- استان خراسان رضوی در همه ادوار دولت های گذشته و بعد از تشکیل کابینه ها درگیر این دست تاخیرها بوده است. دلیل آن هم این است که استان خراسان و به طور مشخص شهر مشهد فراتر از یک استان و شهرستان معمولی در کشور هستند. این استان تراز ملی خاصی دارد و مسایلی چون کثرت مراجعه شهروندان و مسئولان به این استان و همینطور موقعیت جغرافیایی و فرهنگی آن باعث شدند تا این منطقه در وضعیتی خاص قرار بگیرد. در این میان این استان به ویژه از نظر سیاسی بیشترین پتانسیل های دو جناح اصلی کشور را در خود جا داده و در این استان پایگاه جدی دارند. در همین انتخابات اخیر دو نامزد جدی انتخابات از مشهد بودند. به همین دلیل شهر مشهد و استان خراسان رضوی به دلیل همین ویژگی ها محل تضارب جدی افکار گرایش های سیاسی بوده و هست. در همین انتخابات آقای روحانی رای اول را در مشهد آورد، اما به هر تقدیر در این شهر ۴۸ درصد آرا متعلق به جناح مقابل آقای روحانی بود و آنها با توجه به ظرفیت و پتانسیلی که دارند تلاش ميکنند تا پایگاه های خود را در این حوزه حفظ کنند. این یک امر معقول است که قابل رد هم نیست. شیوه و روش این تلاش و سبک این سیاست ورزی بسیار مهم است که ارزش آن را مشخص ميکند. طبیعی است که این جریان ها تلاش ميکنند که پایگاه مهمی چون مدیریت استان خراسان رضوی به دست جریان ها و طیف های رقیب نیفتد.
* طیف ها و جریانات سیاسی دیگر در بقیه استان های ایران هم بودند، اما نهایتا دولت استانداران خود را انتخاب کرد. اما این اتفاق در استان خراسان رضوی نیفتاده است. چرا دولت در این استان نمی تواند مثل بقیه ایران عمل کند؟
- این موضوع حکایت از قدرتمندی دو طرف دارد و مساله دیگر این است که دولت نمی خواهد که نظر دو جناح اصلی را در این استان از دست بدهد و آنها را به معارضین و مخالفین خود بدل بکند. الان نمایندگان مشهد در مجلس عموما با گرایش جبهه پایداری هستند و در کل استان هم نمایندگان منسوب به این طیف درصد قابل ملاحظه ای دارند. از آن طرف جریان پیروز در انتخابات جریان آقای روحانی و اصلاح طلبان است و در این وضعیت توازن قوا بسیار نزدیک به هم است. دو طرف تلاش ميکنند که مدیر مدنظر خودشان را در این استان روی کار بیاورند. دولت هم از آنجا که نمی خواهد هیچ کدام از این پتانسیل ها را از دست بدهد، در میانه میدان این انتخاب گیر کرده است. مساله این است که توازن نیروها در این حوزه یک توازن ۵۰ درصدی است، یعنی مثلا یک طرف ۱۰ درصد و طرف مقابل ۹۰ درصد نیست که یکی از نیروها به شکل مشخص از توان بالاتری برخوردار باشد. نکته مهم این است که مدیری که ميخواهد به عنوان نماینده عالی رتبه دولت در مشهد کار کند باید چراغ دولت باشد، یعنی نمونه و الگوی تمام قد از دولت وقت باشد. بنابراین رسیدن به چنین نماینده ای که هم مورد نظر دولت باشد و هم جریان های سیاسی دیگر او را بپذیرند، کار را مشکل ميکند. الان در هر دو جریان گزینه های مطلوب و کارآمدی وجود دارند که مورد اقبال هر یک از جناح ها هستند. اما مساله ایجاد توازن بین خواست های دولت و رقبای سیاسی است.
