار میشود. در تقویم ایران باستان این روز مصادف با تولد داراب، روز پدر، سالگرد مرگ مانی و پایکوبی کشاورزان نیز بوده است. نام شهریور از تغییر واژه «خشترور» در زبان اوستایی شکل گرفته است و معنی کشور ارجمند یا سرزمین رویایی میدهد که در بعضی تفسیرها از آن با عنوان بهشت یاد کردهاند.
امشاسپند «شهریور» ایزد نگهبان بزرگی، شکوه و قدرت سرزمین است و جهان را از گزند اهریمن حفظ میکند. این فرشته، نگهبان فلزهای ارزشمند و جواهرها نیز هست و پادشاهان دادگر و مظلومان را حمایت میکند. در زمان باستان، مردم ایران برای شادباش این جشن پیش پادشاهان میرفتند و به شادی و پایکوبی مشغول میشدند.
جشن شهریورگان در ایران باستان برای نکوداشت ایزد نگهبان قدرت برگزار میشد و بهدلیل نزدیکی معنایی با جایگاه مردان در خانواده، روز پدر نیز بوداز آداب برگزاری جشن شهریورگان، روشن کردن آتش، جمع شدن دور هم و تقسیم خوراکیها و غذاها با نیازمندان بوده است. در انتهای پایکوبی و جشن نیز مردم آتشها را به بام خانهها میبردند. از دیگر آیین برگزاری این جشن نیز میتوان به سوارکاری و تزئین خانهها اشاره کرد. همزمانی این جشن با سالروز تولد داراب (که در بعضی منابع او را همان کوروش کبیر میدانند) و همین طور سالروز مرگ مانی، که پیامبری پاک سرشت بود، تنها بهدلیل ارزش شخصیت و منش والای این افراد بوده است. در تقویم ایران باستان بهدلیل همزمانی با ولادت و مرگ یک شخص، روزی را نامگذاری نمیکردند؛ بلکه تنها منش و بزرگی انسانها ارزش ثبت کردن روزی بهعنوان جشن را داشته است.
نامگذاری روز پدر در تقویم ایران باستان همزمان با جشن شهریورگان، بهدلیل نزدیکی معنی این روز با جایگاه پدر در خانواده بوده است؛ همان طور که اسفندگان را بهدلیل زایش زمین روز زن مینامیدند. جشن شهریورگان برای کشاورزان نیز بسیار اهمیت داشت؛ زیرا شهریور، ماه برداشت محصول بود و مزرعهداران معتقد بودند برای برداشت بیشتر باید به شادی و پایکوبی بپردازند. از دیگر جشنهای شهریور ماه در روز هشتم این ماه جشن «خزان» بود که برای استقبال از فصل پاییز برگزار میشد.
جشن مهرگان
جشن مهرگاناز دوران باستان تا به امروز در روز شانزدهم مهر ماه برگزار میشود. این جشن از معروفترین جشنهای ایران باستان به شمار میرود و بنا بر روایتهای موجود، در زمانهای بسیار دور روز مهرگان زمان شروع سال جدید برای ایرانیان بوده است. ایرانیان باستان این روز را روز قیام کاوه آهنگر و پیروزی او بر ضحاک نیز میدانستند و در جشن مهرگان به شادی و پایکوبی میپرداختند.
در واپسین روزهای فرمانروایی کوروش، روز نخست سال به آغاز فروردین تغییر کرد و نوروز نامیده شد. نامگذاری این جشن به نام مهرگان بر طبق منابع تاریخی از روی نام الهه مهر یا میترا بوده است. میترا از با ارزشترین الههها و سرچشمه نیکی، دوستی و راستی و دشمن دروغ و ناپاکی است. برگزاری جشن مهرگان با شادی و پایکوبی و هدیه دادن به یکدیگر همراه بود. در این روز مردم خانهها و خیابانها را آب و جارو میکردند و لباس ارغوانی میپوشیدند، خوراکیهای مختلفی آماده میکردند و به شعر خوانی و نواختن موسیقی میپرداختند.
