گروه فیلم: ویدئویی از مژده لواسانی، مجری معروف صداوسیما که طی سالهای اخیر به خاطر مواضع و شیوه اجرا خبرساز بوده، در فضای مجازی منتشر شده که بازتاب فراوانی در بین کاربران و منتقدان داشته است.
دامون قنبرزاده، منتقد سینما در یادداشتی در این خصوص نوشت:
* این مجری خانم صداوسیما چنان پرسوزوگداز از غم نان مردم حرف میزند و مسئولین را خطاب قرار میدهد که اگر کسی نداند گمان میکند ایشان در رسانهای آزاد و مستقل نشستهاند و از مشکلات و گرفتاریها حرف میزنند. نمیدانم ما را احمق فرض کردهاند یا خودشان دارای این خصلت هستند؟
* ما را فراموشکار فرض کردهاند یا خودشان را؟ آخر چهطور باید این حرفهای آبکی و تکراری را باور کنیم؟ برای باوراندن این چیزها نیاز به پیشزمینههایی هست، نیاز به تبصرههایی هست. صداوسیمایی که در قلعوقمع هر چیز خوب پیشقدم است، چهگونه میتواند چنین حرفهایی بزند؟ جز این است که میخواهد دست به سرمان کند؟
* این حرفهای مثلاً دلسوزانه از رسانهای بیرون میآید که از دو تار موی بیرونماندهی یک بازیگر زن هم نمیگذرد و به هزارویک شکل مختلف آن را سانسور میکند. این حرفهای مثلاً منتقدانه از جایی بیرون میآید که سالیان سال است چهرههای محبوبِ همین «مردم» را یکییکی از میدان خارج کرده و در عوض «خودی»ها را به کار گرفته است.
* این حرفها از جایی بیرون میآید که به هیچکس و هیچچیز رحم ندارد. دو روز بعد از خبر کنار گذاشته شدن سروش صحت از برنامهی «کتابباز»، سریال «ساختمان پزشکان» او هم از کنداکتور کنار گذاشته شد؛ سریالی پربیننده که سالها پیش، همین صداوسیما آن را پخش کرده بود. چرا؟ مشخص نیست! آنوقت همین صداوسیما با این رفتارهای کثیف و بیمارگونه حالا خیرخواه مردم شده و از غم نان آنها حرف میزند؟! عجب!
* خانم مجری با همان آبوتابهای همیشگی، انتهای حرفهایش را به این موضوع وصل میکند که فلانوزیر به او قول داده مشکلات بهزودی رفع میشود! این یعنی: «ببینید! من از مشکلات گفتم. ما از مشکلات شما حرف زدیم. آقای فلانی هم قول داد همهچیز حل میشود. پس دیگر ساکت بمانید و حرف نزنید.» از قدیم میگویند برای کسی بمیر که برایت تب کند. چهگونه باید این شعارهای ابلهانه دربارهی غم نان مردم را از سازمانی باور کرد که هیچ سنخیتی با مردم ندارد و اصولاً دشمن مردم است؟
* نخیر، خانم مجری! ما احمق نیستیم. شما هم ادای آدمهایی را در نیاورید که میخواهند به نفع جمع حرف بزنند. بعد از اینهمه سال، ما اگر شما را نشناسیم که باید سرمان را بگذاریم و بمیریم!
......