* استان خراسان رضوی چه شاخصه سیاسی و مدیریتی دارد که بحث توازن نیروها و توازن قوا در آن تا این حد پیچیده مي شود که حتی امکان انتخاب استاندار را نیز از دولت سلب ميکند و یا حداقل آن را مشکل ميگرداند؟
- یکی از عمده ترین مشکلات کنونی وجود کانون های تصمیم گیری متعدد و کانون های قدرت در استان خراسان رضوی است؛ مثلا آستان قدس رضوی یکی از این کانون ها است. هیچ مدیر عالی رتبه ای در استان نمی تواند نسبت به این مجموعه بی تفاوت باشد. قطعا باید نسبت به آن دارای موضع باشد، موضع حمایتی، موضع تقابلی یا هر موضع دیگری. ولی به هر تقدیر نمی تواند نسبت به مجموعه آستان قدس بی موضع و بی توجه باشد. به هر حال هم خود مجموعه آستان قدس رضوی و هم مدیریت این مجموعه در فرآیندهای سیاسی تاثیرگذار هستند. شخصیت خود آقای واعظ طبسی شخصیتی تراز ملی است که حتی در مناسبات ملی هم تاثیرگذار است، چه برسد به مناسبات محلی. از یک طرف دیگر امام جمعه مشهد هم به لحاظ همین تاثیرگذاری قابل توجه است. ایشان هر چند از نظر گرایش سیاسی با آقای واعظ طبسی متفاوت است و بیشتر گرایش به جبهه پایداری دارد، اما باز هم یک شخصیت تراز ملی است. ایشان به هر حال عضو برجسته خبرگان رهبری است و در جامعه روحانیت مبارز عضویت دارد. در ارگان هایی مثل روزنامه کیهان پایگاه دارد و نه تنها با سران جریان اصولگرا ارتباط نزدیکی دارد، بلکه خود ایشان هم در تراز ملی در زمره سران جریان اصولگرا محسوب ميشود. به هر تقدیر امام جمعه ای است که در جریان سیاسی خود یک تریبون اصلی محسوب ميشود و جریاناتی مثل جریان پایداری و هواداران دولت آقای احمدی نژاد روی آن حساب ویژه ای ميکنند. از آن طرف هم بحث مجمع نمایندگان استان خراسان رضوی است که پایگاه جدی در جریان اصولگرا و جبهه پایداری دارند. به هر تقدیر یک جریان پارلمانی قوی محسوب ميشوند. مجموعه این مسایل باعث شده اند تا انتخاب استاندار مشکل شود.
* الان موضع مشخص مجمع نمایندگان استان چیست؟
- قبلا نمایندگان استان که طیف جبهه پایداری هم در میان آنها کم نیستند، تمایل به ابقای استاندار فعلی داشتند. اما با گذشتن زمان و بر اساس اخباری که ما داریم اکنون این تمایل در مجمع نمایندگان استان از بین رفته و آنها هم به دنبال برخی نیروهای دیگر هستند.
* یک مساله مهم در این فرآیند بحث نظر نیروهای ستاد آقای روحانی در انتخابات است و این نیروها چقدر توانسته اند در این مسیر به همگرایی برسند؟
- جریاناتی که در انتخابات به نفع آقای روحانی وارد شدند و مبارزه کردند و با این یاس و ناامیدی که در استان وجود داشت که این حوزه یکدست است و آقای روحانی در آن پایگاهی ندارد، کاری کردند که جو عوض شد و بدنه ناامید به پای صندوق رای آمدند و آقای رحانی رای حداکثری را کسب کرد. امروز این نیروها هم از دولت متوقع هستند و انتظار دارند که تغییرات مدیریتی استان خراسان رضوی با نظر آنها انجام شود. مساله این است که موضع آنها اکنون یکدست نیست. در ستاد آقای روحانی دو طیف وجود داشتند. طیف اصولگرای این ستاد را آقای عسکری نمایندگی ميکرد. طیف اصلاح طلبان هم البته در ستاد انتخاباتی زیر مجموعه آقای عسکری محسوب ميشدند، اما یک طیف مستقل هستند. الان که بحث انتخاب استاندار در میان است، طیف اصلاح طلبان ستاد آقای روحانی یک لیست ارائه داده است که در آن لیست نام آقایان مهرعلیزاده و رسولی و امینی وجود دارد. اصولگرایان ستاد آقای روحانی هم به همین شکل گزینه های خودشان را دارند. بنابراین در مجموعه نیروهای حامی آقای روحانی هم وحدت نظری وجود ندارد.