از دیگر آداب متداول در جشن مهرگان پهن کردن سفره مهرگان گرداگرد آتش بود. در این سفره از آب و گلاب گرفته تا انواع شیرینی و شربت، آجیل و خشکبار و میوههای رنگارنگ میگذاشتند و بالای سفره را با آینه، شمعدان، گل و گلدان تزئین میکردند. برگزاری جشن مهرگان امروزه نیز در میان زرتشتیان رواج دارد و هر ساله در تاریخ شانزدهم مهر ماه در شهرهایی مانند یزد و زیارتگاه چک چک اردکان، این مراسم را اجرا میکنند.
جشن آبانگان
روز دهم از ماه آبان زمان برگزاری جشن آبانگان در ایران باستان بود که این جشن را برای نکوداشت ایزدبانوی آب، آناهید برگزار میکردند. مردم ایران باستان پس از عنصر آتش، احترام زیادی برای آب قائل بودند و به همین ترتیب جشنهایی برای بزرگداشت این عنصر طبیعی نیز برگزار میکردند. کلمه «آبان» نیز جمع «آب» است و به ارزش آناهیتا اشاره دارد.
در دوران باستان و در زمان جنگهای بین ایران و توران، افراسیاب دستور به ویرانی کاریزها و نهرها داد. پس از پیروزی «زو» پسر شاه تهماسب بر افراسیاب، کاریزها بازسازی شدند و آب در آنها روان شد. بر اساس روایتی دیگر پس از جنگ این دو پادشاه، خشکسالی چند ساله به پایان رسید و در این روز باران بارید و به همین دلیل این روز را جشن آبانگان نام دادند.در این جشن مردم با پوشیدن لباسهای سفید کنار رودها و چشمهسارها میرفتند و با خود خوراکی و نوشیدنی میبردند. این جشن نیز مانند سایر جشنهای ایران باستان با خواندن دعا، نیایش، اوستا و سرود آغاز میشد و با پایکوبی ادامه پیدا میکرد.
جشن آذرگان
جشن آذرگان در روز نهم ماه آذر برگزار میشود و از جشنهای آتش در ایران باستان به شمار میرود. جشن آذرگان برای ستایش آذر اهورایی است که در دین زرتشت از آن با صفتهایی مانند گشایش بخش و پناه بخش یاد میشود. الهه آتش برای ایرانیان باستان گرمابخش و زندگی آفرین بوده است و از مقدسترین عناصر طبیعی به شمار میرود.
از مهمترین کارها در روز جشن آذرگان، رفتن به آتشگاهها و افروختن آتش بوده است که امروزه نیز توسط زرتشتیان انجام میشود. در زمان باستان ایرانیان این جشن را با افروختن آتش بر بام خانهها و جشن و پایکوبی برگزار میکردند. خواندن دعا و نیایش توسط موبدان و گستردن سفرههای خوراکی از دیگر آداب برگزاری این جشن بودند. «آتش نیایش» که پنجمین نیایش از «خرده اوستا» است نیز در این جشن خوانده میشد. جشن آذرگان هنوز هم در شهرهایی مانند کرمان، یزد، شیراز و تهران، توسط زرتشتیان برپا میشود.
جشن دیگان (خرم روز)
جشن دیگان یا «خرم روز» در روز نخست از ماه دی برگزار میشده است. ماه دی را در زمان باستان «خور ماه» و روز نخست آن را «خوره روز» مینامیدند. دی یکی از صفتهای ایزد یکتا در میان زرتشتیان بود و آنها سردترین ماه سال را به نام اهورامزدا نامگذاری کرده بودند.
زرتشتیان روز نخست ماه دی را زمان تولد خورشید میدانستند و در بازههایی از تاریخ این روز را بهعنوان آغاز سال جدید جشن میگرفتند. این جشن را با نام جشن «دی دادار» نیز میشناسند. در این جشن مردم و پادشاهان لباس ساده میپوشیدند و با برابری در کنار هم به شادی و پایکوبی میپرداختند. دستور دادن نیز در این روز ممنوع بود و همه کارها از روی میل و رغبت انجام میشد. جنگ، شکار و خونریزی نیز در این روز ممنوع بودند. بهدلیل قرار گرفتن روز جشن دیگان پس از شب یلدا، مردم ایران باستان در این روز به استراحت میپرداختند.
