گروه جامعه: یکی از جذابیتها و لذتهای اعیاد، به ویژه عید فطر و نوروز، خوردن شیرینیها و غذاها متنوع به بهانه جشن و شادی است که پشت هر کدام از آنها داستانها و ماجراهای جالبی نهفته است. این داستانهای به مرور زمان میان مردم تبدیل به خاطرات ماندگاری شدند که با یادآوریاش همان طعم شیرین دوست داشتنی زیر دندان مزه میکند.
بعد از عید باستانی نوروز، عید فطر بهعنوان یکی از اعیاد مذهبی و مهم ایرانیها و اهالی پایتختنشین محسوب میشد. یکی پادشاه یک ماه بندگی و عبادت بود به شکرانه یک ماه بندگی دوباره زندگی و شور و نشاط جریان پیدا میکرد. به مناسبت این روز مردم در میدانهای شهر جمع میشدند و بندبازان، هنرمندان و شعبدهبازان با برنامههای خود همه را سرگرم میکردند. این میان، سرنانواییها، خیاطیها و آرایشگرها حسابی شلوغ بود.
در میان جنب و جوش این عید بزرگ مسلمانان، غذاخوریها و قنادیها حکایت ویژهای داشتند. در این مغازهها به اصطلاح جا برای سوزن انداختن نبود و مردم برای خرید یک غذای خوشمزه یا یک کیلو شیرینی باید کلی در صف انتظار میماندند. شیرینی کادایف، کیک شربتدار روانی و انواع راحتالحلقومها که معروفترین آنها به نام «عاشوره» بود، حسابی بازار گرمی داشت. این شیرینی سوگلی خوراکیهای خوشمزه روز عید برای پذیرایی از مهمانان محسوب میشد.
البته شربت گل سرخ، عسل، تمبرهندی، آب غوره و نارنج نیز از شربتهای پرطرفدار عید فطر بودند. این نوشیدنیهای خوشمزه را برای پذیرایی در در ظرفهای گرانقیمت کریستال یا چینی میگذاشتند، اما اگر هوا رو به گرمی میرفت، شربتها در داخل کاسههای بسیار ظریفی که از یخ کندهکاری شده بودند، ریخته شده و به مهمانان تعارف میشد.
اما شیرینترین رسم عید فطر تهرانیها ویژه بچهها بود. معمولاً صبح روز عید حلوای مخصوصی به نام «کاچی» طبخ میشد که خوراکی مورد علاقه بچهها بود. هم از بابت خوشمزه بودن هم اینکه آنها با بردن ظرف کاچی به در خانه همسایهها و اقوام میتوانستند با دریافت عیدی به مراد دلشان برسند و یک دل سیر خوردنیهای خوشمزه بخرند.