* یعنی نتوانستند به یک خروجی واحد و مشخص برسند؟
- در مجموع از آخرین برآیندی که از مجموعه ستاد آقای روحانی بیرون آمد، بصورت ترمیمی و علاوه بر آن لیست هایی که ارائه شده بود آقای نوروززاده و یکی دو نفر دیگر مطرح شدند که به این مساله هم هنوز توجه چندانی نشده است، یعنی هنوز این پیشنهادات هم توسط دولت جدی گرفته نشده است.
* ارزیابی شما از رفتار دولت در آینده چیست؟ فکر ميکنید که چه تاکتیکی را در پیش خواهند گرفت؟
- به نظر ميرسد که دولت قصد دارد تا این موضوع را به صورت فرسایشی ادامه دهد تا این گروه ها از سطح مطالبات خود دست بردارند و به کف آن برسند و متقاعد بشوند به نیرویی که دو طرف بگویند فعلا خیر الموجودین است. این به نظر من برای استان خراسان رضوی اصلا خوب نیست و اینجا مدیر دولت باید چراغ وزرای درجه یک دولت باشد و به نحوی عمل کند که تصمیماتش در این استان برای دولت حجت باشد، یعنی اینگونه نباشد که دولت برای هر تصمیمی که قرار است در این استان گرفته شود نیاز به آنالیز زیادی در مرکز داشته باشد. به عبارتی نماینده عالی دولت در این استان باید کسی باشد که تصمیماتش برای دولت کارشناسی تلقی شود. ضعف دولت از یک سو و کج خلقی و کج خویی جریان شکست خورده انتخابات از سوی دیگر باعث ایجاد این وضعیت شده است.
* دو نامزد مشهدی شکست خورده انتخابات هم آیا در این میان تاثیر و تحرکی دارند؟
- قطعا اینها تاثیر دارند و ارتباطات خود را با حوزه مشهد و خراسان رضوی حفظ کرده اند. به نظر من تاثیر مستقیم دارند، هر چند که تلاش ميکنند این تاثیر چندان آشکار نشود و در قالب همان جریان اصولگرایان سنتی و جبهه پایداری دیده شود. اما به هر حال افرادی که نام آنها مطرح ميشود قطعا از کانال های سیاسی وارد این فرایند ميشوند و به هر تقدیر هم استان خراسان رضوی حوزه نفوذ آقای قالیباف و جلیلی است. پس اصلا دور از ذهن نیست که نقشی هم برای این دو فرد و مجموعه ای که برای انتخابات تشکیل داده بودند متصور شویم.
* فکر ميکنید نهایتا دولت نظر کدام طیف سیاسی را برای انتخاب استاندار مد نظر قرار دهد؟
- به نظر من انتخاب مدیر در خراسان رضوی یک نمره جدی در کارنامه دولت است و توفیق در اینجا ميتواند در بالا رفتن معدل کلیه امورش کمک کند و به همین ترتیب عدم موفقیت در این خصوص تاثیر منفی جدی برای دولت به همراه دارد. با توجه به شرایط پیش آمده من فکر ميکنم که دولت چاره ای ندارد که یا قویترین نیروی جریان اصولگرا را بگذارد و البته پای تبعات آن هم بایستد و یا اینکه یکی از قویترین نیروهای اصلاح طلب را بر سر کار بگذارند و تبعات ناشی از آن را بپذیرند. یا اینکه در یک راه حل سوم نیرویی را پیدا کنند که فقط شاخصه مدیریتی داشته باشد نه شاخصه سیاسی. البته تقریبا چنین نیرویی وجود ندارد، چرا که به هر حال نیرویی که تاکنون توانایی خود را نشان داده حتما در دل یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور رشد کرده است. من فکر ميکنم که نهایتا دولت هم تمایل دارد که به این سمت برود اما نیرویی که این شاخصه را داشته باشد سراغ ندارد و سخت است که بتواند آن را پیدا کند.