دی ماه یکی از پر جشنترین ماهها برای زرتشتیان ایران باستان به شمار میرفت. جشن «سیر سور» در روز چهاردهم دی، برای دور کردن دیوها برگزار میشد و پخت غذاهایی با سیر فراوان در این روز مرسوم بود. جشن «بتیکا» نیز در پانزدهم دی ماه برای دور کردن انسانهای بدطینت و زیانرسان برگزار میشد. در این جشن تندیسهایی از انسانها میساختند و آنها را میسوزاندند. در شانزدهمین روز از دی ماه نیز جشن «گاوگیل» برپا میشد که در پاسداشت فریدون بود.
جشن بهمنگان
«بهمن» نام روز دوم از ماه بهمن است و به همین دلیل ایرانیان باستان جشن بهمنگان را در این روز برگزار میکردند. این جشن را با نام «بهمنجه» نیز میشناسند. جشن بهمنگان در ستایش «وهومن»، الهه اهورامزدا برگزار میشد که دارای اندیشه نیک، منش پسندیده و خرد بود. الهه وهومن در دین زرتشت از حیوانات و چهارپایان محافظت میکرد.
از مهمترین آداب جشن بهمنگان پرهیز از کشتار حیوانات و خوردن گوشت آنها بود. بعضی از زرتشتیان تا پایان بهمن ماه این آداب را همچنان رعایت میکردند. در این جشن نیز همانند دیگر جشنهای ایران باستان پوشیدن لباس سفید متداول بود و خروس و گل یاسمن را نشانههای این جشن میدانستند. در تاریخ ۲۲ بهمن نیز زرتشتیان ایران باستان جشن «بادیره» را برگزار میکردند که در نکوداشت ایزد باد بود.
جشن سپندارمذگان
«سپندارمذ» روز پنجم از ماه اسفند و زمان برگزاری جشن سپندارمزگان یا اسفندگان بود. در این جشن الهه نگهبان بانوان پارسا و نیکخواه ستایش میشد. بعدها در زبان فارسی این مراسم را با نام جشن «مردگیران» میشناختند. در این جشن مردان برای بانوان خود هدیه تدارک میدیدند و آنان را گرامی میداشتند.
اسفند یا سپندارمذ به معنی فروتنی و پاکی و یکی از امشاسپندان اهورامزدا است. در این روز تواضع، بردباری و محبت اهورامزدا را ستایش و زن را بهعنوان نشانهای از این صفتهای ایزد نکوداشت میکردند. از طرف دیگر امشاسپند سپندارمذ، الهه باروری و زایش در زمین نیز هست و به همین سبب این روز را روز زن در زمان ایران باستان میدانستند.
از آداب این روز پوشیدن لباسهای فاخر و زیبا توسط زنان و بر تخت نشستن و فرمانروایی بانوان در منزل بوده است. محبت و عشق مفاهیم اصلی این جشن بودند و در سالهای اخیر نیز در فرهنگ ایرانی از این روز با نام روز عشق یاد میشود. در حال حاضر نیز زرتشتیان این روز را با عنوان روز زن و مادر برگزار میکنند و در بعضی شهرها مانند یزد و روستاهای اطراف آن، این مراسم باشکوه بسیار برپا میشود. جشن «نوروز رودها» نیز دیگر جشن اسفند ماه بوده است که آن را در تاریخ ۱۹ اسفند برگزار و در آن رودها را پاکسازی و عطر و گلاب پاشی میکردند.
جشن های گاهنبار
زرتشتیان در زمان باستان به نقل از زرتشت در اوستا، ۶ گاهنبار را زمان آفرینش جهان میدانستند و این روزها را جشن میگرفتند. هر جشن گاهنبار پنج روز طول میکشیده است و آخرین روز مهمترین روز در جشنهای گاهنبار به شمار میرفت. این گاهنبارها به شرح زیر هستند:گاهنبار «میدیوزرم» که در روز پانزدهم اردیبهشت قرار دارد و خداوند در این روز آسمان را آفرید. گاهنبار دوم، «میدیوشم»، در پانزدهم تیرماه و زمان آفرینش آب است. روز ۳۰ شهریور نیز زمان آفرینش زمین است که گاهنبار «پتیهشهیم» نامیده میشود. گاهنبار «ایاسرم» در ۳۰ مهر زمان خلق گیاهان و گاهنبار «میدیارم» در ۲۰ دی نیز زمان آفرینش جانوران است. آخرین گاهنبار «همسپثمیدیه» نام دارد و در آخرین روز سال، زمان آفرینش انسان است.
