گروه بين الملل: به صورت سریع و غافلگیرانه دولت ویکتور یانوکوویچ در کمتر از سه ماه از آغاز تظاهرات مردمی از هم فرو پاشید و یولیا تیموشنکو بعد از دو سال و نیم حبس آزاد شد و پارلمان اوکراین تاریخ 25 مه آتی را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام در کشور تعیین کرد و رئیس جمهور از کییف خارج و به شرق کشور گریخت، اما سوالی که در حال حاضر خود را مطرح میکند این است که چرا روسیه به این سرعت نفوذ خود را در اوکراین از دست داد، اما پس از سه سال درگیری در سوریه همچنان در مقابل غرب ایستادگی میکند؟
سایت اینترنتی النشره در تحلیلی با عنوان "چرا روسیه چیزی را که در سوریه از دست نداد، در اوکراین از دست داد"، مینویسد: «سوالی که خود را مطرح میکند این است که چرا روسیه همپیمان خود را که در همسایگیاش بود از دست داد، اما در حمایت از همپیمانی که دور از مرزهای روسیه است، موفق شد؟ همچنین این سوال مطرح است که چرا مسکو پس از سه ماه درگیریها در اوکراین نفوذ خود را در این کشور به نفع غرب از دست داد؛ اما پس از سه سال درگیری در سوریه توانسته در مقابل غرب و طرفهای دیگر پایداری کند؟
با وجود اینکه اوکراین در شرق این کشور دارای مرزهایی با روسیه است، اما مسکو بنا به دلایلی نتوانست از دولت این کشور که حامی روسیه بود، حمایت کند و دلایل این امر را میتوان اینگونه تشریح کرد:
1.ارتش اوکراین موضعی بیطرفانه اتخاذ کرد و فرمان نظام این کشور را برای متوسل شدن به زور جهت پایان دادن به تظاهرات مخالفان نپذیرفت؛ اما در سوریه مداخله یگانهای اطلاعاتی و نیمه نظامی و ایستادگی آنها در کنار ارتش این کشور نقش بسیار مهمی را در روند امور در سوریه ایفا کرد.
2.با وجود اینکه ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور برکنار شده اوکراین تک تیراندازها را بر سقف خانهها مستقر ساخت تا به سمت تظاهرکنندگان شلیک کنند و با وجود اینکه وی عمدا تلاش کرد تا تظاهرکنندگان به آسانی به سلاح دست یابند تا از این طریق نیروهای پلیس را به قتل برساندند، اما تلاشهای وی برای "نظامی کردن انقلاب" علیه وی شکست خورد و تظاهرکنندگان اوکراینی تا حد زیادی تلاش کردند تا اعتراضات خود را به صورت مسالمتآمیز برگزار کنند؛ اما در سوریه دخالت گروههای مسلح خارجی باعث شد تا بحران این کشور رنگ و بوی نظامی بگیرد و شرایط در مجرای خاصی قرار بگیرد.
3.در مورد اوکراین میتوان گفت، کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا با قدرت هر چه تمامتر در خط بحران قرار گرفته و حمایت سیاسی از مخالفان به عمل آوردند و عرصه را بر نظام این کشور تنگ کردند و در اقدامی پیشدستانه راه را برای حمایت میدانی روسیه از یانوکوویچ بستند. حال آنکه حمایت غرب و آمریکا از مخالفان در سوریه محدود و ناپیوسته صورت گرفته است.
4.با وجود اینکه مخالفان در اوکراین به گروههای مختلفی وابسته بوده و طرفدار شخصیتهای مختلفی هستند که اوضاع در سوریه هم به همین منوال است، اما تظاهرکنندگان اوکراینی یکپارچگی هدف خود را که همان براندازی رئیسجمهور، اصلاح قانون اساسی و گسترش دامنه آزادیها بود، حفظ کردند. با وجود این که تفاوتهای نژادی و مذهبی در میان مردم اوکراین وجود دارد، اما بسیاری از آنها درخصوص لزوم براندازی نظامی که همچون دیکتاتورها رفتار میکرد و یادآور روزگار حکومت کمونیستها پیش از استقلال اوکراین بود، توافق نظر داشتند. اما در سوریه منافع نژادی نقش مهمی را در به وجود آمدن دو دستگی میان مخالفان ایفا کرد و به عنوان مثال، کُردها خود را از درگیریها کنار کشیدند. تفاوتهای مذهبی همچنین نقش تعیینکنندهای را در کاهش حمایت مردمی از مخالفان ایفا کرد؛ چرا که اقلیتهای مسیحی، دروزی و علوی از سرنوشت خود در صورت براندازی نظام سوریه نگران بوده و از رفتارهای وحشیانه برخی از گروههای تندرو به شدت هراس دارند.
5.در اوکراین، طرفهای اروپایی و غربی که از مخالفان حمایت کردند، درخصوص یک هدف که همان جلوگیری از تحت کنترل گرفتن اوکراین توسط روسیه بود و برای پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا توافق داشتند؛ اما در سوریه اهداف طرفهای عربی و غربی که از مخالفان حمایت میکنند، مغایر است و مساله منافع ضد و نقیض به شدت وارد خط بحران شده که این مساله باعث شده است مخالفان ضعیف شده و به گروههای مختلفی تبدیل شوند که با یکدیگر میجنگند.
پس از ماههای طولانی از مذاکرات میان اوکراین و اتحادیه اروپا در سال گذشته، اوکراینیهایی که در شرایط اقتصادی نابسامانی به سر میبرند، انتظار دارند که یک توافق تاریخی با اروپا منعقد شود که از طریق آن اوکراین از لحاظ سیاسی و اقتصادی همکاری گستردهای با کشورهای اروپایی داشته باشد.
به صورت خلاصه میتوان این را گفت که تحولات سریع در اوکراین ثابت کرد که سخنانی مبنی بر اینکه روسیه تبدیل به یک ابرقدرت شده و شکست نمیخورد درست نیست؛ چرا که داشتن نفوذ برای روسیه یا از دست دادن آن در هر نقطهای از جهان در گرو عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار است و این کشور میتواند در یک نقطه از جهان موفق و در جایی دیگر شکست بخورد. رخدادها همچنین ثابت کرد که مردم اوکراین که در سال 2004 با نام انقلاب نارنجی به خیابانها آمدند، اما در نهایت توانستند رئیسجمهوری را برکنار کنند که متهم به تقلب انتخاباتی بود.»