گروه فرهنگی:مدتی از شروع سال جدید سپری میشود و متولیان حوزههای مختلف از اقتصادی گرفته تا فرهنگی و سیاسی، مشغول برنامهریزی برای بهبود وضعیت هستند. از آن طرف رسانه ها هم با گذاشتن ذره بین نقد بر رویکردهای جدید، اطلاع رسانی درباره نتایج رویکردهای جدید را انتظار می کشند.در همین رابطه و برای بررسی این مسئله که در سال جدید برای باز شدن گره مشکلات اقتصادی صنایع دستی از منظر فروش، این حوزه دقیقا به چه برنامه هایی نیاز دارد، به گفتوگو با حجتالله مرادخانی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه پرداختیم تا نظر او را در این رابطه جویا شویم.
نیازمندی های صنایع دستی در ۱۴۰۱
مرادخانی در پاسخ به این سوال که هنر صنایع دستی برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی از نظر فروش به چه رویکردی نیاز دارد، به خبرنگار ایسنا چنین گفت: «چیزی که میتواند بسترهای توسعه صنایع دستی را در سال ۱۴۰۱ به صورت اثربخشی با توجه به شرایط فعلی کشور مهیا کند، به عقیده بنده این هست که قانون حمایت از هنرمندان و فعالان صنایع دستی وارد فاز اجرایی شود و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان متولی امر مادههای ۱۴ گانه این قانون را برای اجرایی شدن پیگیری کند.»
او ادامه داد: «در قالب این قانون بسیاری از موانع توسعه بازار صنایع دستی دیده شده منتها بیش از چهار سال خاک خورد و از اواخر سال ۱۴۰۰ روند اجرایی آن آغاز شد. در دل این قانون همچنین بحثهای ترویجی، تبلیغات، صدور مجوزها و هم تسهیل شدن موانع صادراتی دیده شده است؛ بنابراین اگر این قانون به صورت واقعی ابلاغ و اجرا شود، بستر مناسبی برای بهتر شدن مارکت صنایع دستی در سال جدید با توجه به رکود مطلق در دوران شیوع ویروس کرونا ایجاد خواهد شد.»
مرادخانی همچنین به اهمیت خردهفروشیهای صنایع دستی اشاره کرد و گفت: «اگر بخواهم ریزتر هم بگویم، طبیعتا ایجاد بسترهای خرده فروشی صنایع دستی که در قالب بازارچه و نمایشگاههای مناسبتی و رویدادهای مختلف در سطوح مختلف استانی و شهری برپا میشوند، به احیای خرده فروشی کمک میکند و در نتیجه کارگاهها میتوانند به سمت احیا حرکت کنند.»
هنرمندان چقدر توانستهاند صنایع دستی را کاربردی کنند؟
کاربردی کردن محصولات صنایع دستی یکی از مواردی است که از سوی کارشناسان و هنرمندان امروزه مطرح میشود و غالبا بهعنوان راه نجات صنایع دستی از وضعیت رکودیاش از آن یاد میشود. مرادخانی درباره اینکه هنرمندان حوزه صنایع دستی کشور در چه سطحی از خلاقیت قرار دارند و چقدر توانستهاند صنایع دستی را کاربردی کنند؟ اظهار کرد: «در پاسخ به این سوال از دو منظر میتوان به آن پرداخت. یکی اینکه اساسا خلاقیت چه اهمیتی دارد. به طور خلاصه در دنیای امروز بسیاری از تحلیلگران حوزه اقتصاد، خلاقیت را یکی از محرکها و موتورهای محرک توسعه اقتصادی و اجتماعی کل جهان در قرن بیست و یکم میدانند؛ بنابراین اهمیت این مفهوم و توسعه آن در دنیای امروز تبدیل به یکی از راهبردهای اصلی بسیاری از کشورها ـ هم کشورهای توسعه یافته و هم کشورهای درحال توسعه ـ شده است؛ بنابراین اهمیت خلاقیت در تمام حوزهها بخصوص صنایع خلاق یک امر بدیهی است که هر چقدر بیشتر آن را توسعه دهیم، باز هم کم است و خیلی مهم است.»
او ادامه داد: «از بعد دیگر این قضیه باید گفت، برخی هنرمندان جوان با توجه به تغییرات سبک زندگی روز مردم، آمدهاند و محصولاتی را مبتنی بر سبک زندگی جدید ایجاد کردهاند؛ برای مثال نقش مایههای کهن و سنتی را در قالب زیورآلات سنتی تلفیق کردهاند و نتیجه خوبی را هم به دست آوردهاند. طبیعتا با توجه به تغییر جهانبینی انسان امروز و تحولات سبک زندگی در ساعت و روز و لحظه قطعا برای اینکه صنایع دستی بتواند حیات خود را حفظ کند، رفتن به سمت خلاقیت امری حیاتی و بسیار مهم است.» مرادخانی همچنین اضافه کرد: «البته این قید را هم داشته باشیم که این خلاقیت هرگز منافاتی با حفظ سنتهای تولید و سنتهای هنری ندارد؛ بلکه با حفظ سنتهای هنریمان و اصالت هنری میتوان در شکل آثار نوآوری ایجاد کرد.»
اهمیت آموزش هنرهای صنایع دستی در مدارس
یکی از مواردی که اخیرا درباره هنر صنایع دستی از سوی مسئولان دهان به دهان در حال چرخیدن است، بحث آموزش هنرهای صنایع دستی در مدارس و به دانش آموزان است. مرادخانی در همین رابطه و درباره ضرورت این امر گفت: «این قضیه بسیار مسئله راهبردی است که متأسفانه در کشور ما بیشتر در حد لفظ است؛ در صورتی که در دنیای امروز رویکرد قالبی که اتفاقا در سالهای اخیر درباره آن بسیار صحبت میشود، این است که مهارتهای هنری کودکان و نوجوانان را ارتقاء دهیم.»
او ادامه داد: «یعنی در کنار آموزش مهندسی، ریاضیات، علوم و ... مهارتهای هنری را در مدارس با هدف اینکه فرزندان جوامع بتوانند با ذهن منعطفتری به آرزوها و رویاهایشان فکر کنند، ارتقاء دهند تا در نتیجه انسانهای تابآورتری تربیت شوند و ظرفیت مشاهده تفاوتهای فرهنگی را داشته باشند؛ بنابراین اهمیت این قضیه بسیار بالاست و آنچه که باعث شده ما در سالهای اخیر گسست بین فرهنگ و هنر و نسلهایمان شکل بگیرد، این است که اصول آموزش پایه ما در آموزش و پرورش به شدت از هنر عاری است و این یک نقصان خیلی بزرگ محسوب میشود.»مرادخانی در آخر چنین پیشنهاد داد: «اگر آموزش مهارتهای صنایع دستی و حتی آشنایی با هنر بیاید و در سطوح ابتدایی، راهنمایی و متوسطه قرار بگیرد، تردید نکنید که هم از نظر انسجام فرهنگی و هم از نظر هویت فرهنگ ایرانی و هم از نظر ایجاد پیوند بین نسلهای جدید تغییری ایجاد خواهد شد که امیدوارم محقق شود.»