ایرانیان در زمان باستان این روزها را جشن میگرفتند و همزمان با شادی و پایکوبی به نیازمندان رسیدگی میکردند. این جشنها برای کشاورزان دارای اهمیت بود و معتقد بودند که برگزاری این جشنها خیر و برکت فراوان برای محصول آنها خواهد داشت. اساس و پایه همه جشنهای سالانه گاهنبار نیز بر پایه نیکی و درستی قرار داشت و آیین تشکیل دهنده این جشنها شامل کمک به زرتشتیان نیازمند و نیکی به همنوعان میشد. جشنهای گاهنبار به نام جشنهای فصلی نیز شناخته میشدند. در این جشنها ابتدا موبدان به ستایش اهورامزدا و نیایش و دعا میپرداختند و سپس همه زرتشتیان از غنیترین آنها گرفته تا ضعیفترین در کنار یکدیگر با پوششهای یکسان به شادی میپرداختند.
مهمترین جشن های ایران باستان
در میان جشن های ایران باستان، جشنهای نوروز و شب یلدا جایگاه ویژهای دارند که همچنان در خانوادههای ایرانی باشکوه فراوان برگزار میشوند. در این بخش به معرفی این جشنها میپردازیم.
جشن نوروز
جشن نوروز از زمان ایران باستان تاکنون از مهمترین جشنهای ایران زمین به شمار میرفته است. این جشن همزمان با آغاز فروردین ماه برگزار میشود و زمان آغاز سال نو شمسی است. در زمانهای گذشته نوروز به دو بخش نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم میشد و روز اول فروردین ماه، نوروز کوچک نام داشت. پنج روز نخست فروردین ماه نیز زمان برگزاری جشنهای سال نو بود و بهصورت همگانی برگزار میشد.
در زمان باستان، ایرانیان نوروز را زمان تعیین سرنوشت سال پیش رو میدانستند و معتقد بودند روح درگذشتگان آنها در این روز به خانه برمیشود. روز ششم فروردین روز نوروز بزرگ بود و در تقویم زرتشتیان باستان، خرداد روز نامیده میشد. زرتشتیان این روز را زمان تولد پیامبر خود میدانستند و گرامی میداشتند. خرداد روز در میان ایرانیان باستان به آناهیتا، الهه آب منسوب بود.
از مهمترین آداب نوروز از گذشتههای دور تا به امروز، بر پایی سفرههای رنگین بود که در گذشته هفت شین نام داشت و به مرور زمان به هفت سین تبدیل شد. هفت سین سفره نوروز شامل سبزه، سمنو، سرکه، سیر، سماق، سنجد و سیب است؛ البته در منابع مختلف از سکه نیز بهعنوان یکی از اجزای این سفره یاد میشود.
از دیگر آیین برگزاری نوروز میتوان به کاشت دانهها برای سبز شدن در آغاز سال نو، مراسم آب پاشی، آواز خواندن میرها، عیدی دادن و عیدی گرفتن و دید و بازدید از آشنایان، اشاره کرد. «میر» همان حاجی فیروز امروزی است که از چند روز مانده به سال نو در خیابانها نوید بهار میدهد. روز سیزدهم ماه فروردین که «تیر» نام داشت در فروردین روز «سیزده به در» بود که از دیگر جشنهای باستانی ایران به شمار میرود. در این روز مردم به دامان طبیعت میرفتند و با شادی و سرزندگی، جشنهای نوروز را به پایان میرساندند. امروزه نیز آیین روز سیزدهم فروردین برگزار میشود و سبزه نوروز را در این روز با نیت برای خوشبختی در سال پیش رو گره میزنند.
جشن باستانی نوروز در روز اول فروردین ماه در نقاط مختلف جهان برگزار میشود. این جشن با حضور نماینده کشورهای ایران، هند، ترکیه، آذربایجان، پاکستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، ترکمنستان و عراق، در فهرست میراث معنوی یونسکو به ثبت رسیده است.
جشن شب یلدا
جشن شب یلدا از دیگر جشنهای باستانی ایران است که در طول سالیان دراز قدمت خود را حفظ کرده است و امروزه نیز همچنان باشکوه برگزار میشود. شب یلدا که آخرین شب پاییز و شب اولین روز زمستان است، طولانیترین شب سال محسوب میشود و از غروب آخرین روز آذر آغاز میشود و تا طلوع نخستین روز دی ماه ادامه دارد. شب یلدا را در زمان باستان شب زایش ایزد مهر میدانستند. ایرانیان اعتقاد داشتند که در این شب میترا بر اهریمن پیروز میشود و پس از آن سیاهی و تاریکی بهسمت نابودی میرود و به همین دلیل روزها بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند.
جشن یلدا امروزه نیز در نقاط مختلفی از جهان برگزار میشود و آداب مربوط به آن هم متداول هستند. در این شب خانوادهها دور هم جمع میشوند و معمولا به دیدار بزرگترهای خانواده میروند. سفره شب یلدا از پربارترین سفرههای سنتی ایرانی به شمار میرود که در آن از آجیل و خشکبار گرفته تا انواع میوههای رنگارنگ و شیرینیهای سنتی به چشم میخورند، اما در گذشته تنها هفت نوع آجیل و هفت میوه در سفره شب یلدا میگذاشتند.
در شب یلدا اعضای خانواده تا پاسی از شب به شب نشینی و گپ زدن مشغول میشوند. از مهمترین آیین شب یلدا میتوان به شاهنامه خوانی، حافظ خوانی و قصه گویی بزرگترها اشاره کرد. شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ نیز بخشی از سفره یلدا را تشکیل میدهند. گرفتن فال حافظ یکی از سرگرمیهای این شب به شمار میرود.
معروفترین میوههای شب یلدا، هندوانه و انار هستند. هندوانه که میوهای تابستانی است، در این شب بهعنوان نمادی از تابستان استفاده میشود. در گذشته مردم معتقد بودند با خوردن میوه تابستانی در شب یلدا، سرمای زمستان بر آنها اثر نخواهد کرد. انار نیز نمادی از شادی و زایش بود و امروزه نیز از متداولترین میوههای شب یلدا است. از دیگر خوراکیهای این جشن نیز میتوان لبو، کدو حلوایی و باقالی پخته را نام برد.
جشن های آتش در ایران باستان
آتش در زمان ایران باستان مهمترین عنصر طبیعی جهان در میان چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش به شمار میرفت. محل ستایش اهورامزدا برای زرتشتیان آتشکدهها بود و همین امر اهمیت آتش برای زرتشتیان را بهخوبی نشان میدهد. بر همین اساس ایرانیان باستان جشنهای سنتی زیادی بر مبنای نکوداشت آتش برگزار میکردند. در میان این جشنها، اردیبهشتگان، شهریورگان و آذرگان که از جشنهای ماهانه در ایران باستان بودند نیز قرار میگیرند که در قسمتهای قبل به معرفی آنها پرداختیم. در این قسمت نیز چند جشن آتش معروف در زمان ایران باستان را معرفی میکنیم.
جشن سده
جشن سده از مهمترین جشنهای زرتشتیان جهان است که در تاریخ دهم بهمن ماه، یا روزآبان از ماه بهمن برگزار میشود. در این جشن، زرتشتیان به ستایش اهورامزدا و پایکوبی میپردازند و همراه با آن عدهای نیز به نواختن ساز مشغول میشوند. در این جشن باستانی خواندن شاهنامه و نقالی نیز رواج دارد. جشن سده در گذشته بههمراه جشنهای یلدا و نوروز از مهمترین مراسم در ایران باستان بوده است؛ گرچه امروزه این مراسم را با گستردگی قدیم برگزار نمیکنند، اما برای زرتشتیان در همه نفاط جهان، این جشن اهمیت خود را حفظ کرده است.
جشن سده را با نام جشن آتش یا جشن زمستان نیز میشناسند. مهمترین نشانه جشن سده، آتش است و زرتشتیان آتش را به نشانه قدرت و عظمت اهورامزدا برپا و همگی در جمع کردن هیزم برای روشن کردن آتش، مشارکت میکنند. آتش نقش قابل توجهی در تمام جشنها و مراسم زرتشتیان دارد و پیروان این دین احترام زیادی برای آن قائل هستند. از دیگر مشخصههای برگزاری جشن سده، جمع شدن زرتشتیان در کنار هم و نزدیکی افراد به یکدیگر است. در گذشته بر فراز بام خانهها و در نقاط بلند شهر و روستا آتش میافروختند و این جشن را با شادی و رقصهای آئینی برگزار میکردند.
درباره تاریخچه جشن سده روایتهای مختلفی وجود دارد. یک روایت به ارتباط جشن سده با عدد ۱۰۰ اشاره میکند و روز دهم بهمن را صدمین روز پس از شروع فصل سرما از ابتدای آبان ماه میداند. از طرف دیگر از ۱۰ بهمن تا اول بهار نیز ۵۰ روز و ۵۰ شب باقی مانده است که روی هم ۱۰۰ میشوند.
در زمان باستان، ایرانیان دو ماه دی و بهمن را زمان قدرتمندی اهریمن میدانستند و برای به سلامت گذشتن از این دو ماه، دعا و نیایش میکردند و چون روز دهم بهمن ماه را روز کشف آتش میدانستند، جشن سده را بهمنظور چیرگی آتش بر اهریمن برگزار میکردند. روایتهای دیگری نیز بر به صد رسیدن تعداد فرزندان نخستین آدم در این روز وجود دارد.
بنا بر روایت دیگر از تاریخ جشن سده تا زمان برداشت غلات، ۱۰۰ روز طول میکشیده است و به همین دلیل در این تاریخ جشن سده را برگزار میکردند. در آثار باقی مانده از ابوریحان بیرونی نیز، به ارتباط بین جشن سده با عدد ۱۰۰ اشاره شده است. اما بعضی از مورخان معتقد هستند که ارتباطی بین نامگذاری جشن سده به این نام با عدد ۱۰۰ وجود ندارد. بنابر نظر این دسته از تاریخشناسان، سده در زبان اوستایی معنی برآمدن خورشید و طلوع کردن میدهد و چون در گذشته، فصل سرما به دو بخش چله بزرگ و چله کوچک تقسیم میشد، روز دهم بهمن را پایان چله بزرگ میدانند؛ زمانی که زمین رو به گرم شدن و زایش خواهد رفت. بنابراین، ایرانیان باستان پایان چله بزرگ در این روز را با برگزاری مراسم سده جشن میگرفتند و با برپایی آتش، گرم شدن زمین و نزدیک شدن بهار را نوید میدادند.
طبق نظریهای دیگر، از زمانهای کهن تا به امروز، عدد ۴۰ برای ایرانیان مقدس بوده و جشن یلدا نیز از مهمترین جشنها و مراسم ایرانیان به شمار میرفته است. بنابراین تقارن زمان برگزاری جشن سده با چهل روز پس از شب یلدا، توجه بعضی از مورخان را جلب میکند. بنابراین این دسته از تاریخ پژوهان، فلسفه برگزاری جشن سده را ۴۰ روزگی خورشید (ایزد مهر) میدانند؛ زیرا خورشید از یلدا زاییده میشود.
جشن چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری نیز از دیگر جشنهای آتش در ایران بوده است که امروزه نیز برگزار میشود. در این جشن مردم به استقبال بهار میروند. درباره خاستگاه این جشن نظریههای مختلفی وجود دارد. بنابر یکی از این نظریهها در زمان ایران باستان مردم اعتقاد داشتند که در نزدیکی جشن فرورگان، ارواح درگذشتگان آنها به خانهها برمیشوند؛ به همین دلیل بر بام خانهها آتش میافروختند تا درگذشتگان آنها بتوانند خانه خود را پیدا کنند. شباهت ریشههای این نظریه به خاستگاه جشن هالووین غربی و جشن مردگان مکزیکی نیز قابلتوجه است.
آیین برگزاری جشن چهارشنبه سوری در زمان باستان با شکل امروزی آن تفاوت زیادی داشته است و آتش بازی به شیوه امروزی در فرهنگ مردم ایران باستان، وجود نداشت
.
بهدلیل وجود نداشتن شواهد کافی از برگزاری این جشن در زمان ایران باستان، برخی از مورخان این جشن را به دوره ورود اسلام به بعد در ایران منسوب میکنند. با توجه به شیوه برگزاری جشن چهارشنبه سوری و پریدن مردم از روی آتش، این نظریه چندان دور از ذهن به نظر نمیرسد. آتش برای ایرانیان در زمان باستان بسیار مقدس بود و در هیچکدام از دیگر جشنهای ایرانی پریدن از روی آتش معمول نبوده است. از طرف دیگر در شاهنامه فردوسی بارها به گذر از آتش اشاره میشود و داستان عبور سیاوش از آتش یکی از معروفترین داستانهای ایرانی است. سیاوش برای پاک شدن از گناه و اثبات بی گناهی خود از آتش عبور کرد و به سلامت گذشتن او از آتش گواهی بر پاکی او شد.
با بررسی منابع مختلف، پژوهشگران قدمت جشن چهارشنبه سوری را حتی به دورههای پیش از زرتشت نسبت میدهند، اما شیوه برگزاری آن به شکلی متفاوت از زمان حال حاضر بوده است و همین اختلافها باعث به وجود آمدن شبهه در قدمت جشن چهارشنبه سوری میشود.از رسوم متداول در جشن چهارشنبه سوری، سر زدن به بزرگترها و روشن کردن آتش بر بام خانهها بوده است که امروزه جای خود را به آدابی دیگر داده است. آتش در میان ایرانیان باستان عنصری پاککننده بود و در جشنهای آتش برای از بین بردن ناپاکیها از این عنصر استفاده میشد. طلب گرما و نور از دیگر دلایل روشن کردن آتش در جشن چهارشنبه سوری به شمار میرفت.
جشن نوسره
جشن نوسره نیز یکی از قدیمیترین جشنهای ایران باستان است که در سی و پنجمین روز زمستان، پنج روز قبل از جشن سده، برگزار میشد. فلسفه برگزاری این جشن آمادگی هرچه بیشتر زرتشتیان برای برگزاری جشن سده بود. در زمان برگزاری این جشن، ایرانیان با برپاکردن آتش بزرگی، گرما و نور را جایگزین سرما و تاریکی میکردند و به خواندن دعا و نیایش مشغول میشدند. بزرگان زرتشتی در این جشن فضای مناسب برای استقبال مردم از جشن سده را ایجاد میکردند. آداب برگزاری این جشن شباهتهای زیادی به جشن سده دارد.
در زمان ایران باستان گاه شمارهای مختلفی رواج داشتند. گاه شمار زرتشتی ایران باستان از معروفترین تقویمهای ایرانیان بود که ۱۲ ماه ۳۰ روزه داشت. در تنظیم این تقویم از گاه شمار بابلیها و مصریها الهام گرفته بودند، اما پس از به قدرت رسیدن هخامنشیان این تقویم تغییر کرد. در حدود ۳۰۰ سال طول کشید تا این تقویم بهشکل نهایی خود در بیاید و از زمان پادشاهی داریوش به بعد، استفاده از تقویم ایرانی-دینی مزدیسنا در ایران رواج پیدا کرد.
در گاه شمار زرتشتی ایران باستان، نام ماهها به نام ایزدان زرتشتی بود. در میان کتیبههای باقی مانده از هخامنشیان نیز، نشانههایی از تقویم باستانی ایران و تقسیم بندی آن به چشم میخورد. در این تقویم شبانه روز را به پنج گاه تقسیم کردهاند و هر ۳۰ روز یک ماه نامیده میشود. بنابراین هرسال ۱۲ ماه دارد و پنج روز در پایان سال اضافه میماند. مناسبتهای تقویم ایران باستان شامل جشنهای ماهانه، گاهنبار و جشن هرمز در نخستین روز هر ماه میشد.